مجله فيلم/ امير آقايي که برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد سيوهشتمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در فيلم سينمايي «شناي پروانه» با کارگرداني محمد کارت شده، درباره بازي در يک سريال ترکيهاي صحبت کرد.
آقايي در گفتوگو با مجله فيلم درباره علاقهاش به يادگيري زبان و نحوه پيدا کردن مسير زندگي آيندهاش صحبت کرد و کفت: «در نوجواني ميدانستم که يک زبان بايد يادبگيرم؛چون به کار ميآيد. در موسسهاي زبان انگليسي ميخواندم و مشخصا ترمي مبلغي را پرداخت ميکردم؛ مسير رفت من به آنجا از سينما عصرجديد ميگذشت و من جلوي سينما ميايستادم و نميتوانستم فيلمها را ببينم،چون پولي نداشتم. يک روز در حياط موسسه روي بُرد کاغذي را ديدم که شهريه هر ترم زبانهاي مختلف را روي آن نوشته بودند؛آموزش زبان استانبولي ارزانترينشان بود. با خودم گفتم من که ميخواهم يک زبان ياد بگيرم اين راياد بگيرم و چهار سال و نيم استانبولي خواندم فقط براي اين که بتوانم با مابقي پول شهريه، فيلم ببينم.»
او ادامه داد: «از ترم دوم به ادبيات ترکي علاقهمند شدم و هميشه فکر ميکردم من که براي رسيدن به يک جايگاه ويژه در سينما؛ پول رفتن به هاليوود را ندارم اما تا ترکيه ميتوانم بروم؛ در تمام اين سالها دفترهاي زيادي در ترکيه پيشنهادهايي دادند و من نميپذيرفتم يا فيلمنامه خوب نبود و يا من در ايران مشغول کار بودم تا اين که يک سريال بي نظير تاريخي پيشنهاد شد.»
اين بازيگر درباره بازياش در تلويزيون ترکيه گفت: «خيلي طول کشيد قرارداد امضا کنم؛ خيلي آنها را اذيت کردم چون پروتکل خودم را داشتم و مي خواستم برگردم ايران و دوباره کار کنم. آن سريال «حريم سلطان» بود. تست گريم و لباس شدم و چند روز فيلمبرداري کرديم اما نگذاشتند من کار کنم؛ يک روز به من زنگ زدند که برگرد؛ گفتم يعني چه، پاسخ دادند که شما رفتيد براي فلان کانال بازي کنيد. گفتم براي آن کانال نيست و فقط کانالي که مورد نظر شماست در آينده پخش مي کند. گفتند صلاح نيست برگرد. هنوز پيامشان را دارم که گفتند امير آقايي به علاوه سريال فلان يعني ما در تلويزيون را ببنديم ديگر»
آقايي درباره وضعيت سريالهاي تلويزيوني ادامه داد: «شما اين کارها را بسازيد، شما سريال خوب توليد کنيد. من مثل يک لژيونر فوتبال رفته بودم و داشتم کار ميکردم اما نگذاشتند؛ شانسي که من آوردم کارگردان و تهيه کننده با من رفاقت کردند و نگران من بودند و گفتند با فرد ديگري تکرار ميکنيم و من جريمهاي ندادم.»
بازار