همشهري/ وقتي نخستين قسمت «داستان اسباببازي» در سال ۱۹۹۵ اکران شد، رسانهها آن را بهعنوان نخستين انيميشن تمامکامپيوتري تاريخ معرفي ميکردند که بدون دخالت دستان پرمهارت استادان انيماتور قديمي توليد شده است. در آن دوران هنوز خبري از فناوريهاي پيشرفته امروزي نبود و انيميشنهاي دوبُعدي، مثل «ديو و دلبر» (۱۹۹۱)»علاءالدين» (۱۹۹۲) و «شيرشاه» (۱۹۹۴) با داستانهاي جذاب و شخصيتهاي دوستداشتنيشان، به فانتزيهايي جان ميدادند که هم هوش از سر کودکان ميبرد و هم بزرگسالان را به تحسين واميداشت.

اما داستان اسباببازي انقلابي در صنعت انيميشن بهوجود آورد که يکي از مهمترين دستاوردهايش گسترش مرزهاي خيالپردازي بود. اسباببازيهاي اين انيميشن نهتنها در غياب آدمها جان ميگرفتند و با يکديگر حرف ميزدند بلکه داراي عواطف و احساسات انساني متفاوتي همچون حسادت، ترس، شجاعت، نياز به دوست داشتن و دوست داشته شدن، غرور، ازخودگذشتگي و... بودند که باعث ميشد تماشاگران سريع و بيواسطه با آنها همذاتپنداري کنند و به «کلانتر وودي»، «باز لايتر»، «آقاي سيبزميني»، «اسلينکي» و باقي شخصيتها دلبسته شوند.
جان لستر- کارگردان فيلم- به همراه همکارانش، شازده کوچولوهاي قرن بيستم را خلق کرده بودند که همه درگيريها و اختلافهايشان بر سر اين بود که چطور همديگر را اهلي کنند و با يکديگر دوست شوند. ۲۴ سال از تاريخ اکران نخستين قسمت داستان اسباببازي گذشته و هنوز داستان اهلي شدن شخصيتهاي جديدي که وارد اين دنياي انيميشني ميشوند براي تماشاگران جذاب است. «داستان اسباببازي ۴» امسال اکران شد و باز هم در جلب مخاطب موفق بود؛ همين موفقيت براي اينکه نگاهي به اين فيلم بيندازيم و صفحهاي را به آن اختصاص دهيم کفايت ميکند.
داستان از چه قرار است؟
ماجراهاي «داستان اسباببازي ۴» چند سال بعد از اينکه اندي، اسباببازيهاي خود را به باني داده اتفاق ميافتد. باني در مدرسه با يک قاشچنگال (ترکيبي از قاشق و چنگال) يکبارمصرف، اسباببازي جديدي به نام «فورکي» ميسازد که به اسباببازي محبوب او تبديل ميشود. اين در حالي است که وودي ديگر اسباببازي محبوب باني نيست و باني او را براي بازي کردن انتخاب نميکند و باز و ساير اسباببازيها سعي ميکنند وودي را دلداري دهند.
فورکي که درک درستي از اسباببازي بودن ندارد، خودش را تکهاي زباله ميداند که جايش در سطل زباله است؛ به همينخاطر، بقيه اسباببازيها به او کمک ميکنند تا ياد بگيرد چگونه يک اسباببازي باشد. اما هنگامي که باني و خانوادهاش راهي سفري جادهاي ميشوند، فورکي در طول مسير فرار ميکند و وودي که خودش را در قبال باني مسئول ميداند، تصميم ميگيرد هرطور شده او را پيدا کند.
اين موضوع باعث ميشود وودي و فورکي در نزديکي شهري کوچک از بقيه اسباببازيها جدا شوند. وقتي غيبت فورکي و وودي به درازا ميکشد، باز و ديگر اسباببازيها تلاش ميکنند آنها را پيدا کنند. وودي و فورکي در مغازه عتيقهفروشي اين شهر کوچک با بو پيپ برخورد ميکند. بعد از ماجراهاي مختلفي که وودي و فورکي پشت سر ميگذارند، بو پيپ نگرش وودي را به اسباببازي بودن عوض ميکند.
والت ديزني معاصر
با اينکه جان لستر تنها ۵ انيميشن بلند را کارگرداني کرده- داستان اسباب بازي، «زندگي يک حشره» (۱۹۹۸)، «داستان اسباب بازي ۲» (۱۹۹۹)، «اتومبيلها» (۲۰۰۶) و «اتومبيلها ۲» (۲۰۱۱) -، اما بهدليل تأثيري که در پيشرفت انيميشن داشته، به اعتقاد برخيها بهحق لايق عنوان «والت ديزني معاصر» است. جان لستر با نام کامل جان آلان لستر در ۱۲ژانويه ۱۹۵۷ در هاليوود ايالت کاليفرنيا متولد شد. مادرش معلم هنر و پدرش مدير فروش پارهوقت کمپاني شورلت بود.
جان از کودکي به انيميشن علاقه زيادي داشت و در ۵ سالگي با نقاشي يک سوارکار بدون سر برنده جايزهاي محلي شد. در دبيرستان با خواندن کتابي درباره نحوه ساخت انيميشن «زيباي خفته» متوجه شد که به چه شغلي علاقه دارد و زماني که انيميشن «شمشير در سنگ» ديزني را ديد، تصميم گرفت انيماتور شود. لستر در مورد دوره انيميشن سازي مؤسسه هنرهاي کاليفرنيا چيزهايي شنيد و تصميم گرفت که رؤياهايش را دنبال کند و انيميشنساز شود. بعد از فارغالتحصيلي در سال۱۹۷۹، به سرعت کار انيماتوري را در والتديزني به واسطه موفقيت انيميشن کوتاهش يعني «خانم و چراغ» آغاز کرد.
بين سالهاي ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ بهطور اتفاقي با انيميشنهاي کامپيوتري ابتدايي و کوتاهي برخورد کرد که چيزي بيشتر از کرههاي شناور نبود، اما نخستين تجربه از انيميشن کامپيوتري را براي او رقم زد. يکي از آثاري که باعث به سر زبان افتادن نام جان لستر شد، انيميشن «اسباببازي کوچک»، برنده جايزه اسکار بهترين انيميشن کوتاه بود. اين انيميشن کوتاه که لستر، انيماتور، کارگردان و طراح مدل آن بود، در مورد نوزادي است که به اسباببازيهايش حمله ميکند. اين انيميشن بسيار تأثيرگذار از آب درآمد و لستر اميدوار شد که انيميشن کامپيوتري توانايي بهتر شدن دارد.

جان در سال۱۹۹۵ داستان اسباببازي را در پيکسار و با کمک ديزني کارگرداني کرد که در گيشه بسيار موفق ظاهر شد و البته پول فراواني را هم به جيب لستر سرازير کرد. در سال۱۹۹۸، جان دومين فيلم انيميشن بلند پيکسار با نام زندگي يک حشره را کارگرداني کرد که در مورد زندگي حشرات و رابطه آنها با يکديگر است و همانند فيلم قبلي پيکسار گيشهها را درنورديد. سال بعد، داستان اسباب بازي ۲ در مورد دور شدن آنها از خانه و محيط امني که ميشناختند، ساخته شد. اين فيلم موفقيت ديگري براي پيکسار بود که فروش بالايي را تجربه کرد.
۷سال بعد، جان در سال۲۰۰۶، بهخاطر علاقه بهخودروها، کارگرداني انيميشن اتومبيلها را برعهده گرفت. فيلم در مورد ماشين مسابقهاي به نام «مککويين» است که به شهري ناشناخته پا ميگذارد. منتقدان نظرات مختلفي درباره فيلم داشتند، اما فروش خوب آن نشانه استقبال تماشاگران بود. در سال ۲۰۱۱، لستر دوباره به سراغ اتومبيلهاي محبوبش رفت و دنبالهاي بر فيلم نخست ساخت که مثل همه کارهاي لستر در گيشه موفق شد.
لستر در سفري به ژاپن در سال ۱۹۸۷ هايائو ميازاکي- انيماتور مشهور ژاپني- را ملاقات کرد و زماني که کارگردان بلندآوازهاي شد، وظيفه نظارت و انتشار بعضي از آثار ميازاکي را در آمريکا برعهده گرفت و حتي بر دوبله آثار ميازاکي به انگليسي هم نظارت داشت. در سال۲۰۱۷، لستر به سوءاستفاده جنسي متهم و بهمدت ۶ماه مجبور به ترک کارش شد. پس از ترک ديزني در ابتداي امسال، لستر به استخدام اسکايدنس انيميشن درآمد که با پارامونت انيميشن و ليون انيميشن استوديوز همکاري ميکند.
چرا لستر اسباببازي ۴ را کارگرداني نکرد؟
نام لستر در داستان اسباببازي ۴ تنها بهعنوان نويسنده داستان در تيتراژ آمده و حتي به سمت او در مقام تهيهکننده اجرايي اشاره نشده است. اما چرا او از کارگرداني اين فيلم انصراف داد و جاي خود را به جاش کولي سپرد؟ آيا اين تصميم او به ماجراي رسوايي اخلاقياش ارتباطي داشت؟ لستر در توضيح علت اين تصميم به وبسايتي چيني گفته بود: «هميشه اين احساس را داشتم که بايد کارگرداني کنم. به همين دليل هم تصميم گرفتم که داستان اسباببازي ۴ را بسازم. اما من بر ۳ استوديوي فيلمسازي نظارت ميکنم و فکر ميکنم ۲۴فيلم را تحت نظر داشتم و واقعا عملي نبود که کارها را پيچيده کنم.
جاش کولي شگفتانگيز است! صبر کنيد تا خودتان ببينيد. او خيلي خوب است. وقت آن رسيده که از دوچرخه پياده شوم و اجازه دهم او به مسير ادامه دهد. او به خوبي از عهدهاش برميآيد. او واقعا خارقالعاده است. از اينکه تهيهکننده اجرايي باشم رضايت دارم و از اينکه با اين عنوان به اين گروه عالي کمک ميکنم خوشحالم. اين دليلي بود که پشت اين تصميم وجود داشت. واقعا کاري را که انجام ميدهم دوست دارم. من بهترين شغل جهان را دارم».
پايان راه يا پايان وودي؟!
سؤالي که براي همه طرفداران اين مجموعه وجود دارد اين است که آيا داستان اسباب بازي ۴ پايان کار وودي است يا چنانچه در آينده قسمت ديگري ساخته شود، باز هم کلانتر مهربان و باجربزه اسباببازيها در کنارشان حضور خواهد داشت؟ براساس گفتههاي تهيهکنندگان، احتمالا بايد داستان وودي را در اين مجموعه تمامشده بهحساب آوريم.
مارک نيلسن، تهيهکننده انيميشن داستان اسباب بازي ۴ گفته: «ما داستان اسباببازي۳ را پاياني بر دوران وودي با اندي در نظر گرفتيم و قسمت چهارم را تکميلکننده پازل داستان وودي و ماجراهاي او با باز ميدانيم». جوناس ريورا، تهيهکننده ديگر اين انيميشن هم گفته: «حداقل هماکنون، تيم توليد به اين نتيجه رسيده که قسمت چهارم داستان اسباببازي، قسمت پاياني اين مجموعه باشد. بهعنوان يک فيلمساز اگر بخواهم صادق باشم، ما از اينکه داستان اسباببازي ۴ قسمت نهايي باشد و داستان به اين صورت پايان يابد، احساس رضايت داريم».
تام هنکس، صداپيشه کاراکتر وودي، کاملاً متقاعد شده که داستان اسباب بازي ۴ آخرين حضور او بهعنوان شخصيت وودي خواهد بود. او در اينباره گفته: «وقتي که در حال ضبط خطوط آخر متن و صداگذاري بوديم، من بايد با اين واقعيت کنار ميآمدم. انگار که پرسيده باشم: «اوه، اين خط آخر است؟» و همه عوامل توليد در جواب گفته باشند: «بله، اين پايان کار است». ما به استوديوي اصلي برگشته بوديم؛ جايي که نخستين قسمت از داستان اسباببازي آنجا صداگذاري شده بود. همانجايي که همهچيز از آن شروع شد و حالا همانجايي است که همهچيز در آن به پايان ميرسيد».
تام هنکس در کنفرانس خبري فيلم با گفتن جملات بالا، خاطرهاي را بيان کرد؛ «لحظاتي قبل از ورود به استوديو، تيم آلن به من پيام داد که «خودت را کنترل کن، قرار نيست که اين موضوع را باور کني». معمولا هنگام ضبط، يک پايه و يک ميکروفن در اختيار شما قرار ميگيرد و همه اينها درست جلوي رويتان قرار دارند.
من از آنها خواهش کردم که اگر ممکن است ميز را برگردانند، طوري که پشت من به سمت ديگران باشد، چون نميخواستم هيچ رفتار ناخودآگاهي از جانب من باعث شود که بفهمند اين قسمت آخر است. وقتي که آن لحظه گذشت، حس ميکردم مانند کسي هستم که از آنطرف رودخانه، با افرادي که در روستايي قديمي تنهايشان گذاشتهام، خداحافظي کردهام و برايشان دست تکان ميدهم.
لحظه احساسي بسيار عميقي بود.» با وجود همه اين اظهارنظرات، فروش بالاي فيلم باعث شده تا بازهم زمزمههايي مبني بر ساخت قسمت جديدي از مجموعه وجود داشته باشد. بايد صبر کرد و ديد آيا اين اسباببازيهاي دوستداشتني بازهم داستان جذاب ديگري را روي پرده نقرهاي رقم ميزنند.
کي جاي کي حرف ميزند؟

اگر نسخه زبان اصلي و بدون دوبله فارسي فيلمهاي داستان اسباببازي را ديده باشيد، حتما برايتان جالب است که بدانيد چه کساني به جاي هر يک از شخصيتهاي اين مجموعه صحبت کرده اند. اين صداها به شخصيتها هويت داده و باعث شدهاند که زنگ صدا و لحن بيانشان به جزء مهمي از شخصيتپردازي اين اسباب بازيها تبديل شوند.
محمدناصر احدي
بازار