هفت صبح/ عليرضا عليفر که محروم شد، در نامه روابط عمومي شبکه ورزش مدتزمان اين محروميت قيد نشده بود. حداقل فايدهاش اين بود که شبکه ورزش در برابر انتقادهاي فزاينده منفعل عمل نکرد و گاف عليفر را غيرقابل اغماض دانست.
ميدانيد که او در حين گزارش مسابقه رئال مادريد و لوانته، سيد جلال حسيني را بازيکن لوانته عنوان کرد و ... تعابير متعددي از اين اشتباه شد.
برخي پاي مسائل غيرفوتبالي را پيش کشيدند و برخي آن را گاف سهوي، اما وحشتناک سرهنگ دانستند. حالا مسئله هيچکدام از اين فرضيات نيست؛ عليفر از ابتداي هفته کارش را از سر گرفته، اما نميخواهد دست از مصاحبه و توجيه بردارد.
مورد اول: ۵ مصاحبه در يک ماه!
ايراد بزرگ عليرضا عليفر در گزارشگري اطاله کلام است. او اجازه نميدهد صداي استاديوم به گوش بيننده برسد و روي هر صحنه، نظر و تحليل دارد. اين عيب محدود به گزارشگرياش نيست و در ماجراي اخير خودش را بيشتر نشان داد. عليفر بلافاصله بعد از گاف، با خبرآنلاين مصاحبهاي انجام داد و از خودش دفاع کرد.

تا اينجا طبيعي است و عليفر حق دارد. بعد از آن، اما مصاحبههاي او اضافه است. يک بار با ايسنا گفتگو کرد و از رفع محروميت خود خبر داد و در همين مصاحبه درباره گاف و حواشي بعد از آن هم بهطور مبسوط توضيح داد. پيشتر به تفصيل با روزنامه همشهري به گفتگو نشست.
کمي عقبتر مصاحبه او با سايت ورزش سه منتشر شد. روز گذشته هم شاهد گفتگوي او با روزنامه شهروند بوديم. اين وسط شايد مصاحبهاي ديگر هم بوده که از چشممان پنهان مانده! عجالتاً ميشود پنج مصاحبه در کمتر از يک ماه!
مورد دوم: توجيه و توجيه
از همان گفتگوي اول تا همين مورد اخير، نخ تسبيح صحبتهاي سرهنگ عليفر چند کليدواژه است. مهمترين رد گفتههاي او توجيه درباره گاف وحشتناکي است که داده. هر بار توضيح ميدهد که: "من به انگليسي در اينترنت سرچ کردم رئال مادريد - لوانته، لاينآپ، وقتي لاينآپ يا همان فهرست بازيکنان دو تيم آمد، نام بازيکن شماره ۱۷ لوانته، جلال حسيني بود.
خب، در نگاه اول شک کردم، اما تا وقتي پنپجره نقل و انتقالات باز است، هر بازيکني ميتواند به تيم ديگري برود. " جناب سرهنگ يک بار گفتيد و تمام؛ او که بايد باور کند کرده. چرا در همه مصاحبهها توضيح ميدهيد؟
مورد سوم: فرار رو به جلو
آنچه در مصاحبههاي اخير عليفر بيش از همه به چشم ميآيد، انتقاد تند و تيز به رسانههاست. گويي آنها مرتکب اين گاف بودهاند و گويي بعد از اين اشتباه بايد از عليفر تشکر ميکردند: "اشتباه کردن که ايرادي ندارد.
مگر آنها که با من مشکل شخصي دارند، اشتباه نداشتهاند؟ شما آدمي را ميشناسيد که اشتباه نکند؟ من که نبايد به خاطر اشتباهاتم به برخي افراد خاص پاسخ بدهم... " بله؛ هر کس اشتباه کرد بايد تاوانش را بدهد. نياز به اين همه توضيح و برچسب زدن هم نيست.
مورد چهارم: غلبه بر احساسات
يکي ديگر از آفتهاي مصاحبه زياد حرفهايي است که نبايد زده شوند. عليفر در حالي در مصاحبه اخير، خود را "کارمند سازمان معظم و ابررسانه صداوسيما" معرفي کرده که همين يک ماه پيش عزم رفتن کرده بود. او ميخواست از ايران برود و حرفهاش را در شبکهاي ديگر پي بگيرد!

آنها که سرهنگ را ميشناسند ميدانند اين تهديد يک واکنش تمام احساسي بود که دليل آن مصاحبههاي زياد است. جمله معروف کتابي او هم نسبتي با تمجيد از صداوسيما ندارد: "اگر بخواهيم به اين شکل افراد را تعليق کنيم، همه همکاران جوان من که در ابتداي راه هستند، تعليق ميشوند و از چند وقت ديگر بايد جاي گزارش، موسيقي پخش کنيم. "
مورد پنجم: و گافها ادامه دارد
درباره ويژگيهاي گزارشگري عليرضا عليفر پيشتر به تفصيل نوشتيم و نقاط ضعف و قوتش را برشمرديم. چيزي نميماند جز اينکه گاف همنشين عليفر است.
نمونه جديدش را خبرآنلاين منتشر کرده: "نکته جالبي که در ترکيب نيوکاسل به چشم ميخورد و در ماههاي اخير مورد توجه رسانهها قرار گرفته است، حضور دو برادر يعني شان و متئو لانگاستاف است، اما عليفر، در دقيقه ۲۶ اعلام کرد که لانگاستافهاي نيوکاسل نسبتي با هم ندارند؟! "
بازار