نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
سینما و چهره ها

۵ سریال پرمخاطب سال‌های دور و نزدیک تلویزیون

منبع
خراسان
بروزرسانی
۵ سریال پرمخاطب سال‌های دور و نزدیک تلویزیون
خراسان/ در سال‌هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، تعداد زيادي سريال تاريخي ساخته شد که نقش مهمي در تبيين تاريخ براي جامعه ما داشت. بسياري از مردم عادي، گذشته تاريخي خود را از دريچه همين سريال‌ها کشف کردند؛ کشف‌هايي که البته در برخي مواقع، تطبيق زيادي با شواهد تاريخي موجود نداشت. بدون آن‌که زحمت‌هاي طاقت‌فرساي کارگردانان توانمند سينماي ايران و به ويژه سازندگان سريال‌هاي تاريخي را که مسلماً توليد آن ها تلاشي مضاعف مي‌طلبد، ناديده بگيريم، با هم مروري خواهيم داشت بر محتواي تاريخي پنج سريال مشهور که در چند دهه اخير علاقه‌مندان زيادي در ميان مردم داشته‌است. اميرکبير؛ يک نوستالژي ناتمام سال ساخت: ۱۳۶۴ سريال اميرکبير با نويسندگي پرويز زاهدي و کارگرداني سعيد نيکپور، يکي از محبوب‌ترين سريال‌هاي چهار دهه گذشته در ايران است. در اين سريال، افزون بر نيکپور، ايرج راد، فخري خوروش، پرويز پورحسيني و هادي مرزبان نيز به ايفاي نقش پرداختند. اين سريال يکي از اولين تجربه‌هاي ژانر تاريخي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. روايت پرويز زاهدي از زندگي اميرکبير، به دوران صدارت او محدود مي‌شد؛ تاج گذاري ناصرالدين‌شاه، وزارت امير و سپس کشمکش وي با درباريان و سفراي خارجي. با اين حال بخش مهمي از اقدامات ميرزاتقي‌خان، يعني اصلاحات مهم و اساسي او، در سريال ناديده گرفته شده‌است. کارگردانان بعدي که سعي در روايت زندگي اميرکبير داشتند، مانند محمدرضا ورزي در سريال «سال‌هاي مشروطه»، کوشيدند تا اين ضعف را جبران کنند، اما نتوانستند. در واقع اصلاحات و اقدامات اميرکبير براي پيشرفت ايران، همچنان بخش ناديده زندگي او در سريال‌هاي ايراني است و سريال «اميرکبير» که مهم ترين اثر ساخته شده در باره زندگي اوست، اين ضعف را به صورت جدي دارد. بوعلي‌سينا؛ ميان واقعيت و خيال سال ساخت: ۱۳۶۴ سريال «بوعلي‌سينا»، با نويسندگي و کارگرداني کيهان رهگذر و بازي‌هاي تأثيرگذار امين تارخ، زنده‌ياد فيروز بهجت‌محمدي، محمد ابهري، جمشيد لايق و اسماعيل محرابي، يکي از خاطره‌انگيزترين سريال‌هاي ژانر تاريخي چهار دهه اخير است. با اين حال، داستان اين سريال، تطابق چنداني، نه با زندگي ابن‌سينا و نه رويدادهاي معاصر عمر او، ندارد. برخي از سکانس‌هاي اين سريال، مانند پيشنهاد ازدواج سيده ملک‌خاتون، مادر حاکم خردسال ري به بوعلي، اصولاً واقعي نيست. حتي تقدم و تأخرهاي تاريخي، مانند جدال فرزندان نوح بن منصور براي رسيدن به قدرت و حذف يکديگر نيز در متن سريال درست رعايت نشده‌است. در واقع نويسنده سريال مي‌کوشد تنها به شرح زندگي بوعلي بپردازد و در تمام قسمت‌هاي آن، به اين اصل وفادار بماند؛ غافل از اين‌که شرح زندگي اين نابغه بزرگ ايراني، بدون پرداختن به رويدادهاي تاريخي دوران حيات وي، بيننده را در فضايي بين واقعيت و خيال رها مي‌کند و از بوعلي‌سينا، چهره‌اي غيرواقعي در ذهن مخاطبان مي‌سازد. تفنگ سَرپُر؛ سيگنال ناقص! سال ساخت: ۱۳۸۱-۱۳۷۷ سريال تفنگ سَرپُر به نويسندگي و کارگرداني امرا... احمدجو و بازي‌هاي درخشان زنده‌ياد خسرو شکيبايي، حميدرضا پگاه، روانشاد انوشيروان ارجمند، محمد فيلي و فتحعلي اويسي، داستاني است که در دل خود، روايتي از آذربايجانِ پس از اولتيماتوم روسيه تزاري در سال ۱۲۹۰ خورشيدي دارد؛ رويدادي که تعطيلي مجلس را در پي داشت. با اين حال، رد و اثري از مقطع زماني وقوع اين رويدادها به چشم مخاطب نمي‌آيد و تنها مخاطباني که تاريخ مي‌دانند، مي‌توانند ارتباط رويدادهاي موجود در سريال را دريابند. تفنگ سرپر با همه جذابيت و کششي که در داستان دارد، فاقد سيگنال‌هاي درست تاريخي است. تصور مخاطب اين است که روستاييان با قيام عليه متجاوزان روس، آن ها را از ميدان به در کرده‌اند، در حالي که حقيقت ماجرا، به انقلاب روسيه باز مي‌گردد و خروج روس‌ها از آذربايجان و از جمله روستايي که داستان سريال در آن مي‌گذرد، بيشتر مبتني بر اين دليل است؛ دليلي که البته اشاره‌اي به آن در متن سريال نمي‌شود. روشن‌تر از خاموشي؛حاشيه پررنگ سال ساخت: ۱۳۸۲ سريال «روشن‌تر از خاموشي»، با نويسندگي و کارگرداني حسن فتحي و بازي‌هاي جذاب حسين ياري، محمود پاک‌نيت، علي نصيريان، محمدعلي کشاورز، کتايون رياحي و زنده‌ياد جمشيد مشايخي، روايتي از زندگي ملاصدراست که ضمن بررسي اصل موضوع، حاشيه‌اي گسترده و تاريخي دارد؛ فتحي چنان‌که در تيتراژ سريال اعلام مي‌کند، فقط به دنبال روايت رويدادهاي زندگي ملاصدرا نيست. او مي‌خواهد تاريخ دوران او را هم به تصوير بکشد. قصه فتحي، داستاني دلپذير است، اما در روايت خود، علاقه زيادي به حاشيه و نيز نيمه‌تمام گذاشتن نقل رويدادها دارد. حتي فرجام شخصيت اصلي داستان، يعني ملاصدرا هم به درستي معلوم نيست. تصويري که فتحي از شاه‌عباس يکم ارائه مي‌کند، تنها يک زاويه از شخصيت اوست و اقدامات مهم اين شاه صفوي که متضمن استقلال ايران و پيشرفت کشور شده‌است، چندان به چشم نمي‌آيد. پرداختن به ماجراي فرقه نقطويه، بدون مقدمه و مؤخره نيز از ناتمام‌هاي اين روايت است که بايد به آن اشاره کرد. در چشم باد؛ يک گزينش کم اشتباه سال ساخت: ۱۳۸۷-۱۳۸۲ سريال «در چشم باد» با نويسندگي و کارگرداني مسعود جعفري جوزاني و بازي‌هاي خوب پارسا پيروزفر، سعيد نيکپور، کامبيز ديرباز، اکبر عبدي و فخرالدين صديق شريف، داستاني غيرواقعي را در يک فضاي کاملاً واقعي روايت مي‌کند. نشان دادن سه برهه تاريخي ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰، با جزئيات تاريخي و اجتماعي، کار سختي است که جعفري جوزاني به خوبي از پس آن برآمده. شخصيت‌هاي سياسي هر دوره، با ويژگي‌هاي رفتاري‌شان، به خوبي نشان داده شده‌اند. حتي نويسنده، اصغر قاتل را هم در روايت تاريخي داستان خود فراموش نکرده است. «در چشم باد»، در به تصوير کشيدن قيام افسران پايگاه «قلعه مرغي» تهران در شهريور ۱۳۲۰، بسيار موفق عمل کرد. جوزاني در نشان دادن رويدادهاي تاريخي قبل و بعد از حمله متفقين، آن قدر خوب عمل کرده‌است که حتي افراد آشنا با تاريخ نيز نمي‌توانند خرده چنداني به آن بگيرند. از ديگر فرازهاي درخشان داستان، تلاش نيروهاي شوروي براي جذب افسران ايراني به کمونيسم است که با اصل داستان هم، پيوندي منطقي دارد.