نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
سینما و چهره ها

چرا «دورهمی» مدیری دیگر تبلت هدیه نمی‌دهد؟!

منبع
باشگاه خبرنگاران
بروزرسانی
چرا «دورهمی» مدیری دیگر تبلت هدیه نمی‌دهد؟!
باشگاه خبرنگاران/ شب گذشته مهران مديري در «دورهمي» با شمسي فضل اللهي گفت‌وگو کرد. شب گذشته مهران مديري در برنامه «دورهمي»، ميزبان شمسي فضل اللهي بازيگر، دوبلور و گوينده راديو بود. در ابتدا مديري درباره همکاري خود با فضل اللهي در تئاتر و راديو در سال ۶۹ صحبت کرد. سپس فضل اللهي درباره سن و سال خود گفت: من متولد سال ۱۳۲۰ هستم؛ الان ۷۹ سالم است و شب و روز خداوند را به خاطر اين فرصت زندگي شکر مي‌کنم. وي درباره شروع فعاليت هنري خود گفت: من از سال ۱۳۳۷ کار تئاتر را شروع کردم. آقاي جعفر والي از مادرم خواست که اجازه دهد من تئاتر بخوانم. من با خيلي از بزرگان در تئاتر آشنا شدم. بعد از چند سال، به پيشنهاد دوستان در سال ۱۳۳۹ وارد راديو شدم. اولين بار که صداي خودم را شنيدم، نشناختم! اين بازيگر درباره ازدواج خود بيان کرد: من در سال ۱۳۴۳ ازدواج کردم؛ يک دختر و يک پسر دارم. من و همسرم دوست داشتيم يک بچه داشته باشيم؛ اما دخترم هميشه مي‌گفت من تنها هستم و برادر مي‌خواهم (خنده) وي درباره دوبله خاطره انگيز خود و چگونگي پذيرش آن گفت: حضور در تيم دوبله «بامزي» پيشنهاد ناصر ممدوح بود. من آن موقع درگير بازي در سريال «اميرکبير» بودم و کار سختي را در پيش داشتم؛ اما با هر سختي بود، دوبله «بامزي» را پذيرفتم. خوشبختانه کارتون «بامزي» کار موفق و خاطره انگيزي شد و هنوز خيلي‌ها مرا با دوبله اين کارتون مي‌شناسند. فضل اللهي در پايان اين گفت و گو عنوان کرد: زماني که افراد بي انگيزه را مي‌بينم، به آن‌ها مي‌گويم خدا هست و اين همه استعداد به همه ما داده است؛ بايد از اين استعداد‌ها استفاده کنيم. در بخش پاياني برنامه شب گذشته، مديري با توجه به موضوع برنامه (صرفه جويي) گفت: ما در «دورهمي» صرفه جويي کرديم و جايزه تبلت را جمع کرديم؛ راستش از ابتدا قرار بود در هر برنامه يک تبلت هديه بدهيم، اما عملاً چهار، پنج تبلت مي‌داديم! معمولاً کسي که مي‌باخت، اين قدر روي صحنه مي‌ماند که مجبور مي‌شديم يک تبلت به او بدهيم تا برود! (خنده) جالب اينکه آن فرد تبلت را مي‌گرفت اما نمي‌رفت و مي‌گفت مادربزرگم اينجا در بين تماشاچيان نشسته و آرزو دارد از شما تبلت بگيرد! مگر مي‌شد تبلت نداد؟! فرداي آن روز در فضاي مجازي مي‌نوشتند «سنگدلي مهران مديري و اشک پيرزن!».