نماد آخرین خبر

چند پرسش پیش از اعدام یک هنرپیشه

منبع
ايسنا
بروزرسانی
 چند پرسش پیش از اعدام یک هنرپیشه
ايسنا/ چند سالي است که راه‌هاي خودنمايي، حتا خودنمايي مفرط و پولساز، خيلي پيچيده نيست و به لوازم زيادي نياز ندارد. مواد لازم: اعتماد به نفس کافي و جسارت + زرنگي و بعضا بدجنسي + يک دستگاه تلفن همراه. چند سالي است که فضل فروشي و خودخوبنمايي هم به ابزار چنداني نياز ندارد. مواد لازم: اعتماد به نفس به حد کافي + فرصت شناسي + يک دستگاه تلفن همراه. در چند روز گذشته، چند ماجراي جنجالي در همين زمينه رخ داد و مدتي مخاطبان را مشغول خود کرد؛ از جمله ماجراي ويديو سحر قريشي - بازيگر - که به توهين به پاکبانان شهرداري تعبير و بسيار حاشيه ساز شد، واکنش‌هاي تندي هم به ارمغان آورد. واکنش‌هايي از جنس فحاشي‌هاي مخاطبان عام گرفته تا "هنربند" و "نسبتا محترم" توصيف شدن از سوي يکي از همکاران بازيگر، يا تهديد به شکايت قضايي ازسوي برخي مراجع رسمي. اين نوشتار تنها قصد دارد پس از آنکه در شهر هرآنچه مست را گيرند و پيش از اقدام به اعدام هنرپيشه يادشده، تنها چند پرسش را مطرح کند؛ شايد براي تامل بيشتر. -در اين سال‌ها هجوم و پرخاش به هنرمندان، افزايش يافته است؛ تا حد باب شدن. آيا اين باب شدن تزايدي، از سر کم هزينه بودن هجمه به هنرمندان نسبت به بسياري از قشرهاي ديگر نيست؟ آيا ممکن است که تمايل‌ها و ترجيح‌هايي خاص، در لايه هاي پسين است که اين بداخلاقي ها را تقويت مي کند؟ -آيا با فرض صحت ادعاي موجود در توضيح منتشرشده از بازيگر يادشده، مبني بر پيشينه شخصي مورد خطاب قرار گرفتن با عبارت "برو"، بسياري از واکنش گران عصبي، نبايد در قضاوت خود ترديد يا حتا قصد حلاليت طلبي کنند؟ -آيا خيل مخاطباني که آنگونه عصبي، بازيگر يادشده و بعضا خانواده‌اش را مورد نوازش کلامي خود قرار دادند، همان جنس مخاطباني نيستند که بخش قابل توجهي از آنان، يک روز علي کريمي را تا حد ابراسطوره بالا مي‌برند و روزي ديگر، براي فحاشي به او، از سر و کول هم بالا مي روند. آيا اينان مطمئن هستند که از اين بازيگر، رفتار بهتر، متعالي تر و فهيمانه‌تري دارند؟ آيا اين دوستان، بخشي از همان رانندگان شهري با رفتارهاي عجيب و غريب يا عاملان رفتارهاي ناخوشايند با يکديگر در زندگي شهري نيستند؟ همان‌هايي که حين نزاع ها يا مجادله هاي لفظي خياباني و فروشگاهي، از لفظ هاي قشري نگر به عنوان دشنام عليه يکديگر استفاده مي کنند. -آيا همکار بازيگر مردي که در نقد تندي به رفتار همکار بازيگر زن خود، او را هنربند و بازيگر نسبتا محترم خطاب و تلويحا اينگونه توصيف کرد که تنها به خاطر فيزيک و ظاهر خود در عرصه سينما حضور يافته است، ممکن نبود که اگر خودش چشم‌هاي روشن نداشت، الان شغلش چيزي غير از بازيگري باشد؟ او که حضور همکار خود را در کسوت بازيگر حدود 40 فيلم در حدود 10 سال گذشته، صرفا به دليل داشتن روابط توصيف کرد، چند هفته پيش که بدون تجربه و تخصص، در مقام مجري برنامه تلويزيوني حضور يافت، که اتفاقا هم اجراي ضعيفي داشت و هم با وجود تبليغات بسيار، پروژه اش عملا به شکست انجاميد، براساس اصل شايسته سالاري، کسوت مجري گري را اشغال کرده بود؟ -برخي از مديران شهرداري، کت و شلوارپوشان، با گام‌هاي سريع، در همان روز، پياده راه و سنگفرش پارک منتهي به پاکبان محترم را هروله کنان طي کردند که با نثار دسته گل، از او دلجويي کنند. اتفاقا از اين اقدام، فيلم هم گرفتند و در همان فضا که فيلم موسوم به موهن پخش شده بود، اين فيلم تقديرآميز را پخش کردند. پس آيا دست کم در سال جاري ديگر شاهد نخواهيم بود که در مجموعه کاري و مديريتي اين دوستان، دسته دسته پاکبانان محترم با ماشين حمل زباله اي که از کيسه هاي زباله آکنده است و وضعيت رقت باري را رقم مي زند، در خيابان هاي شهر جا به جا شوند؟ آيا دست کم تا پايان سال جاري، ديگر شاهد نخواهيم بود که عوامل عموما موتورسوار زيرمجموعه مديران يادشده، حين تقسيم کار و تعيين وظايف پاکبانان محترم در ملاء عام با گفتار و لحني بسيار دون شان انساني با آنان سخن مي گويند؟ آيا دست کم تا پايان سال جاري، براي پاکبانان محترم، حقوق و مزايا به نحو احسن ازسوي مديران پرداخت خواهد شد؟ - يکي از اعضاي شوراي شهر تهديد کرده بود که اگر بازيگر يادشده به سرعت عذرخواهي نکند، واحد حقوقي شهرداري، از او شکايت خواهد کرد. آيا مشخص است که اگر شهروندي خواست که درباره غيبت، قصور احتمالي و کيفيت کاري همکاران ايشان در ايام کرونايي و در عمل کردنشان به وظايف مقرر در مديريت شهري، از آنان شکايت کند، به کجا مي تواند شکايت کند و با کدام پشتوانه؟ -اگر واقعا بنا بر ادعاي برخي، همه‌ي اين حاشيه‌ها، از جمله اصطکاک بين همکاران بازيگر نيز در راستاي تجارت‌هاي فضاي مجازي و اينستاگرامي و به قول معروف، نوعي جنگ زرگري باشد، باز هم گوياي وضعيت فرهنگ اجتماعي و نقصان هاي موجود و قابل تامل نيست؟ - آيا در اظهار نظرها، مطلق نگري، نوعي ايراد محسوب نمي شود؟ مثلا اگر حين تمجيد از پزشکان و پرستاران درگير با ويروس کرونا در خط مقدم بيمارستان‌ها، به اين واقعيت هم اشاره کنيم که تعداد قابل توجهي از پزشکانمان نيز با شيوع اين ويروس، فرار را برقرار ترجيح داده و دو ماه است که اصلا در بيمارستاني آفتابي نشده‌اند، ارزش کار آن پزشکان و پرستاران فداکار زير سوال مي‌رود؟ يا برعکس، به خاطر آن فرارها، نبايد از اين فداکاري‌ها، تمجيد کنيم؟ -در عين حال، آيا اين تناقض چشمگيري نيست که در حالي که مدعي هستيم "هنر نزد ايرانيان است و بس" و "هنر عامل و ضامن تعالي انسان است"، در بداخلاقي و پرخاشگري، هر آينه، ديوار هنرمندان را خيلي کوتاه مي‌بينيم و درمي‌يابيم؟
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره