فرهيختگان/ بهروز شعيبي، کارگردان فيلم «روز بلوا» تاکيد کرد: روز بلوا از همه کارهايي که تا به حال انجام دادم، برايم سختتر بود؛ بهدليل مضمون و حرفي که بايد در آن گفته ميشد، به هرحال فيلم بهلحاظ توليدي، خياباني محسوب ميشد.
بهروز شعيبي را هم بهعنوان بازيگر ميشناسيم و هم بهعنوان کارگردان، بازيگري که نقش سيدرضا طلبهاي که بهتازگي با خانوادهاش به تهران آمده را در فيلم «طلا و مس» همايون اسعديان جوري بازي کرد، که شايد هرکسي اگر او را نشناسد، مطمئنا فکر ميکند که او خودش روحاني است. بهروز شعيبي هم بازيگر است و هم کارگردان. شايد نشود به اين دو تفکيک کرد که کدام را بهتر ميتواند اجرا کند. امسال و در سيوهشتمين جشنواره فيلم فجر، شعيبي اثر جديدي دارد. فيلمي که شايد در موضوع و پرداخت بتوان گفت متفاوتترين کار او است.
«روز بلوا» که شعيبي با سازمان اوج ساخته است، حرف جديد دارد؛ حرفي که شايد کمتر در سينماي ايران به آن پرداخته شده و نکته بعدي اين است که او به سراغ موضوعي رفته که مبتلا به جامعه است و اين روزها بسيار درگير اين موضوع شدهايم و شايد بهتر باشد بگوييم از اين موضوع رنج ميبريم. بهروز شعيبي حالا خودش را بهعنوان يکي از کارگردانهاي طراز اول کشور مطرح کرده است. درست است که نظر خودش اين است که ادعايي براي اين کار ندارد و فقط بر طبق اهدافي که دارد کارش را انجام ميدهد، اما نوع کارش نشان ميدهد بهروز شعيبي درحال تبديلشدن به يک ستاره در کارگرداني سينماي ايران است، به بهانه حضور فيلم «روز بلوا»ي او به سراغش رفتيم تا برايمان از کموکيف ساخت اين فيلم بگويد. فيلمي که کمي پايانبندياش را در همين روزهاي اخير قبل جشنواره تغيير داده است و بهقول خودش کاش زمان اکران عمومي بود تا راحتتر ميتوانست از فيلم بگوييد و ما بنويسيم و شما بخوانيد. اما همين گفتوگوي کوتاه را هم از دست ندهيد. چون شعيبي شايد از معدود آدمهايي باشد که حرف و عملش يکي است.
بهعنوان سوال اول، از متن کار بگوييد و اينکه چطور از متن مهران کاشاني به فيلم روز بلوا رسيديد و جذابيت اين متن برايتان چه بود؟
ببينيد کلا قصه روز بلوا از طرحي شروع شد که براي خودم بود و از يک جايي آقاي حسين ترابنژاد به ما پيوست و روي طرح با هم کار کرديم. نکتهاي که در اين فيلم براي ما مهم بود روايت کار بود که چند شرط براي روايت داشتيم. اولين شرط پرهيز از اين جنس ساختار معمول سينماي امروز در ايران که باب شده و بهنظر من هم از فضاي کلاسيک سينما دور شده است و هم در گفتن قصه انگار يک التهاب براي لحظه مخاطب دارد. براي همين ما بهدنبال يک ساختار کلاسيک براي فيلم بوده و معتقد بوديم اين فيلم بايد يک روايت راحتتري داشته باشد، براي اينکه بتوانيم حجم حرفهايي که قرار است در فيلم زده شود را بهدرستي منتقل کنيم. چون فيلم به هر حال بهلحاظ مضمون، فيلم سختي بود.آقاي کاشاني هم فيلمنامه را بهخوبي ميشناسند و هم در پرداخت ژانرهاي سينمايي خيلي خوب است و در کارهايي که تا الان داشتهاند هم با آقاي ميرکريمي و هم با آقاي مجيدي، حرفها را بهخوبي به مخاطب منتقل کردهاند و مضمون فداي ساختار يا يک قالب کلي نشده است. من مهران کاشاني را سالهاست ميشناسم و چندينبار هم قرار بود باهم کار کنيم که نشد. براي همين براي روز بلوا با آقاي تختکشيان به سراغش رفتيم و خوشبختانه پذيرفت و نتيجه روز بلوا شد.
فيلم شما درمورد روحانيت است؟ يا درمورد حرفهايي که قهرمان فيلم شما ميگويد، مثل فساد اقتصادي يا پولشويي يا اصلا همه اينها؟
فيلم ما درمورد اخلاق امروز جامعه است، چيزهايي که ما در بستر فضاي روابط اجتماعيمان و اين زندگي پرالتهابي که بعضا بهلحاظ اقتصادي درحال تجربه آن هستيم. ميتوانيم يک چيزهايي را از دست بدهيم و يک چيزهايي را فراموش کنيم. ميتوانم بگويم اولين مطلب درمورد فيلم همين است و براي اين دنبال يک شخصيت بوديم که اين شخصيت لازمهاش اين بود که چندين فاکتور و ويژگي داشته باشد و با توجه به مسالهاي که درمورد فيلمنامه گفتيم، خيلي نميخواستيم، زمان بگذاريم که اين شخصيت را براي مخاطب توصيف کنيم و زمانبر باشد و در يک تصوير بتوانيم او را توصيف کنيم و قاعدتا همين شد که به يک روحاني رسيديم. من قبلا خودم هم شخصيت يک روحاني را بازي کرده بودم و هم فيلمي درمورد روحانيت کارگرداني کردم. براي همين اين قشر براي من دور نبودند و با جزئيات آنها را ميشناسم. مجموع اينها ما را به اين مساله رساند که شخصيت اصليمان يک روحاني باشد و التهاب و گرههايي که در قصه برايش بهوجود ميآيد، گرههايي باشد که براي او ايجاد چالش کند. واقعيت اين است که من هيچکدام از آنهايي که شما در سوال مطرح کرديد را نميتوانم از يکديگر جدا کنم. همه اينها در مضمون قصه ميآيد.
در صحبتهايتان اشاره به نقش روحاني داشتيد و خب همه ما ميدانيم که بهروز شعيبي قبلا اين مدل نقش را بازي کرده است و خيلي هم موفق نقشش را از کار درآورد. براي اين نقش در روز بلوا چطور به بابک حميديان رسيديد؟ فکر نميکنيد خودتان که تجربه اين بازي را داشتيد، ميتوانستيد بهتر اين نقش را بازي کنيد؟
من بهعنوان بازيگر، اين نقش را يکبار بازي کردم؛ يعني اگر کارگردان ديگري هم دوباره اين نقش را به من پيشنهاد دهد، شايد برايم جذاب نباشد که دوباره بازي کنم. نکته دوم اينکه من و بابک حميديان فقط در رابطه با اين کار با هم درارتباط نبوديم، بلکه تجربههاي قبلي هم باهم داشتيم و او بسيار بازيگر توانمند و خوبي است و اين باعث شد تا ما به بابک فکر کنيم و خوشبختانه او خيلي خوب فيلمنامه را فهميد. خيلي خوب شخصيت را شناخت و تلاش بسياري داشت براي اينکه جزئيات اين شخصيت را بتواند دربياورد و مجموع همه اينها باعث شد تا ما با بابک حميديان همکاري کنيم.
با اينکه الان فيلم اکران عمومي ندارد اما چون درمورد بازيگري است ميپرسم، ما در سکانسهاي پاياني قهرمان فيلم را جوري ميبينيم که انگار نميتواند درمورد تصميمهايي که ميگيرد مصمم باشد، اين مصمم نبودن در فيلمنامه وجود داشته يا بازيگر نتوانسته است نقش را بهخوبي بازي کند؟
با شما موافقم که بايد اين سوالها موقع اکران جواب داده شود، ولي تمام بخشهايي که آقاي حميديان در فيلم بهوجود آورده همان چيزهايي است که ما در فيلمنامه داشتيم و براساس همان روند قصه را جلو برد. نه اينکه بگوييم بهلحاظ بازي يا درصحنه اين اتفاق افتاد. فيلمنامه ما فيلمنامه کاملي بود و هر بحثي داشتيم قبل از شروع فيلمبرداري انجام داده بوديم يا بعضا طبق روال بقيه کارها، بهلحاظ ساختاري ممکن بود من تغييراتي ايجاد کنم. ولي روند شخصيت ما در فيلمنامه هم همين بود.
سختي روز بلوا براي بهروز شعيبي در کجا بود؟
روز بلوا از همه کارهايي که تا به حال انجام دادم، برايم سختتر بود؛ بهدليل مضمون و حرفي که بايد در آن گفته ميشد، به هرحال فيلم بهلحاظ توليدي، خياباني محسوب ميشد و لوکيشنهاي متعددي داشت و اين لوکيشنهاي متعدد ممکن بود بهلحاظ توليدي ما را دچار مشکل کند ولي سختي اصلياي که در روز بلوا تجربه کردم، مضمون و حرف خاصي بود که قرار بود در فيلم دربيايد.
فکر ميکنيد به اين هدفتان رسيديد؟
تلاشم را کردم که اين اتفاق بيفتد و فکر ميکنم توانستم در اجرا به آن به هدفي که داشتم برسم.
درمورد نسخه اکران عمومي هم توضيحي بدهيد که قرار است نسبت به نسخه جشنواره کوتاهتر شود يا نه؟
ممکن است که اين اتفاق بيفتد. فعلا منتظر هستيم تا واکنش منتقدان و مردم را ببينيم. لازم باشد قطعا اين کار را انجام ميدهم اما فعلا نه. چون ساختار فيلم و روند قصهگوييمان همين است.
بازار