نماد آخرین خبر

بازیگر نقش غلومی: از «ستایش» انتقاد می‌شود چون مخاطب آن را دوست دارد

منبع
خبرآنلاين
بروزرسانی
بازیگر نقش غلومی: از «ستایش» انتقاد می‌شود چون مخاطب آن را دوست دارد
خبرآنلاين/ مهدي ميامي، بازيگر نقش غلامي در سريال«ستايش» به انتقادات وارد شده به گريم بازيگران پاسخ داد و معتقد است اگر حجم انتقادات بالا است به اين دليل است که مخاطب سريال «ستايش» را پسنديده و اين سريال بسيار ديده شده است. سريال «ستايش» از جمله سريال‌هاي پرسروصدا و پرحاشيه تلويزيون است که فصل سوم آن شب گذشته به پايان رسيد. سريالي پربازيگر و خرده‌داستان‌هايي که هر کدام زندگي شخصيت‌هاي مختلف را روايت مي‌کرد. اين سريال حالا در انتهاي راه فصل سومش قرار دارد و برهمين اساس با يکي از بازيگران آن، مهدي ميامي، بازيگر نقش غلامي به گفت‌وگو پرداختي. ميامي انتقادها به سريال «ستايش» را ناشي از زياد ديده شدن آن مي‌داند و البته انتقاد به گريم بازيگران اين سريال را وارد نمي‌داند. 

در ابتداي گفت‌وگو از مهدي ميامي نظر خودش درباره فصل سوم «ستايش» را در جايگاه يک مخاطب پرسيديم. او پاسخ داد: «من به عنوان يک مخاطب سريال را بسيار دوست دارم و به نظرم متن و به خصوص ديالوگ‌ها بسيار جذاب است و کارگرداني هوشمندانه‌اي هم دارد. جاي ايراد و گله‌اي در آن ديده نمي‌شود.»

اين بازيگر اما در پاسخ به اين سوال که پس از اين همه انتقادي که نسبت به اين سريال در رسانه‌هاي مختلف وجود دارد چه دليلي دارد؟ با بيان اين نکته که يک سري انتقادات بي‌اساس و صرفا براي تخريب سريال است، گفت:  «به نظرم اين حجم از انتقادات و همجه‌هاي وارد شده به سريال نشان مي‌دهد که «ستايش» بسيار مورد توجه مردم قرار گرفته که درباره آن صحبت مي‌کنند و يک عده هم مخالف هستند. اگر مورد توجه قرار نگرفته بود کسي حتي اسم آن را هم نمي‌آوردند.»

نکته ديگري که درباره فصل سوم «ستايش» از ابتداي پخش بسيار مورد انتقاد قرار گرفت گريم‌هاي اين سريال بود. از نگاه بسياري از مخاطبان کاراکتر ستايش به نسبت ستايش فصل دوم جوان‌تر شده بود و حتي عده‌اي گريم او را جوان‌تر از فرزندانش با بازي لاله مرزبان و مهدي سلوکي مي‌دانستند. مهدي ميامي اما اين انتقاد را هم قبول ندارد. او دراين‌باره گفت: «من فکر مي‌کنم که گريم اين فصل از سريال يکي از گريم‌هاي خوب است. همين گريم خود من را اگر ببينيد و با فصل اول مقايسه کنيد مشخص است که بيست سال از موضوع گذشته گريم خانم ستايش هم همينطور؛ يک عده مي‌گويند جوان‌تر شده اما اصلا جوان‌تر نشده است به دليل اينکه در واقعيت يازده سال از فصل اول سريال مي‌گذرد و اگر به طور طبيعي نگاه کنيم گريم، مي‌شود هماني که هست. اما مردم از گريم انتظار دارند که ستايش يک پيرزن عجوزه و شکسته شود يعني به عبارتي انتظار کليشه دارند و توقع متفاوت مردم باعث شده که اين موضوع مطرح شود. به عبارتي تعريف کساني که از اين گريم انتقاد مي‌کنند اشکال دارد.»

ميامي همچنين درباره طولاني بودن و کش دار بودن سريال گفت: «شما يادتان باشد که سريال مي‌بينيد، فيلم سينمايي نمي‌بينيد که همه چيز موجز، مختصر و مفيد باشد. دقيقا همان تفاوتي که رمان با داستان کوتاه دارد. در سريال بايد به جزئيات توجه شود و به همين دليل است که مخاطب سريال را بيشتر دوست دارد.»

اين هنرمند پيشکسوت در ادامه اين گفت‌وگو درباره پذيرفتن نقش منفي گفت: «بازي کردن نقش منفي واقعا سخت نيست، البته يک‌سري چالش‌هايي دارد که نقش مثبت آن را ندارد. من نقش مثبت هم زياد بازي کردم اما نقش منفي که آدم بازي مي‌کند به دليل چالش‌ها و کارهايي که بايد روي آن انجام دهد تا در ذهن تماشاگر بماند هم سخت‌تر است و هم کمتر کسي مي‌پذيرد آن را بازي کند. به نظرم نقش معمولي بازي کردن يعني اينکه آدم هيچ کاري انجام ندهد اما نقش منفي اينگونه است که شما بايد زير و بَم آن نقش را دربياوريد؛ اينکه چرا بد هستيد و چرا اينگونه رفتار مي‌کنيد که اين رابطه‌ها با شما ايجاد شود بسيار مهم است. از آنجايي که هيچ کس در زندگي واقعي نمي‌گويد من آدم بدي هستم؛ بايد نقش را به گونه‌اي بازي کرد که در ظاهر آدم بدي نباشد اما در کل آدم مثبتي هم نباشد.»

او درباره تاثير نويسنده در ايفاي نقش بازيگران گفت: «البته خميرمايه اين نقش‌ها فيلمنامه است. اين فيلمنامه و نوشته‌ها است که به شخصيت مثبت و منفي فيلم يا سريال جان مي‌دهد و به نظر من اين سريال داراي يکي از بهترين ديالوگ‌ها است و نوشته هاي آقاي سعيد مطلبي شاهکار است. شب به شب که نگاه کنيد متوجه مي‌شويد که ديالوگ‌ها بسيار روان است و براي هر ديالوگ مي‌توانيد يک تيتر براي خودتان داشته باشيد. اين مجموعه به اين بزرگي را مجموعه‌اي از ديالوگ‌هاي قصار تشکيل داده که بسيار زيبا است.»

او در ادامه به مقايسه ديالوگ‌نويسي مرحوم علي حاتمي و سعيد مطلبي پرداخت و گفت: «علي حاتمي روحشان شاد به گونه‌اي مي‌نوشتند، آقاي مطلبي به گونه‌اي ديگر مي‌نويسند و در حال حاضر آقاي مطلبي جز ديالوگ نويس‌هاي ناب ما هستند.»

بازيگر نقش غلامي درباره ويژگي شخصيتي حريص بودن که کاراکتر غلامي به آن شناخته مي‌شد، گفت: «شايد بگوييد حريص است اما من اسم اين را حريص بودن نمي‌گذارم؛ غلامي دنبال يک لقمه نان است و مي‌خواهد زندگي کند. خب اين آدم چگونه بايد نان دربياورد؟ در شرايطي است که حتما بايد زندگي کند و حتما بايد از يک منبعي که مي‌شناسد تغذيه کند حالا يا باج بگيرد يا ارتباط برقرار کند. آن آدم در آن شرايط دنبال نان است. همه همين‌گونه‌اند دنبال منافع شخصي خويش هستند. اين جاه طلبي در وجود همه هست.»

اين بازيگر در ادامه به معيارهايش براي بازيگري و انتخاب نقش پرداخت و گفت: «در سن و سال من و در جايگاه من پيشنهاد براي بازي کردن در نقش اول بسيار کمتر است. اگر بخواهند به زندگي يک مرد مسن بپردازند ممکن است من شانس داشته باشم براي بازي در نقش اول از نظر من تمام اين چيزها مرتبط به شانس است. من هميشه مي‌گويم ابر و باد و مه و خورشيد و فلک بايد در کار باشند تا يک اتفاقي بيفتد.»

او البته در اين زمينه نقش مافيا را هم بي تاثير ندانست و گفت: «ما در همه جا و همه زمينه‌ها مافيا داريم. اينکه ضوابط، روابط و منابع مالي خودت را داشته باشي در همه جا هست. اين چيزها مواردي است که مي‌توان سال‌ها در يک دانشکده در مورد آن صحبت کرد. مافيا در همه جاي دنيا و در همه مشاغل وجود دارد. در کارمند بانک هم وجود دارد براي کسي هم که در قنادي کار مي‌کند وجود دارد. حالا در شغل ما چون براي عام ديده مي‌شويم بيشتر جامعه بازيگري زير سوال مي‌رود.»

او درباره همبازي شدن با داريوش ارجمند گفت: «داريوش ارجمند، يکي از مفاخر بازيگري ما است و بسيار مسلط به کار و بسيار با سواد است قبلا هم من با ايشان در فيلم «جاده ابريشم» همکاري کرده‌ام و به نظر من بسيار کار بلد هستند.»

ميامي در ادامه به يکي ديگر از مفاخر سينماي ايران پرداخت که به بيان خودش افتخار شاگردي او را داشته است: «از نظر من بهرام بيضايي يکي از مفاخر نمايشنامه‌نويسي ما است و من افتخار شاگردي ايشان را، زماني که درس مي‌خواندم در دانشکده داشتم و ايشان جزو سرشاخه‌هاي نمايشنامه‌نويسي ما هستند. به همين دليل وقتي وارد سينما شد بسيار موفق بود. به اين دليل که يک تفکر نو، عظيم و گسترده وارد سينما شد. همچنين تحقيقات بزرگي که انجام دادند باعث شد که ديگر تنها يک نويسنده محسوب نشوند بلکه يک انديشمند و متفکر نيز به حساب بيايند.

او ادامه داد: «بهرام بيضايي بسيار دست بر قلم دارد و نمايشنامه هم خلق مي‌کند و من معتقدم که نويسنده‌اي همچون او در تئاتر کمتر داريم يا شايد اصلا نداريم و نبود چنين آدمي قطعا به عرصه تئاتر و يا ديگر عرصه‌ها آسيب مي‌زند. نه تنها در هنر بلکه در دانشگاه، در بانک‌ها و در همه زمينه‌ها انگار نوابغ ما پرکشيدند و رفتند و اين تعداد اندکي هم که ماندند متاسفانه خيلي حواسمان به آنها نيست و اين همان جايي است که مقداري سينماي ما لنگ مي‌زند، بانک‌هاي ما اشکال پيدا مي‌کنند و جامعه دچار معضل مي‌شود. چرا چون متخصصين ما نيستند و انگار زمانه عوض شده و متخصصين ما ديگر نمي‌خواهند متخصص باشند و به عبارتي شرايط دگرگون شده است.» 

مهدي ميامي در پايان خاطره‌اي از حضور در کلاس‌هاي بهرام بيضايي بيان کرد و گفت: «از نظر من لحظه به لحظه زندگي خاطره است. مخصوصا همکاري که من با آقاي بيضايي داشتم. ايشان در دانشکده در همه زمينه‌ها جزو شاهکارها بودند. مثلا ايشان هيچ وقت سر کلاس حضور غياب انجام نمي‌دادند و در عين حال کلاس يک دانه جاي خالي هم نداشت. حتي امتحان گرفتنش هم متفاوت بود يک بار بيست سوال مي‌داد و مي‌گفت هر سوال يک نمره و بود کسي که از آن نمره منفي هفت مي‌گرفت، ما تعجب مي‌کرديم که چگونه اين اتفاق افتاده. پاسخ مي‌داد اين پاسخي که براي اين سوال نوشته شده درست نيست و اين نشان مي‌دهد که تو نه اين موضوع را فهميدي نه آن يکي را. براي يک امتحان هم مي‌گفت اين دوتا سوال هر کدام را که دلتان مي‌خواهد بنويسيد، از هر منبعي هم که دوست داريد استفاده کنيد شب ساعت هشت پاسخ را به من تحويل دهيد. نوع نگاهش به زندگي و کارش بسيار جذاب و متفاوت بود و نبودش در تئاتر  سينماي حال حاضر بسيار حس مي‌شود.

ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد