صبح نو/ سريال «ملکاوان» بهعنوان يکي از آثار نمايشي توليد شده درمعاونت برون مرزي صداوسيما که براي اولينبار از شبکه آيفيلم نمايش داده شد، در مدت پخش خود توانست طيف وسيعي از مخاطبان را با خود درگير و همراه کند. قصه معمايي، شخصيتپردازيهاي درست، ريتم مناسب، بازيهاي خوب، کارگرداني مسلط و استفاده از ژانر وحشت از جمله دلايلي است که «ملکاوان» را به يکي از سريالهاي محبوب و قابل اعتنا در چند سال اخير تبديل کرده.
ملکاوان؛ حاصل تلاش هنرمنداني است که در مسير تجربهگرايي و ارتقاي تواناييهاي خود در حوزه سريالسازي، راه تکامل هنري را طي ميکنند. اين سريال به رغم ويژگيها و امتيازهاي داستاني و ساختاري، بهدليل خط اصلي قصه و نحوه پرداخت هنري آن، نميتوانست از شبکههايي مانند يک و سه پخش شود، چون بدون شک بهدليل تنوع سليقهها و ديدگاههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي و خانوادگي مخاطبان، با واکنشهايي روبهرو ميشد که ميتوانست آن را دچار حاشيه و آسيب کرده و با اتهامهايي مانند ترويج خشونت و ايجاد رعبووحشت، آن را تا مرز تعطيلي بکشاند.داستان سريال دراينباره است که مهرداد، همسر مهسا در خارج از کشور، به ظاهر خودکشي کرده است و خانواده او، مهسا، ديگران و پليس در پي علت مرگ «مهرداد» هستند. در گذشته مهسا و خانواده همسرش، پروژههاي مهرداد و کسان دور و نزديک آنها در داخل و خارج کشور، رازي نهفته است که همه آنها را با اسرارخانه و ملک ملکاوان پيوند ميدهد و اين طناب گره خورده براي بازگشايي و يافتن حقيقت، پاي نيروهاي امنيتي را به ميان ميکشد! سريال پليسي جنايي «ملکاوان»، مجموعهاي با فيلمنامهاي تقريباً کامل و چينش فکرشده عناصر درام و داستانسازيهاي باورپذير است که به همت کارگردان آن و تصويرسازيهاي تلويزيوني، سينمايي و تجربي و نوگراييهاي او و همکارانش، توانسته به سريالي مخاطب پسند تبديل شود. مجموعه پليسي - معمايي، خانوادگي و اجتماعي ملکاوان، درکل خوب نوشته و خوب هم اجرا و کارگرداني شده و بازيهاي قابل قبولي دارد. فارغ از اين نقاط قوت و تمايز ساختاري و تکنيکي، سازندگان اين مجموعه با انتخاب يکي از کاخهاي قديمي ايران بهعنوان لوکيشن اصلي سريال، به نوعي اين کاخ را احيا و ارزشهاي اين بناي زيبا و تاريخي رابه مخاطب گوشزد کردند. اطلاع از چگونگي يافتن و انتخاب اين کاخ قديمي و مراحل آمادهسازياش براي ضبط سکانسهاي سريال ملکاوان ميتواند شنيدني و خواندني باشد. محمد صادقي بهعنوان طراح صحنه و احمد معظمي و محمد مصريپور در مقام کارگردان و تهيهکننده «ملکاوان» در اينباره سخن ميگويند.
آقاي معظمي، بهعنوان کارگردان اثر بفرماييد که چرا اين منطقه را براي فيلمبرداري کار انتخاب کرديد؟
بعد از همه مراحل طي شده، در اينترنت جستوجويي در خصوص مشخصات اين کاخ انجام داديم. بعد با مراجعه حضوري و ديدن کاخ مادر، به اين نتيجه رسيديم که اين بناي قديمي دقيقاً همان چيزي است که بهدنبالش هستيم.وي با اشاره به اينکه عوامل سريال دوماهونيم براي تصويربرداري سريال در کاخ مادر مستقر بودهاند خاطرنشان ميکند: اين کاخ تا 70درصد به آن چيزي که از عمارت ملکاوان در ذهن داشتم نزديک بود.
چگونه اين کاخ را براي لوکيشن سريال انتخاب کرديد و ساختمان در چه وضعيتي بود؟
طراحيهاي زيادي براي هر سکانس سريال صورت گرفته است. ضمن اينکه وسايل زيادي هم تهيه و در خانه چيده شد.
استفاده از بناهاي تاريخي بهعنوان لوکيشن فيلمها و سريالها معمولاً بر اثر بيتوجهي و بيتفاوتي دستاندرکاران و عوامل فني آثار تصويري به بافت قديمي اين ابنيهها آسيب ميرساند که در برخي مواقع، جبران ناپذير است. آيا در اين پروژه هم اين مسأله حتي به صورت اندک وجود داشت؟
تمام ملاحظات رعايت و همه ترفندها به کار گرفته شده تا به بافت کاخ مادر کوچکترين آسيبي وارد نشود.
آقاي محمد صادقي، کاخ مادر از کجا آمد؟چگونه اين کاخ را براي لوکيشن سريال انتخاب کرديد و ساختمان در چه وضعيتي بود؟
در مرحله پيش توليد سريال ملکاوان، زماني را براي انتخاب لوکيشن و موقعيت مناسب و متناسب با فيلمنامه اختصاص داديم تا يک عمارت متروکه را که به فضاي فيلمنامه بخورد، پيدا کنيم. محمد صادقي ادامه ميدهد: با گروه توليد و آقاي مصريپور، تهيهکننده، تمام مناطق شمال را گشتيم تا در نهايت با پيشنهادي که شد، به چالوس رفتيم و بازبيني نهايي با آقاي معظمي انجام شد. ايشان هم شرايط و فضاي کاخ را ديدند و پسنديدند و مراحل چيدمان و آکسسوار و ساختن لوکيشنهاي سريال را شروع کرديم و مرحله به مرحله جلو رفتيم.
آقاي صادقي کاخ چگونه عمارت شد؟
بهطور قطع، براي آمادهسازي کاخ مادر و تبديلش به لوکيشن سريال ملکاوان تغييراتي در اين بناي قديمي انجام شده تا به فضاي اثر و آنچه در ذهن کارگردان و نويسنده بوده، نزديک شود.طراح صحنه ملکاوان در اين خصوص توضيح ميدهد: کاخ مادر خالي از سکنه و متروکه بود. تمام فضا را طراحي و چيدمان کرديم. طبق فيلمنامه روي يکي از ديوارها تصوير مادر مهسا را طوري نقاشي کرديم که به زمان گذشته بخورد و در عين حال شبيه خود مهسا نيز باشد.
بهعنوان تهيهکننده يک مقدار از شکلگيري فضاسازي بگوييد.
يکسري تخته هم بر روي پنجرهها زديم تا حالت متروکه بودنش بيشتر شود و آن وحشت و ترس را در صحنههاي ترسناک به بيننده القا کند. در کل، تغييراتي اعمال کرديم که بيننده به خوبي فضاسازي مد نظر ما را احساس کند. حالا که سريال به اتمام رسيده به راحتي ميتوان دربارهاش صحبت کرد. طرحهايي را که داشتم در جلسهاي با کارگردان در ميان گذاشتم و پس از تأييد ايشان، شروع به تهيه اکسسوار و ساختوساز کردم. اينگونه نبود که وارد يک مکان آماده و چيده شده شويم، بلکه فضاها با اکسسوار، طراحي و رنگآميزي آماده ميشد. حتي بعضي از لوکيشنها را از پايه ساختيم.
آقاي مصريپور، شما بهعنوان تهيهکننده از نحوه انتخاب اين منطقه ويژه بفرماييد.
در هنگام نگارش فيلمنامه سريال «ملکاوان» دغدغه داشتيم تا ساختماني را پيدا کنيم که به عمارت توصيف شده در فيلمنامه نزديک باشد. يکي از دوستان من ساکن يکي از روستاهاي مجاور کاخ مادر در چالوس است. او بود که گفت چنين کاخي وجود دارد و دعوت کرد که بازديدي از آن داشته باشيم. ابتدا خودم يک سفر يک روزه به چالوس داشتم و کاخ را ديدم و از آن تصاوير و فيلمهايي ضبط کردم. بعد هم بقيه عوامل آمدند و کاخ را ديدند و براي لوکيشن پسنديدند. با مالکان ساختمان وارد مذاکره شديم و موافقتشان را براي اجاره جلب کرديم.صحنهاي را که آشپزخانه آتش ميگرفت طوري طراحي و تنظيم کرديم که کوچکترين آسيبي به بافت ساختمان وارد نشود.
بازار