نماد آخرین خبر

لوکیشن‌های امروز فیلم "قیصر"،پس از چهل و سه سال!

منبع
بروزرسانی
کافه سينما/ ...قيصر... يک فيلم آوانگارد. چند سالي بود اين ايده به ذهنم رسيده بود که از لوکيشن هاي فعلي فيلم قيصر عکاسي کنم و با شرايط 40 سال قبل مقايسه اي داشته باشم اما به لطف خداوند و با تشويق دوستانم توانستم چند عکس از حال و هواي اين روزهاي بازارچه قديمي در خيابان امامزاده يحيي که از لوکيشن هاي اصلي اين فيلم است تهيه کنم. وقتي به اين محله رفتم طبق روال سعي کردم کسي را پيدا کنم که بتواند در اين زمينه من را راهنمايي کند. ابتدا مشغول عکاسي از محيط بيرون امامزاده شدم که در همين حال شخصي جلوي من ايستاد و گفت: پسرم چرا از بازارچه عکس نمي گيري؟ من با خوشحالي از اينکه اين شخص حتما مي تواند به من کمک کند گفتم: من عکاس هستم و براي ديدن لوکيشن هاي فيلم قيصر اينجا آمدم. خلاصه با خواهش زياد ايشون براي راهنمائي با من همراه شدند. در راه امامزاده تا بازارچه اقاي عبدي براي من تعريف کردند که متولد سال 1337 هستند و در زمان ساخت قيصر 11 ساله بودند و حتي در لوکيشن قهوه خانه هم حضور داشتند. قبل از رسيدن به بازارچه لوکيشن مغازه برادران آب منگل بود که حالا تبديل به سوپر مارکت شده است.بعد از آن قهوه خانه است که به يک رستوران بدل شده بود. در زير بازارچه قصابي فرمان بود که هنوز هم يک اقايي در انجا همان شغل را ادامه مي دهند.و اما وقتي به حمام نواب رسيديم متوجه شديم که تقريبا تبديل به يک موزه شده است. از پله ها که پايين رفتم مردي ميانسال را ديدم که مسئول آنجا بود. آن اقا گفتند که متاسفانه تمامي قسمت هاي حمام بازسازي شده و از حالت قديمي خودش خارج شده است. يک قسمتي از حمام را اختصاص داده بودند به فروش صنايع دستي و بدليجات و قسمت هاي مربوط به دوش هاي حمام به کلي تغيير پيدا کرده بودند که جاي تاسف فراوان دارد. چرا بايد اماکني که نشان دهنده فرهنگ و تاريخ ملي ماست تخريب و يا به گونه اي بازسازي شوند که از حالت اوليه خودشان خارج شوند؟ اقاي عبدي تقريبا بيشتر زوايا را به من نشان دادند که از ايشان متشکرم. پيش از تماشاي عکس‌هاي من، دوست دارم چند کلامي با هم درباره‌ي اين فيلم کمي در مورد قيصر صحبت کنيم. قيصر فيلمي است که نسل من اکثرا آن را در دستگاه ويدئو يا سي دي ديده اند و نتوانستند آن را روي پرده جادوئي سينما تماشا کنند.فيلمي که جزء عناصر جريان ساز موج نو سينماي ايران بوده و عوامل ساخت اين فيلم بعد ها به دليل موفقيت اين فيلم پيشرفت هاي بسزايي در کارخودشان داشتند. بازيهاي به ياد ماندني بهروز وثوقي در نقش قيصر و جمشيد مشايخي در نقش خاندائي سالخورده و پهلوان منش هيچ گاه از ياد تماشاگران نخواهد رفت. جوان فراموش شده آن روز هاي سينما يعني ناصر ملک مطيعي با حضوري هر چند کوتاه باعث بر زبان افتادن دوباره نامش مي شود و به گفته ناصر ملک مطيعي خودش ديالوگ ماندگار (قيصر کجايي که داشتو کشتن) را به فيلم اضافه کرد که و با استقبال کارگردان همراه مي شود. تمامي اين ها بدون حضور موسيقي جادويي اسفنديار منفردزاده امکان پذير نبود. اين اهنگساز برجسته براستي فضاي ترس و اظطراب را به فيلم اضافه مي کند و بازي ها را باورپذير تر مي کند. مسعود کيميايي در دومين تجربه سينمائي خودش ديالوگ هايي افريد که انصافا جزء ماندگارترين ديالوگ هاي تاريخ سينماي ايران است. در اين ميان ازمونتاژ فيلم و قاب هاي زيباي مازيار پرتو که فيلم برداري فيلم را بر عهده داشت نمي توان گذشت. در آخر عباس کيارستمي که در آن روزگار جواني تازه کار بود با اعتماد تهيه کننده فيلم تيتراژي خلق مي کند که موجب حيرت عوامل فيلم مي شود و نشان از استعداد فراوان اين کارگردان برجسته سينماي ايران در همان روزهاي ابتدايي کارش دارد. تمامي اين عوامل کارشان را به درستي انجام دادند . به گفته يکسري از کارشناسان خلق شاهکاري مانند قيصر يک اتفاق در سينماست. اما به نظر من اگر هم اتفاق بوده باشد اتفاق تحسين برانگيز و شيريني است. در اخر قصد داشتم که با عوامل فيلم مصاحبه کنم اما وقتي خاطرات زنده ياد عباس شباويز را از فيلم قيصر خواندم ‏‏با خودم گفتم انصافا بهترين متن براي حال و هواي عکس هاي من همين است. آنچه در ادامه مي خوانيد خاطرات تهيه کننده اين فيلم از حال و هواي ساخت و اکران اين فيلم است... عباس شباويز، تهيه‌کننده فيلم «قيصر» تعريف مي‌کند: «اواخر سال ۴۶ يا اوايل سال ۴۷ بود که يک شب در رستوراني انتهاي خيابان سلطنت‌آباد (پاسداران امروز) شام مي‌خوردم که بهروز وثوقي، آقاي کيميايي را به من معرفي کرد. آن شب که او را ديدم درباره سناريوي قيصر صحبت کرد… گويا قبل از آن چند تهيه‌کننده ديگر از جمله ميثاقيه و اخوان‌ها آن را خوانده و رد کرده بودند. اما من در همان برخورد اول، مسعود کيميايي را جوان بسيار خوب و مودبي ديدم و براي فردا دعوتش کردم به استوديو آريانا فيلم، فردا آمد و قصه‌اش را که در يک کتابچه خطي نوشته بود، برايم خواند. خوشم آمد، ديدم قصه اصيل است، حرف دارد، مسائل سنتي نيز در آن وجود دارد؛ منتها کمي مي‌بايست رويش کار مي‌شد… در سناريوي اولي که مسعود نوشته بود شخصيت فرمان زنده نبود و قصه از قطاري که قيصر با آن مي‌آمد شروع مي‌شد. من پيشنهاد دادم که فرمان را نده‌اش کنيم و ده دقيقه اول بدون حضور بهروز باشد.» عباس شباويز مي‌گويد که فيلم «قيصر» هنگام درخواست پروانه نمايش به مدت ۷-۶ ماه توقيف شد …. و بعد با دوندگي‌هاي زياد توانستند اجازه نمايش فيلم را بگيرند. در مورد اين‌که فيلم توسط اداره نمايش‌ها سانسور شد، شباويز در مصاحبه‌اي توضيح مي‌‌دهد: «نه سانسور نشد فقط در مورد صحنه پاياني فيلم گفتند که پليس بايد قيصر را دستگير کند که کيميايي با کلوزآپي که توي قطار به عنوان آخرين پلان ازصورت بهروز گرفت (که پليس در همين لحظه او را مي‌بيند و قيصر لبخندي از سر رضايت و آرامش مي‌زند) فيلم را با شکل خوبي پايان داد…» فيلم «قيصر» ابتدا در دو اکران خصوصي نمايش داده مي‌شود. يکي از آن‌ها در سالن کوچک بالاي استوديو مولن‌روژ بود و به گفته عباس شباويز حتي دکتر شريعتي را هم براي تماشاي فيلم مي‌آورند. شباويز مي‌گويد: «در شب نمايش خصوصي سينما مولن‌روژ (سروش فعلي) مرحوم دکتر شريعتي را آورديم. در تاريکي وارد سالن شدو در تاريکي رفت. در حقيقت بدون اين‌که کيميايي بداند، سناريوي قيصر را نيز داده بودم او بخواند. همان موقع نظرش اين بود که اگر اين فيلم درست ساخته شود تنها فيلمي است که به سيستم «نه» گفته است. بعد از تماشاي فيلم هم خيلي خوشش آمد.» فيلم «قيصر» از صبح چهارشنبه ۱۰ دي ماه ۱۳۴۸ در سينماهاي مولن‌روژ، ديانا (سپيده فعلي)، مهتاب (شهر قشنگ فعلي)، رکس، ليدو، شهوند، نپتون، هماي، اسکار، اورانوس، پاسارگاد، شرق و به عنوان برنامه افتتاحيه سينما رنگين‌کمان در خيابان شهرستاني ميدان امام حسين به نمايش درآمد. ۳ هفته نمايش در اين ۱۳ سينما مبلغ 1/800/000 تومان براي فيلم فروش به ارمغان آورد. «قيصر» در سال ۱۳۴۹ نيز بعد از دريافت جوايز سپاس از صبح چهارشنبه ۱۷ تير ماه مجددا در سينماهاي مولن‌روژ، ديانا، مهتاب، رکس، شهوند، ليدو، نپتون، رنگين‌کمان، ژاله، هماي، اسکار، پاسارگاد، اورانوس، شرق و چرخ فلک به مدت ۳ هفته اکران شده و نزديک به ۲‌ميليون تومان فروش کرد. «قيصر» با يک حساب تقريبي در اکران اول و دوم تهران 3/600/000 تومان فروخت که با در نظر گرفتن ميانگين قيمت بليت ۳‌تومان در آن تاريخ، تعداد يک‌ميليون و دويست هزار نفر در تهران از فيلم ديدن کردند. جمعيت تهران در آن تاريخ بالاي ۳‌ميليون نفر بوده است و با توجه به اين ميزان جمعيت در طول يک سال ۴۰‌درصد جمعيت تهران فيلم را ديده‌اند. «قيصر» اکران‌هاي مجدد بسيار داشته است، به روايت عباس شباويز قيصر از تاريخ اولين نمايش يعني ۱۰ ديماه ۴۸ تا تعطيلي سينماها در آبان ۵۷ مجموعه ۲۰۰ ميليون تومان فروخته است .که با احتساب ميانگين قيمت بليط در طول ۹ سال نمايش خود بيش از ۶۵ ميليون نفر فيلم قيصر را روي پرده سينما ديديند که هنوز هم رقمي بي سابقه و دست نيافتني است .