باشگاه خبرنگاران/ مدتي است ميني سريال «تهران» با هدف تخريب قدرت هستهاي ايران در دسترس جهانيان قرار گرفته است.
سينما به عنوان صنعتي پيشرو توانسته در بيش از يک قرن از پيدايشش تاثير شگرفي روي مسائل مختلف حتي پيچيده جهاني که اکثر آنها به سياست ختم ميشود، بگذارد در نتيجه جزء اولويتهاي هر کشوري در حمايت و رشد روز افزون قرار گرفته است.
در برخي مواقع اين هنر صنعت به عنوان جنگي نرم ميتواند مخرب باشد و يا تاثير معکوس بگذارد و بجاي تخريب، ناخواسته قدرت و عظمت يک کشور را درمعرض ديد جهان قرار دهد که اين دو حالت به هوشمندي اتاق فکر و نوع رپرتاژ رسانهاي کشور توليد کننده بستگي دارد.
کشور ما طي چهار دهه اخير در دفعات مختلف آماج حملات آثار هنري بوده که از سوي کشورهاي مخالف، توليد شده و در برهههاي زماني مختلف تاثيرات منفي يا مثبتي روي افکار جهاني داشته است، اما نبايد فراموش کرد گذر زمان و عملکرد يک کشور در پيشبرد اهداف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و ... همه چيز را مشخص ميکند و واقعيت را نشان خواهد داد، اما به نظر ميآيد مقابله به مثل کردن با چشمهاي باز، بايد از اهداف اساسي ما باشد.
در اين راستا مدتي است ميني سريالي صهيونيستي «تهران» با هدف تخريب قدرت هستهاي ايران در دسترس جهانيان قرار گرفته که تصويري خندهدار از مناسبات سياسي و اجتماعي ايران دارد. البته که اين کشور مانند هميشه از بهره بردن تمام قدرت خود فروگذار نبوده و در بحث رسانهاي براي خودش سنگ تمام گذاشته است، ولي غافل از اينکه معکوس و به نفع کشورمان پيش رفته است.
احسان رشيدي فعال فرهنگي نقدي از اين مجموعه در اختيار ما قرار داده است که به فيلم نامه و فرم سريال اشاره دارد.
آنچه تا کنون تصويرسازي شده است
«در سال ۲۰۲۰ پرواز اردن به هند با نقص فني مواجه ميشود و با برنامهاي طرح ريزي شده در فرودگاه تهران مامور موساد با تعويض لباس و هويت يک خانم ايراني موفق به خروج از فرودگاه ميشود، در قسمت اول تلاش تامار رابينيان جاسوس اسرائيلي براي هک سيستم پدافند هوايي ايران را شاهد هستيم که در صورت موفقيت در اين مرحله جنگندههاي اسرائيل ميبايست راکتورهاي ايران را بمب باران کنند، اما عمليات با شکست مواجه ميشود و تامار بدون پناه به سمت خويشاوندن قديمي خود ميرود نويسنده سريال تهران چند آشوب و اغتشاش را دريک سريال خلاصه ميکند در واقع يک فهرست از گزارشات کذب عناصر ضد انقلاب را مثل اعدام اختلاسگران در ملاء عام و. را با هدف تخريب جمهوري اسلامي ايران در لابلاي اتفاقات سريال گنجانده است، يا با شيطنت اقدامات فتنه گران و دختران انقلاب و ياران مسيح علينژاد را که تقارن زماني ندارد به عنوان يک زنجيره نمايش ميدهد، اين سطح از مبالغه مخاطب ايراني را به سمت توجه به اهداف پنهان صهيونيزم در اين گونه آثار سوق ميدهد.
فيلم نامه و فرم در سريال تهران
فيلم نامه سريال تهران کند و ازکشش کافي براي جذب مخاطب برخوردار نيست و ريتم يک اکشن جاسوسي را ندارد، موسيقي فيلم نيز دچار مشکل است و حتي گاهي موسيقي عربي و ايراني با هم ديگر قاطي ميشود و درک مناسبي از ايران نداشته اند.
با وجود ريپورتاژ فراوان رسانههاي معاند سريال تهران با ضعفهاي آشکاري روبه رو است که نورپردازي فيلم متناسب با صحنههاي مختلف نيست و از لحاظ هنري نيز با يک اثر ضعيف فاقد فرم رو به رو هستيم لذا ضعف در باور پذير نمدن کاراکترها موجب عدم برقراري ارتباط مخاطب با آنها شده است، دردکوپاژ و طراحي صحنه دقت نشده، صحنههاي مربوط به دفتر کار مامور ايراني هيچ شباهتي با فضاي واقعي موجود ندارد.
حاشيههاي سريال تهران
پايگاه اينتلي تايمز اسرائيل با تيتر از سناريو تا واقعيت و قرار دادن تصوير آتش سوزي اداره برق شيراز، توجهات را به خود جلب کرد، يکي از مسئولين اسرائيلي اعلام کرد: که اين موضوع با سريال تهران در ارتباط است، اين دروغ پردازي در بين رسانههاي معاند در مورد سريال تهران باعث هشتگ سازي زيادي در مورد اين واقعه گرديد، البته اين اتفاق يک حادثه بود در هر دو شهر شيراز و شرق تهران همزمان با پخش قسمت اول سريال اين دو حادثه رخ داد، ضرورت دارد اين گونه سريالها با نگاه امنيتي و با دقت مورد بررسي قرار گيرد، ساخت فيلم و سريالهاي با مضمون اطلاعات و امنيت در ايران معمولا با انفعال رژيم صهيو نيستي همراه بوده که نشان از موفقيت آن آثار دارد لذا فعاليت در اين عرصه ميبايست گسترش پيدا کند.
اهداف سريال
سريال تهران سعي دارد نفرتي که مردم ايران از اسرائيل غاصب دارند را محدود به حکومت جمهوري اسلامي ايران نمايش دهند و فضاي تنفر ملتهاي آزاده جهان از جنايات گسترده آنها در فلسطين اشغالي را تلطيف کند و در مصاحبههاي زوندر کارگردان هم اين صحبتها ديده ميشود و در يک سکانس نيز اين نکته بيان ميشود: يک چشم من اورشليم و يک چشمم اصفهان، که ميخواهد ارتباط ايران و اسرائيل را بيان کند، ولي در بيان اين نکات با ضعفهاي جدي رو به رو است وکشش کافي را براي مخاطب ندارد، دروغ پردازيهاي آشکار در جريان داستان باور پذيري روايتهاي سريال را کاهش ميدهد.
طراحي شهر تهران در آتن يونان
سريال تهران نتوانسته ايران و تهران را بازسازي کند، چون با دوربين موبايل از فضاهاي مورد نظر فيلم گرفته شده و با صحنههاي فيلمبرداري شده در آتن تلفيق شده که اين کار به سريال ضربه زده و مخاطب نميتواند با طراحي صحنه و لباس فيلم ارتباط برقرار کند و نقشهاي فرعي همه لهجه دارند، نکته جالب اينکه برخي معاندين در فضاي مجازي رسانههاي عنوان کرده اند که تمام کار در ايران فيلمبرداري شده، ولي نماها به صورت آماتور براي کارگردان ارسال شده و مشخص است که سريال در کشور خارجي فيلمبرداري شده است.
برخورد مردم ايران با يهوديان
سريال تهران سعي دارد که رژيم غاصب اسرائيل را يهود معرفي نمايد، اما واقعيت اين است که فرقه صهيونيسم با اهداف نژاد پرستانه با کشتار مردم مظلوم فلسطين و اشغال سرزمين آنها اين رژيم نامشروع را پايه گذاري کرده و حتي يهوديان آزاده جهان آن را به رسميت نميشناسند، در شهرهاي مختلف ايران دوستي مسلمانان و يهوديان زبانزد است و در دفاع از کشور در مقابل هجوم بيگانه مانند دفاع مقدس يهوديان ايران دوشادوش برادران مسلمان جنگيده اند، در مجلس شوراي اسلامي ايران نيز داراي کرسي و نماينده و در سرنوشت کشور شريک هستند.
جمع بندي
با ساخته شدن فيلم تهران اثبات شد که اسرائيل سريال سازي قدرتمندي ندارد و اينگونه سريالها مانند تبليغ که دو لبه دارد، برخي مواقع به ضرر سازنده ميشود و مخاطب داخلي اسرائيل از قدرت ايران که در سريال به عنوان تنها حريف قدرتمند در غرب آسيا پروژه اصلي در دستور کار موساد معرفي ميشود و در برابر تهديدات بدون حمايت بيگانگان اقدامات مشترک سازمانهاي اطلاعاتي دنيا را ناکام ميگذارد به هراس ميآيند و در مقابل مخاطب ايراني به عمق خباثت صهيونيستها و تلاشهاي پيوسته آنها براي ضربه زدن به کشورشان بيش از پيش پي ميبرند و مهمتر اين که در اين ميدان مبارزه نيروهاي نظامي، انتظامي و امنيتي با ايثار و فداکاري در منطقهاي که دچار آشوب و فتنه است امنيت و آرامش کشور را حفظ کرده اند.»
حالا و با توجه به مسائل پيش آمدهاي که هر از مدتي اتفاق ميافتد نگاهمان سمت مسئولاني ميرود که وظيفه ديني، اخلاقي و حرفهاي آنها ايستادن جلوي چنين موج سازيهاي سينمايي و خبري است و از آن مهمتر گرفتن دست پيش در توليد آثاري است که حق مطلب را ادا کنند و بتواند سيلي اول را به دشمن بزنند.
اينکه چرا بايد در پرداختن موضوعهاي مهم اينچنيني بعضاً عقب بيفتيم و از سويي چرا بجاي هزينه در توليد آثاري که هيچگونه خروجي و حرفي ندارد و بيشتر هدرکرد سرمايه است آثاري پرمغز توليد نميشود، سوالهايي است که هيچ وقت جواب قانع کنندهاي براي آن نيست و مغفول مانده است.
محسن محسنينسب نويسنده، تهيهکننده و کارگردان سينما، با تحليل کمکاري فرهنگي بخصوص سينمايي در اين زمينه گفت: اتفاقاً فيلمسازان ما در جهت مقابله با فعاليتهاي ضد فرهنگ ايراني و اسلامي کشورهاي ديگر، فيلم ميسازند، اما اغلب ضعيف است و ديده نميشود؛ چون شاخصهها و ويژگيهايي که بتواند مخاطب عام و خاص را راضي کند و در سطح بين الملل موفق باشد، ندارد. در واقع آثار فيلمسازان ما تک بعدي و با پروپاگانداي مستقيم است و هيچ تأثيرگذاري ندارد. به طور قطع اگر فيلمي با يک درام قوي و قاعده حرفهاي ساخته شود، ديده خواهد شد.
او افزود: طبيعي است در جايي زندگي ميکنيم که وظيفه ما به عنوان هنرمند نشان دادن درست حوادث داخل کشور با زبان هنرمندانه است؛ اما مهم اين است دولت نسبت به چنين موضوعاتي توجه داشته باشد و کارشناسان حرفهاي اين حوزه را شناسايي و از آنها بخواهد موضوعها و سوژههاي مهم را استخراج کنند و در اختيار فيلمسازان حرفهاي قرار دهند تا نتيجه مطلوب به دست آيد.
اين کارگردان ادامه داد: يک مسئله مهم اين است که اغلب کساني براي ساخت اين فيلم ها اقدام ميکنند که يا در زمينه سينما هنرمند نيستند و يا آن قدر بودجههاي زياد به آنها داده ميشود که توان ساختن فيلمهاي اين حوزه را ندارند. برخي وقتي پول زياد ميشود، مسير غلط را ميروند.
محسني نسب عنوان کرد: ما وقتي در مورد آرمانمان کار ميکنيم، بايد به سمتي برويم که آرمانهاي ما در آنجا شکل گرفته اند. به عنوان نمونه در ايام عزاداري امام حسين (ع) هنرمنداني هستند که به جاي دريافت پول، هزينهاي هم براي برگزاري تعزيه، تهيه غذا، لباس و ... ميدهند، ولي همين که در سينما سراغ موضوعهاي ائمه ميرويم و بودجهها نجومي ميشود، بازي عوض شده و دستمزدها از آن چيزي که هميشه ميگرفتند، بالاتر ميرود! به نظرم آرمان را نميتوان با پول خريد. متاسفانه فيلمهايي که فضاي آرماني دارند با پول قاطي شده اند و در نهايت به خروجي درستي نميرسيم.
اين کارگردان در پاسخ به اين سوال که فيلمنامههايي با چنين محتوايي تا چه حد در وزارت ارشاد براي دريافت پروانه ساخت به مشکل بر ميخورند، بيان کرد: اغلب کساني که در ارشاد هستند با سياسيون زاويه دارند؛ به عنوان نمونه زماني که من «شاخ کرگدن» را ساختم، دريک سکانس فيلم، تصوير روزنامهاي بود که به ظريف و جمله معروف «هرگز يک ايراني را تهديد نکنيد» اشاره کرده بود. يکي از اصلاحيههاي ارشاد به فيلم حذف اين تصوير بود. من هم به خاطر علاقهاي که به آن داشتم، آن جمله را در ديالوگ بازيگرم گذاشتم!
محسني نسب گفت: به آثار کمدي راحت تر مجوز ساخت مي دهند؛ چون آثار کمدي قرار است مطربي کنند و مضحکه راه بيندازند و عدهاي را بخندانند.زماني که کار جدي و سياسي شود، کار دريافت مجوز ساخت فيلم به مشکل بر ميخورد.
بازار