باشگاه خبرنگاران/ موفقترين فيلمهاي سينمايي از عناصر متحرک زيادي استفاده ميکنند. بازيگران، کارگرداني، لباسهاي مخصوص هر نقش و جلوههاي ويژه. اينها همگي از عوامل حياتي و مهم سينما هستند، همان طور که ساخت و طراحي صحنه از فاکتورهاي مهم فيلمسازي است.
براي مثال آيا فيلم سينمايي «شکل آب» که جايزه اسکار بهترين فيلم را گرفته بود، ميتوانست بدون لوکيشن آزمايشگاه فيلم موفقي شود؟ در مورد هري پاتر فکر کنيد که لوکيشنهاي خاص آن و جلوههاي ويژه چگونه اين مجموعه سينمايي را محبوب کرده است.
با اين حال گاهي فيلمسازهايي هستند که شجاعت و استعداد اين را دارند که فيلم خود را تنها در يک لوکيشن بسازند. گاهي اوقات اين اتفاق به خاطر محدوديتهاي بودجه ميافتد؛ اما اغلب اين گونه فيلمسازي از روي انتخابي خلاقانه ساخته ميشود. اين نوع فيلمسازي بسيار حساس است و اگر بازيگر متعهد نباشد، شاهد فيلمي به شدت حوصله سر بر خواهيم بود. در ادامه نمونههاي شاخص اين فيلمها را معرفي ميکنيم:
۱۲ مرد خشمگين
اولين فيلمي که در اين سبک به ذهن خطور ميکند، «۱۲ مرد خشمگين» است. اثري هنرمندانه از سيدني لوميت و نقش آفرينيهايي که شگفتانگيز هستند. هنري فوندا در اين فيلم نقش کسي را دارد که از پسري دفاع ميکند که متهم به قتل پدرش است؛ اما يازده نفر ديگر در اين اتاق فکر ميکنند که پسر مجرم است. تمام فيلم در يک اتاق مي گذرد و فوندا به تدريج تلاش ميکند، باقي افراد را راضي کند که اين قتل کار پسر جوان نبوده است.
****
باجه تلفن
جوئل شوماخر فيلمهاي غير منطقي و ضعيف زيادي مثل «بتمن و رابين» در کارنامه دارد، اما اين فيلم شايد نشان مي دهد که او واقعاً ميتواند فيلمسازي خوب باشد. همان طور که از نام فيلم پيداست تمام لوکيشنهاي آن در يک باجه تلفن روي ميدهد. کالين فارل نقش مردي را بازي ميکند که هر روز صبح از يک باجه تلقن مشابه به همسر دومش زنگ ميزند، اما يک روز شخصي ناشناس از پشت تلفن به او ميگويد اگر به همسر اول خود اين موضوع را اطلاع ندهد و تلفن را قطع کند، تک تيراندازي او را خواهد کشت.
****
آزمون
شايد اسم اين فيلم را نشنيده باشيد، اما از بهترينهاي اين نوع فيلمسازي است. تک لوکيشن اين فيلم يک اتاق کوچک است و هشت داوطلب که در اين اتاق آزمون ميدهند، حضور دارند. براي آنها سه قانون وجود دارد که نبايد اتاق را ترک کنند، با مامور امنيتي صحبت نکنند و برگههاي خود را خراب کنند. اما نکته عحيب اين آزمون ۸۰ دقيقه اي اين است که تمامي برگهها سفيد هستند.
****
مدفون
فيلمي شجاعانه که در يک لوکيشن ساخته شده است. شايد کوچکترين لوکيشني که تا به حال با آن روبرو بوده ايم. تمامي مدت فيلم در يک تابوت روي ميدهد و رايان رينالدز نقش شخصي را ايفا ميکند که توسط تروريستها ربوده شده و زنده زنده دفن شده است، تنها چيزي که دارد يک فندک و يک گوشي موبايل است که شارژ کمي هم دارد و از همه مهمتر اکسيژن او نيز محدود و رو به اتمام است.
****
لاک
در اين فيلم تام هاردي نقش آفريني کرده و مي تواند دليلي کافي باشد تا شما اين فيلم را ببينيد. او در اين فيلم نقش آيوان لاک را دارد که از ابتدا تا انتهاي فيلم تنها با يک ماشين در اتوبان حرکت ميکند و حتي يکبار هم توقف نميکند و فقط با چندين نفر به صورت تلفني تماس ميگيرد. در نگاه اول ممکن است فيلمي کسل کننده به نظر برسد، اما به شدت ماهرانه ساخته شده و ارزش يک بار ديدن را دارد.
****
شيطان
حتي فيلمهاي ماورا الطبيعه نيز ميتوانند در يک مکان کوچک فيلمبرداري شوند؛ اگرچه با کمي تقلب. داستان اين فيلم توسط ام. نايت شايلامان نوشته شده و داستان گروهي از مردم را روايت ميکند که در يک آسانسور گير کرده اند و يکي از اين افراد مدعي ميشود که شيطان است. تقلبهاي فيلم آنجايي رخ ميدهد که در برخي سکانسها نيرو هاهي امنيتي نشان داده ميشوند که قصد دارند از داخل آسانسور سر در بياورند، اما بخشهاي اصلي فيلم در آساانسور روي ميدهد.
بازار