باشگاه خبرنگاران/ موسيقي "بوشهري" از جمله موسيقي هاي پرشور و هيجان در حوزه موسيقي هاي محلي کشورمان به شمار مي رود.
موسيقي "بوشهري" از جمله موسيقي هاي پرشور و هيجان در حوزه موسيقي هاي محلي کشورمان به شمار مي رود.
*** موسيقي بوشهري
بخش مهمى از موسيقى منطقه بوشهر را نوحهها و آوازهاى مراسم عزادارى تشکيل مىدهد. سينهزنى در بوشهر هميشه با آواز توأم است. اجراىسنج و دمام براى خبر کردن مردم براى انجام مراسم سينهزنى انجام مىگيرد. بوق وظيفه هماهنگى را ميان دو دسته مختلف بهعهده دارد. شروع نواختن با بوق است و ختم مراسم دمام نيز با بوق انجام مىگيرد. محلات مختلف بوشهر در ارتباط با مراسمسنج و دمام تعصب زيادى دارند و اجازه نمىدهند فرد غريبهاى در نواختنسنج و دمام شرکت کند.
سبالو يکى از فرمهاى موسيقى محل بوشهر است. اين آواز همراه با دايره و نيز خوانندگانى که دايرهوار نشستهاند اجرا مىشود. ظاهرا سبالو متاثر از موسيقى افريقا و عرب بوده است. نوع ديگر يزله است که همراه با دست زدن انجام مىشود و ملودى بيش از متن داراى اهميت مىباشد. " شروه " فرم ديگرى از موسيقى بوشهر است که اين نوع هنوز هم در دشتستان، موطن اصلىاش وجود دارد. ترانههاى امروزى بوشهر بيشتر از دو شاعر معروف محلى يعنى فايز و مفتون است. از مقامهاى سازى موسيقى بوشهر يکى حاجيوني است و ديگرى مولودي. در مولودى نوعى حرکت مخصوص دستهجمعى وجود دارد و در روزهاى بخصوصى مثل اعياد مذهبى اجرا مىشود. شکي نيز موسيقى مراسم شادى است که بانى انبان يا نى جفتى همراه با دمام و يا دايره اجرا مىشود و با دست زدن همراه است.
نوع ديگر از موسيقى بوشهر که بانى انبان و دايره اجرا مىشود ، چوبى چهار دستماله است. در اين نوع ، نوازندگان هنگام نواختن با حرکات منظم پا به شکل خاصى دايرهوار حرکت مىکنند و حول يک محور مىچرخند. معمولاً چند رقصندهٔ زن در ميان دايره با حرکاتى خاص رقص سنگينى را اجرا مىکنند، که فضاى خاصى بوجود مىآورد. اين مقام امروز، در ميان کولىهاى بوشهر رايج است. بندري از آهنگهاى سازى منطقه بوشهر است که ريتمى تند دارد و مخصوص رقص است. سازهاى بوشهر عبارتند از : نىانبان، نى جفتي، نى تکي، بوق، دمام و سنج.
ر موسيقي بوشهر، همچون موسيقي ديگر مناطق، انواع احساسات و حالات دروني نوازنده و يا خواننده، همچنين تعدد سبکهاي اجرايي مرتبط با ساختمان و بافت گام و يا به عبارتي مربوط به گوناگوني فواصل يا ايستگاههاي صداهاي تشکيل دهنده گام آهنگ هاست. پس از اين جهت، اهميت بررسي گامهاي مختلف سازي (ني انبان و ني جفتي و همچنين آوازي در قطعات بدون ساز) براي ما مسلم ميشود. براي اين که موسيقي بوشهري را بشناسيم، بايد زبان محلي بوشهريها را بشناسيم، چرا که موسيقي محلي هر منطقهاي ارتباط مستقيمي با زبان آن منطقه دارد؛ در واقع ريتم، سرعت، تکيه صدا و به طور کلي فرم در موسيقي هر منطقه، ارتباط مستقيم با زبان آن منطقه دارد و به همين دليل است که در بوشهر، موسيقي هر محله با محله ديگر تغييرات اندکي دارد، چرا که در گويش آنها تفاوتهايي اندک به چشم ميخورد و هر چه اختلاف لهجه ميان محلهها بيشتر ميشود، تفاوت در موسيقي آنها آشکارتر مينمايد. اين امر باعث پيدايش سبکهاي مختلف شروه و لالايي در بوشهر شده است، مثلاً با بررسي موسيقي ني انبان اين طور به نظر ميآيد که تکيه صدا معمولاً بر ضرب دوم قرار ميگيرد. بايد در نظر داشت مواردي چون تکيهٔ صوتي، اوج و فرود، نوسانات آهنگين، تم، ريتم و سرعت، موتيو و نحوهٔ بسط آن، رنگ صدا، حالتهاي ضربي و نغمهاي و مهمتر از همه فواصل موسيقيايي (گام) در تعيين شخصيت موسيقي هر منطقه نقشي موثر دارد و تفاوت در موارد فوق است که تفاوت در موسيقي مناطق را حاصل ميشود. به عبارتي ديگر پاسخ موارد فوق در مورد اکثر نغمههاي بوشهري _ به جز پارهاي از آنها _ چون بعضي نوحهها يکسان است.
*** چندصدايي در موسيقي بوشهر
چند صدايي در موسيقي بوشهر به جز يک مورد، آن هم در «خيام خواني»، اغلب تابع دگرصدايي (هتروفوني) است و اين با چندصدايي (پلي فوني) متفاوت است. اين نوع چند صدايي در واقع تکرار يک ملودي واحد توسط نوازنده و خواننده و يا چند خواننده صورت ميگيرد که به برخورد ناخودآگاه ميانجامد که اين برخورد اصوات به هيچ وجه تابع روابط هارموني نيست. از جمله موارد چند صدايي ميتوان به تقليد ملودي توسط خواننده و يا نوازنده اشاره کرد که اين تکرار خط نغمه (ملودي) توسط خواننده، به طور متناوب و يا با تأخير صورت ميگيرد که در اين مورد ميتوان به بعضي نوحههاي پامنبري و ذکرها اشاره داشت که نوعي تقليدخواني را در پي دارد. از ديگر موارد چندصدايي در موسيقي بوشهر، اجراي فرم واخوان در نوازندگي ني انبان و يا ني جفتي است که نوعي موازيخواني را در پي دارد که صداي واخوان حرکت بالارونده و پايين روندهٔ نغمه را تعقيب ميکند. در برخي گونههاي «يزله» و «نِيمه» نيز به نوعي پاسخخواني (رسپانسوريال) برخورد ميکنيم. در اين نوع چند صدايي، تک خوان هنوز بند خود را به پايان نبرده که بند بعد توسط کر اجرا ميشود. در اين لحظه با تلاقي تک خوان و کر، نوعي چندصدايي به وجود ميآيد .اين روش علاوه بر فرمهاي يادشده در عزاي سرپايي بانوان و همچنين يزله عزا نيز به چشم ميخورد.
***سازهاي موسيقي بوشهري
1. ني تکي
اين ساز شباهت زيادي به ني جفتي دارد و در واقع ساختمانش دقيقاً مانند ني جفتي است. با اين تفاوت که به صورت تکي مور داستفاده قرار مي گيرد. در نتيجه حجم صداي آن کمتر از ني جفتي است و جنس صدايش نيز کمي متفاوت به گوش مي رسد. بيشتر در مناطق جنوب ايران و سواحل خليج فارس نواخته مي شود.
2. ني جفتي
سازي بادي و از خانواده قميش دار است. از جنس ني ساخته مي شود و دو عدد از آن در کنار هم قرار مي گيرند. به همين دليل صداي آن بسيار پر حجم و جذاب است. پيشينه زيادي دارد و از هزاران سال پيش در مناطق گسترده اي از خاورميانه ساز مهم مراسم شادماني ها بوده است. ابو نصر فارابي در قرن چهارم هجري (950 ميلادي) دو نمونه از آن را شناسايي کرده و در کتاب موسيقي الکبير خود به تصوير کشيده است.
ني جفتي بيشتر در نواحي جنوب و جنوب غربي ايران نواخته مي شود. منطقه شوشتر، بوشهر و هرمزگان مهمترين خاستگاه آن هستند. اين ساز غالباً همانند نظاير خود در کردستان و شمال خراسان که دوزله و قوشمه نام دارند، در محافل شادماني به کار مي رود و علاوه بر تکنوازي با سازهاي کوبه اي نظير، دمام، کسر (Kaser) (نوعي طبل جنوبي) و دايره همراهي مي شود.
3. ني انبان
خاستگاه اصلي اين ساز، سواحل خليج فارس واقع در جنوب ايران است ولي اينک در مناطق وسيعي از استان هاي همجوار با سواحل جنوب ايران رواج دارد. ساختمان هسته اصلي آن دقيقاً همانند ني جفتي است که به يک منبع هواي فشرده از جنس پوست بز متصل است و به نوازنده امکان مي دهد هواي مورد نياز ساز را در کيسه يا انبان ذخيره کند. ني انبان صرفاً در مجالس شادماني به کار مي رود.
برخي آهنگسازان ايراني در سال هاي اخير، به استفاده ارکستري از ني انبان متمايل شده اند که اين تجربه هاي جديد، گاه با گروه سازهاي ايراني و گاه در کنار سازهاي ارکستر غربي بوده است. براي نمونه مي توان از شاخص ترين همنوايي ني انبان و ارکستر غربي به تجربه مجيد انتظامي اشاره کرد (نمونه 6). اين ساز با کمي تفاوت در شمال آفريقا، شبه جزيره عربستان و اروپا نيز رواج دارد که در اسکاتلند بگ پايپ bagpipe ناميده مي شود.
گونههاي نيانبان
از جمله رنگ آميزيهاي نوازندگي که ويژه اين ساز ميباشد، استفادهٔ فاصلهٔ اول گام لا به لاي فواصل بعدي است که گاهي به منظور تأکيد، اين فن رعايت ميشود که علاوه بر تأکيد، بر زيبايي ملودي نيز ميافزايد. نوازنده گاهي با اشارههاي پي در پي بر فواصل پيشين، باعث ويبره در فواصل کشش دار ميشود. به عنوان مثال زماني که ملودي در «حاجياني» به فاصلهٔ پنجم ميرسد و نوازنده چهار سوراخ پايين را رها کرده و به طور همزمان ضمن اشارات پي در پي انگشت بر سوراخ دوم، موجب لرزه در کشش ايجاد شده (فاصلهٔ پنجم) ميشود و هنگامي که بر فاصلهٔ ششم تأکيد ميکند، با اشاره به سوراخ سوم موجب لرزه در آن فاصله ميگردد. فرود ملوديهاي اجرايي غالباً بر فاصلهٔ دوم اين ساز قرار دارد. روند حرکت ملودي بيشتر از فاصلهٔ دوم تا پنجم گام ميباشد و به فاصلهٔ ششم در بعضي اوقات اشاره ميشود. همان طور که آمد اين ساز ۶ سوراخ داشته و به طور طبيعي وسعت صوتي آن يک گام است و نوازندگان کمتر از فاصلهٔ هفتم اين گام استفاده ميکنند. هر چند نوازندگان جديد گاهي با فشار مضاعف فاصله اکتاو فاصلهٔ اول را نيز به کار ميگيرند، ولي آن چه که مورد مبحث فوق بوده همان نوازندگي سنتي اين ساز ميباشد. با تغييرات مايه در هر فرم، تمها به شکل فيالبداهه شکل ميگيرند و تکرار تمها تقليدي را به دنبال دارند. با بررسي تم در واقع ميتوان به زبان موسيقيايي يک ملودي پي برد. موسيقي ني انبان و همين طور برخي ديگر از فرمهاي موسيقي بوشهر _ همچون "نِيمه"ها و "يزله"ها _ در گذشته غالباً پنج تني و يا پنج صدايي بوده است و ملوديها در گامهاي پنج تني اجرا ميشده است. هر چند که با مرور زمان اين ملوديها غنيتر شده و گاهي از فواصل بعدي در گام نيز استفاده کرده اند. ضرباهنگهاي مختلف فرمهاي ني انبان بر گرفته از ريتمهاي ۲/۴، ۳/۴، ۶/۸ است. در پايان هر گونه، نوازنده با آزاد کردن ريتم و فرود بر فاصلهٔ دوم گام، ساز ضربي را مجبور به توقف ميکند، البته توقفي به مرور نه ناگهاني. يک قطعه سازي به طور کلي داراي بنمايه و موضوع ويژه به خود است؛ در نوازندگي نيانبان هر چند اصول نوازندگي تابع فرمي است که اجرا ميشود و قطعات سازي نيز مشخص است، ولي نوازنده اصولاً بداهه نواز است. توالي قطعات سازي را خود ضمن نوازندگي تنظيم ميکند و بسط بنمايه (موتيو) نيز در اختيار خود اوست و در بعضي اوقات ضمن نوازندگي دست به آهنگ سازي زده و قطعه تازهاي را بيافريند. نوازنده پيش از آغاز هر قطعه با متر مشخص، قطعاتي با متر آزاد مينوازد که به اين قطعات در اصطلاح محلي «حاجيوني»، «سرپنجه» و يا «مقدمه» ميگويند. اين فرم که با متر آزاد اجرا ميشود، قطعاتي است الهام گرفته از فرمهاي آوازي با متر آزاد در منطقهٔ بوشهر که از معروفترين آنها ميتوان از «شروه» نام برد. "شروه" داراي پريدهاي آوازي مشخص و مخصوص به خود است که بسته به سبک آن در مناطق مختلف، متفاوت اجرا ميشود، هر چند ساختار اغلب آنها از نظر فواصل موسيقايي يکي است، ولي تفاوت، بيشتر در اجراي اين پريدها از حيث آريه ها، تحريرها، سکوتها و کششها است و گاهي تغييراتي جزيي در فواصل ياد شده موجب ابداع سبکي جديد ميشود. از آن جا که قطعات موسيقيايي اين ساز در محيط فرهنگي خاصي شکل گرفته است، ملوديهاي آن نيز متأثر از اين محيط پژواک تمام عوامل طبيعي و فرهنگي است. با بررسي در مييابيم که قطعات ملوديک اين ساز بر مبناي ريتم کوبنده، قطعات Spiccato و کوتاه بودن سيلابهاي سازي و آوازي و همچنين کرن بودن فاصلهٔ سوم گام در اين ساز که نوعي غم را در ذهن شنونده القاء ميکند و در عين حال، شادي رقص آوري که منتج از ضرباهنگ شاد و تند آن است، از جمله عناصري است که در شکل گيري شخصيت موسيقي ني انبان تأثيرگذار بوده است. ريشه يابي نغمات و سازهاي بوشهر در گذشتههاي دور موسيقي بوشهر داراي نکاتي است که در واقع جزو اصول ابتدايي موسيقي بشر محسوب ميشوند.
4. دمام
ساز کوبه اي دوار و از نوع دوطرفه است که در مقايسه با دهل قطر کمتري دارد. بر سطح دو دهانه آن، پوست حيوان مي کشند. نواختن آن يا با دست و يا با دو قطعه چوب ساخته شده از برگ درخت خرما صورت مي گيرد. پراکندگي اش بيشتر در سواحل خليج فارس و به ويژه استان بوشهر است. دمام علاوه بر مجالس شادماني که همراه ني جفتي و ني انبان نواخته مي شود، در مراسم سوگواري مذهبي با شيوه اي متفاوت به کار مي رود. دمام نوازي گروهي، بخش مهمي از يک آيين مذهبي بوشهر به شمار مي رود.
*** ساختار سازها
بخشي از سازهاي بوشهر سازهاي کوبهاي اند که اين سازها جزو ابتداييترين سازهاي بشر محسوب ميشوند و از وسايل خبررساني در گذشتههاي دور بودهاند و بخش ديگر که سازهاي نغمهاي بشمار ميآيند، همچون ني انبان و ني جفتي است که در ساختار آنها همان طور که بحث تفصيلي آن در بخش سازشناسي ميآيد از ابتداييترين وسايل توليد صوت استفاده شده که ميتوان به ني و در شکل تکامل يافته به همراه انبان که از وسايل مورد احتياج مردم گذشته خصوصاً دامدارها بوده است، نام برد. از ديگر سازهاي ملوديک اين منطقه ميتوان به بوق اشاره کرد که همچنان شکل بدوي خود را حفظ کرده است؛ اين ساز در واقع نوعي شاخ گوزن ميباشد که تنها يک سوراخ به منظور ورودي هوا بر روي آن تعبيه شده است.از اين ساز صدها سال است که در افريقاي شمالي جهت ارتباط مردم از راه دور، اعلام خبر و اجراي قطعات ملوديک استفاده ميشده است.
*** نغمههاي اجرايي
بخش قابل توجهي از موسيقي بوشهر موسيقي کار است؛ موسيقي اي که در دريا به هنگام پارو زدن و يا کار به منظور بازده بهتر کار اجرا ميشده و يا کار در ساحل که از آن بين به صنعت لنج سازي و موسيقي کارش و همچنين موسيقي کار کارگران ساختماني و يا موسيقي حمل بار ميتوان اشاره کرد. اين موسيقي (موسيقي کار) که در ساير بخشها نيز تأثيرگذار بوده، زيربناي بعضي بخشهاي ديگر را تشکيل ميدهد. موسيقي کار به باور بيشتر پژوهندگان جزو ابتداييترين موسيقي بشر است که با آوازخواني در هنگام کار شروع شده است. ين موسيقي در بوشهر با حرکات موزون مجريان کار همراه است که اين نيز شکل ابتدايي رقص را ترسيم ميکند.
موسيقي است که در حين فعاليتهاي مختلف کاري و معيشتي خوانده و اجرا ميشود. از انواع اين نوع موسيقي ميتوان به آوازهاي مختلف "ساروج کوبي"، نغماتي که بنّا هنگام ساختن بنايي ميخوانده، آوازهايي که هنگام کشاورزي (کاشت، داشت و برداشت) خوانده ميشده است و همينطور نغمههايي که هنگام ساختن لنج (گلّافي) خوانده ميشود، اشاره نمود.
آوازها و نغمههايي که در هنگام کار بر روي لنج و دريا خوانده ميشود از مهمترين و متنوعترين انواع موسيقي کار در بوشهر محسوب ميشوند.به اين نغمهها در بوشهر "ني مه" ميگويند. آوازهاي دريايي جهت سرگرمي و از همه مهمتر، رفع خستگي و ايجاد هماهنگي در کارهاي گروهي خوانده ميشوند.
آواها و نواهاي ني مه در تهييج روحيهي کارکنان کشتي (جاشو) و تحمل کارهاي طاقت فرساي دريانوردي، بسيار اهميت دارد. اين نغمهها در گذشته از تنوع بيشتري برخوردار بوده به گونهاي که براي هر کدام از فعاليتهاي گروهي مانند افراختن بادبان، لنگر، تور، پارو کشيدن، بارگيري و تخليه بار، نغمهي ويژهاي خوانده ميشده است.
*** موسيقي جشن
آن دسته از موسيقي است که ويژه مراسم جشن و سرور ميباشد و معمولاً با پايکوبي و دست افشاني همراه است. برجستهترين اين نوع موسيقي، آهنگهاي مراسم عروسي است که در گذشته اجراي اين مراسم، هفت شبانه روز به طول ميانجاميد.
از مهمترين قطعات و فرمهاي قابل ذکر در اين مراسم، آوازهاي "بيت خواني"، ترانههاي ويژه "حِنابندون"، "سرتِراشون"، "دومارويي"، "حموم رُوون" و قطعات "يَزله" است.
*** موسيقي درماني
اين نوع موسيقي به شکل کاربردي آن در بندر بوشهر منسوخ شده است اما در جزيره خارگ کماکان رواج دارد و شامل آوازهايي ميشود که در مراسم "زار" يا "ليوا" با سازهاي ويژه، همراه با رقص، جهت درمان امراض روحي و رواني کساني که به اين نوع موسيقي و درمان باور دارند، خوانده ميشود.
*** موسيقي سوگواري
شامل آوازها و قطعات غمگنانهاي ميشود که در مراسم تشييع، تدفين، ختم و هفته خوانده ميشود.اين گونه موسيقي بدون همراهي ساز اجرا ميشود. از عمدهترين آن ميتوان به مراسم عزاداري زنانه در "سَرخواني" و "يزله سرپايي" اشاره نمود.
بخش بزرگي از موسيقي سوگواري در بوشهر ويژه مراسم سوگواري در ايام محرم و روز اربعين است که از غناي بسيار و قدمت طولاني برخوردار ميباشد.
*** موسيقي محفلي
اين گونه موسيقي خاص محافل دوستانه به ويژه شب نشينيها و گردهماييهاست. از انواع اين نوع موسيقي ميتوان به "شاهنامهخواني" (بدون همراهي ساز، در مجالس بزرگان و خانها)، "خيامخواني" (همراه با فلوت و يک ساز ضربي مثل تمبک يا دايره)، "شَروه خواني" يا "فايزخواني" (خواندن شعرهاي فايز و مفتون در مايهي دشتي بدون همراهي ساز و رايج در مناطق دشتي، دشتستان و تنگستان)، "مثنوي" و "نظامي"خواني اشاره کرد.
***موسيقي مذهبي
اين نوع موسيقي، آوازها و قطعاتي را در بر ميگيرد که در مراسم مذهبي کاربرد دارد؛ به ويژه آواها و نواهايي که در سالروز تولد، شهادت ويا وفات ائمه اطهار(ع) خوانده ميشود.
از جمله اين موسيقي "مولودي خواني" است. اين موسيقي ويژهي جشن تولد پيغمبر(ص) است و غالبا توسط اهالي سُني مذهب بوشهر اجرا ميگردد. در مولودي خواني، جماعت ابتدا به صورت نشسته، آواها و اشعار عربي مولودي را خوانده، سپس در قسمتي از مراسم بر روي زانوهاي خود ميايستند و شانهها را به راست و چپ تکان ميدهند. در اوج مراسم و موسيقي اين حرکات را به صورت ايستاده پي ميگيرند.
از نمونههاي ديگر اين گونه موسيقي، آيين "دُم دُم سحري" براي بيدار کردن اهالي در سحرگاهان ماه رمضان و "چووشي" (چاووشخواني) براي بدرقه يا استقبالِ زائران خانه خدا و عتبات عاليات ميباشد.
***مدولاسيون يا مُدگردي در موسيقي بوشهر
هر چند که در موسيقي بوشهر تنوع چنداني در مدگردي نداريم. اما چند موردي که ميتوان تحت اين عنوان ياد کرد را از نظر ميگذرانيم. براي نمونه مقدمهاي که به مثنوي خواني معروف است و شروه خوان در ابتداي شروه ميخواند و يا چاوشخواني که در بين نوحهها خوانده ميشود و همچنين نوحه خوانها که با پايان يک نوحه و شروع نوحه بعدي گاهي مجبور به مدگرداني ميشود. از جمله موارد ديگر ميتوان به تعزيه اشاره کرد که بنا به مناسبتهاي مختلف ضمن اجراي تعزيه از گامهاي گوناگون استفاده ميشود.
*** گروه موسيقي "ليان"
گروه موسيقي "ليان" بوشهر به سرپرستي و نوازندگي محسن شريفيان از جمله گروه هاي موفقي ات که با فعاليت هاي مستمر و چشمگير خ9ود موجب شناخت ابعاد گسترده اي از موسيقي بوشهر به علاقه مندان موسيقي محلي شده است.
محسن شريفيان(زاده ۱۳۵۴ در بندر بوشهر) خواننده، نوازنده، آهنگساز و پژوهشگر موسيقي ايراني است.او داراي ليسانس علوم اجتماعي با گرايش پژوهشگري ميباشد.وي نوازندگي سازهاي موسيقي بوشهر را با ساز نيانبان و نيجفتي از سال ۱۳۷۱ شروع نمود و در سال ۱۳۷۲ با تشکيل گروه موسيقي ليان فعاليت حرفهاي خود را آغاز کرد. شريفيان از سال ۱۳۷۴ با چاپ اولين مقاله خود در هفته نامه آينه جنوب پژوهش در موسيقي جنوب کشور را آغاز نمودهاست.
"ليان" مهرماه 1392 با اجرايي پرشور و هيجان شبي سرشار از خاطره را براي مخاطبان اين گروه پرطرفدار در تالار وحدت تهران رقم زد.