خبرآنلاين/ محمدرضا جانپناه، فيلمبردار «بيصدا حلزون»، از چالش ارتباط برقرار کردن با بازيگران ناشنوا و به ويژه بازيگر خردسال اين فيلم گفت. او در اينباره تاکيد کرد چون بخشي از ارتباط شخصيتها با هم به صورت زبان اشاره بوده، او مجبور شده است از قاببندي متفاوت استفاده کند.
فيلم «بيصدا حلزون» با کارگرداني بهرنگ دزفوليزاده و بازي هانيه توسلي، محسن کيايي، مهران احمدي، پدرام شريفي و عليرضا جلاليتبار، در بخش نگاه نو سي و هشتمين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد.
چون اين فيلم به موضوع زندگي ناشنوايان، دغدغهها و مشکلات آنها ميپردازد، تصاوير، بار عمده انتقال مفاهيم و ارتباط بين شخصيتها را بر دوش ميکشند. به همين دليل، سراغ محمدرضا جانپناه، فيلمبردار اين اثر سينمايي رفتيم و با گفتوگو کرديم.
جانپناه درباره چالشهاي فيلمبرداري «بيصدا حلزون» که بسياري از بازيگران آن از زبان اشاره استفاده ميکردند، گفت: «تنظيم کردن زاويه دوربين هم براي آنکه حرکت دستهاي بازيگران ديده شود و هم براي اينکه حسِ بازيگران به چشم بيايد، اولين و سختترين چالشهاي فيلمبرداري اين فيلم بود.»
او درباره قاببندي متفاوت فيلم گفت: «
قابي که براي فيلمبرداري انتخاب کرديم، ۱ به ۱.۶۶ بود تا ما بتوانيم در قابمان، کلوزآپ دستهاي بازيگران را داشته باشيم. روتين اصلي قاب فيلمبرداري که از قابهاي اصلي است، مثل ۱به ۲.۳۵ است که آن را تغيير داديم.»
اين فيلمبردار درباره ارتباط گرفتن با بازيگران ناشنوا گفت: «ارتباط فردي که پشت دوربين مينشيند، بايد با بازيگرها برقرار شود، حالا فرقي نميکند اين فرد ناشنوا است، نابينا است و يا يک بازيگر حرفهاي است. اين رابطه و اعتمادي که فيلمبردار با بازيگر برقرار ميکند، بايد به گونهاي باشد که بازيگر مقابل دوربين احساس راحتي کند؛ اين رابطه فراتر از کار اوليه يک فيلمبردار است که ميخواهد کار قاببندي يا نورپردازي را انجام دهد.»
جانپناه در اينباره ادامه داد: «فکر ميکنم ناشنواها و کم شنواها در اين قاب توجه بيشتري ميخواستند، چون من زبان اشاره را بلد نيستم، حداقل بايد ميتوانستم به صورتي حسي با مجتبي شکري (بازيگر خردسال فيلم)، ارتباط برقرار کنم تا زماني که چشممان به هم ميافتد، حرف يکديگر را متوجه شويم. به هرحال مجتبي يک کودک شش ساله است و شيطنتهاي مخصوص خودش را دارد و اينکه بتوانم او را در قاب نگه دارم، سختيهاي خاصي را داشت. تمام اين ارتباطات سختيهاي خود را داشت.»
ارتباط فردي که پشت دوربين مينشيند، بايد با بازيگرها برقرار شود، حالا فرقي نميکند اين فرد ناشنوا، نابينا يا يک بازيگر حرفهاي است. اين رابطه و اعتمادي که فيلمبردار با بازيگر برقرار ميکند، بايد به گونهاي باشد که بازيگر مقابل دوربين احساس راحتي کند.
او افزود: «پيشنهادم به بهرنگ اين بود که به هيچ وجه براي اين فيلم زيرنويس نگذارد، چون مني که زبان اشاره را بلد نيستم، محکومم که آن را درک کنم. در کليت فيلم، شما مفهوم حرف آنها را ميفهميد اما ممکن است دقيق متوجه نشويد. من خودم در حين فيلمبرداري، خيلي به يادگيري اين زبان علاقهمند شدم و سعي کردم يکسري چيزها ياد بگيرم و دوست دارم که درباره آن بيشتر بدانم.»
اين فيلمبردار درباره مرحله پيش از شروع کار در اين فيلم گفت: «بهرنگ دزفوليزاده (کارگردان)، هشت ماه قبل از فيلمبرداري، طرح را براي من آورد و گفت دوست دارم با تو کار کنم. من آن را خواندم و ديدم بسيار جذاب است. موضوع جالبتر اين بود که فيلمبرداري که تازه در حال ساختن فيلم اولش است، از چندين ماه قبل به همه مواردِ فيلمبرداري و صدابرداري هم فکر کرده است. همين يک امتياز بود تا من با بهرنگ کار کنم. البته زماني که من قصه را خواندم، هنوز فيلمنامه کامل نشده بود و من نميتوانستم درباره کار اظهارنظر کنم و زماني که قصه کامل شد، بحث جدي شد و کار شکل گرفت. در اين مسير، بهرنگ چند فيلم را که براي ناشنواها ساخته شده بود، به من داد تا ببينم.»
او درباره ديگر ويژگي فيلمبرداري اين اثر گفت: «کاري که ما ميخواستيم انجام دهيم، اين بود که فيلمبرداري خودش را خيلي به رخ نکشد، چون بنا بر روايت، يک زندگي عادي بود و هدف به تصوير کشيدن روابط ميان آدمها در طول فيلمبرداري بود و نه چيز ديگر. در فيلمهايي که موضوعات رئالتر و اجتماعيتر ميشوند، ترجيح ميدهم فيلمبرداري خيلي ديده نشود و تنها روال عادي يک زندگي طبيعي را روايت کند.»
اين فيلمبردار، درباره نحوه دستيافتن به ميزانسنهاي فيلم گفت: «
درباره نحوه فيلمبرداري و ميزانسنها، با کارگردان بسيار صحبت کرديم چون ما يک روايتي را از انتهاي فيلم آغاز ميکنيم و به ابتدا ميرسيم، بهخاطر همين، ميزانسنها بسيار مهم و سخت بود و حتما بايد طبق آن عمل ميکرديم.»
جانپناه در پايان، درباره بيتوجهي به کار فيلمبردارها در ايام برگزاري جشنوارههاي سينمايي يا در نقدها توضيح داد: «اساسا فيلمبرداري چيزي نيست که خيلي مورد نقد منتقدان قرار بگيرد، بيشتر قصه و کارگرداني مدنظر است.»
بازار