خراسان/ رامبد جوان را دوست داريم، بهخاطر نشاطي که سالهاست بهخانههايمان آورده، بهخاطر اينکه کمکمان کرد ياد بگيريم چگونه ميشود در دورهميهاي خانوادگي و دوستانه شاد بود، سرگرم شد و معاشرت کرد. بهخاطر آنکه برنامهاش بهانهاي بود براي دور هم جمع شدن خانوادهها. برنامهاي ساخت که کوچک و بزرگ دوستش داشتند و دنبالش ميکردند و دربارهاش گپ ميزدند. اما رامبد شنبه شب پستي در اينستاگرامش منتشر کرد و در بخشي از آن نوشت: «فصل جديد خندوانه بماند براي روزهايي که بيدغدغهتر زير يکسقف جمع ميشويم. بماند براي روزهايي که با خيال آسوده، نفس عميق ميکشيم... بماند براي روزهايي که من و گروهم هم دل خوش داشته باشيم که بخواهيم با شما تقسيم کنيم...»و با انتشار اين پست عملاً فصل جديد خندوانه را که بايد در نوروز پخش ميشد منتفي اعلام کرد. دلايل واقعي رامبد را نميدانيم. شايد واقعاً حال ساخت برنامه را ندارد، شايد نگران عواملش است و شايدهاي ديگر. اما رامبد عزيزي که هميشه مردم عزيز ايران برايت مهم بودند حتي اگر دلخوشي نداري بعيد است حالت از کاسبي بدتر باشد که اينروزها بازارش بينهايت کساد است. قطعاً در وضع بهتري هستي از پرسنل بيمارستانها که با کمترين امکانات درحال مبارزه با کرونا هستند و مدت کمي خانوادهشان را ميبينند يا در مواردي براي احتياط و براي رعايت حال خانواده سري به آنها نميزنند. من شرايط و دلايلت را نميدانم اما اگر بخواهم انگيزه تو را با همين پست اينستاگرامي قضاوت کنم بايد بگويم بهجاي ميليونها مردمي که منتظر بودند با برنامه تو از اين حال بد رها شوند بهخودت فکر کردهاي يا شايد هم اين گونه تشخيص مي دهي که الان وقت خنديدن نيست. اما خنده که هيچ، حتي ذره اي پرت کردن حواس مردم از خبرهاي بد نياز ضروري جامعه است و براي همين مابقي تلويزيون هم در حد خودشان بسيج شده اند.ميشد برنامهاي بدون حضور مخاطب داخل استوديو ساخت. ميشد خيلي کارها را کرد اما سادهترين راه را انتخاب کردي. پرسنل بيمارستانها هم شايد توان جسمي و روحي نداشته باشند اما سنگرشان را رها نميکنند. سنگر تو براي خدمت به کشورت خندوانه بود. شايد بگويي سهمم را انجام دادم. بهنظر من حتي بيشتر از سهمت انجام دادهاي و دستاورد مادي و معنوي نوشجانت. گواراي وجودت که هنرمندي. اما فداکاري مفهومي است که آدمهاي بزرگ را با آن ميشناسيم. آنجايي که بيشتر از سهمشان تلاش ميکنند و ديگران را ميبينند نه خودشان را. خلاصه رامبد الان وقت خندوانه است...
نويسنده : سيد مصطفي صابري
بازار