از ناکامی «رسوایی» تا درخشش عطاران و فرخنژاد

خبرآنلاين/ با نگاهي به ميزان فروش ۱۱ فيلم سينمايي چند گانه ايراني که در طول دو دهه گذشته ساخته شده است، آمار فروش فيلمها نشان ميدهد که هميشه دنباله يک اثر سينمايي پرفروش موفق به تکرار موفقيت اثر اول نميشود.
يکي از مواردي که براي بررسي ميزان موفقيت يک فيلم سينمايي در کشور مورد بررسي قرار ميگيرد، ميزان فروش گيشه يک فيلم سينمايي است. در ميان مخاطبان گمان ميرود هرچه فروش گيشه يک فيلم سينمايي بالاتر باشد، از کيفيت بالاتري هم برخور دار است.
در راستاي همين موضوع بسياري از کارگردانان به سبب آن که در ميزان فروش گيشه سري اول فيلم خود موفق ظاهر شدند، تصميم گرفتند تا قسمتهاي بعدي را هم بسازند که يا مانند «نهنگ عنبر» سامان مقدم توانستند در گيشه دوم، فروش خوبي را رقم بزنند و پاي مخاطب را به سينما باز کند و يا مانند «رسوايي» مسعود دهنمکي، مخاطب را از سينما دور کردند.
تعداد فيلمهاي سينمايي چندگانهاي که در دو دهه اخير سينماي ايران ساخته شدند بسيار است، يکي از اين موارد که اخيرا هم در سي و هشتمين جشنواره فيلم فجر اکران شد سينمايي«خوب، بد جلف۲: ارتش سري» است. يکي از موضوعات مورد بحث اين است که آيا ميزان فروش يک اثر نشان دهنده کيفيت کار است؟ و وضعيت فروش اين فيلمهاي چندگانه تا اينجاي کار چگونه بوده است؟
از کارکرد معکوس «آتش بس» تا فروش ميلياردي
کمتر کسي پيدا ميشود که در دهه هشتاد مخاطب فيلم «آتش بس» نبوده باشد. فيلم سينمايي «آتش بس» با کارگرداني و نويسندگي تهمينه ميلاني از آن فيلمهايي است که توانسته کمدي، درام و عاشقانه يک زندگي زناشويي را به تصوير بکشد. کمدياي که از دعواهاي مهناز افشار با محمدرضا گلزار آغاز شد و در نهايت به عشق ميان آن دو ختم شد. «آتش بس ۱» با موضوع متفاوت و تازهاي که داشت توانست در سال ۱۳۸۵ فروش يک ميليارد توماني را تجربه کند و جزو پرفروشترين و پر مخاطبترين فيلمها در آن سال شناخته شود.
همين موضوع باعث شد تا ميلاني پس از تقريبا ۱۰ سال به فکر ساخت سري دوم اين فيلم سينمايي با روايتي متفاوتتر بيفتد، اين کارگردان در «آتش بس ۱» از مهناز افشار و محمد گلزار استفاده کرد و داستان يک زوج جوان را که تازه ازدواج کردهاند به تصوير کشيد اما در «آتش بس ۲» ميلاني داستان زن و شوهر جواني، با بازي بهرام رادان و ميترا حجار را به تصوير کشيد که نزديک ۱۰ سال از زندگي مشترک آنها گذشته و همچنان با مشکلاتي مواجه هستند. اين فيلم هم با فروش ۴ ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان فروش خوبي را در سينماي سال ۱۳۹۳ به جا گذاشت.
سه گانهاي به نام «اخراجيها»
مسعود ده نمکي از آن دسته هنرمنداني است که در ابتدا کار خود را با فعاليت در عرصه مطبوعات آغاز کرد. او در پيشتر از وارد شدن به سينما سردبير هفته نامه «شلمچه»، «جبهه» و ماهنامه«صبح دو کوهه» بود از نام همين هفته نامهها و ماهنامهها مشخص است که در دوران دفاع مقدس پايش به ميدان جنگ باز شده و پس از گذشت زمان زياد و پس از ساخت چند مستند تصميم گرفته است تا اين تجربيات و ديدههايش را در اولين فيلم سينمايي خود با نام «اخراجيها» وارد سينما کند. روايت چند جوان که تصميم گرفتهاند سر به راه شوند و براي اثبات اين موضوع به جبهه ميروند.
«اخراجيها» فيلمي است که با حضور بازيگران سرشناسي چون اکبر عبدي، امين حيايي، کامبيز ديرباز، علي اوسيوند، جواد هاشمي، ارژنگ اميرفضلي، نيوشا ضيغمي مخاطب را ترغيب ميکرد تا براي ديدن ميدان جنگ در قالب يک کمدي به سالنهاي سينما بروند و همين موضوع باعث شد تا اولين فيلم سينمايي ده نمکي در سال ۱۳۸۶ با فروش گيشه ۲ ميليارد و ۳۲ميليون و ۵۹۳هزار تومان رکورد گيشه را بشکند.
دهنمکي پس از سري اول، «اخراجيها ۲» را در سال ۱۳۸۸ روي پرده سينما برد، هرچند که حواشي اين سري کمتر از سري قبل بود، اما فيلم گرفتن از روي پرده سينما و آن را در قالب سي ديهاي غير مجاز توزيع کردن، اتفاقي بود که گريبان سري دوم اين فيلم سينمايي را گرفت، فيلمي که هرچند با معضل قاچاق شدن از روي پرده سينما دست و پنجه نرم ميکرد اما با فروش گيشه ۸ ميليارد و ۵۰۰ ميليون تومان در رده پرفروشترين و پر مخاطبترين فيلم سينمايي سال قرار بگيرد.
سري دوم اين فيلم روايت متفاوتتري از جنگ را نشان ميداد. در اين سري به ماجراي اسراي جنگ ايران و عراق پرداخته شده بود و زماني که دهنمکي اعلام کرد قصد دارد تا سري سوم «اخراجيها» با تهيه کنندگي، نويسندگي و کارگرداني خودش بسازد، با مخالفتها و موافقتهاي زيادي مواجه شد.
اين بار چيزي که مخاطب را به سينما کشاند علاوه بر پيش زمينه ذهني نسبت به اين فيلم، کنجکاوي مخاطب بود که علاقهمند بود ببيند «اخراجيها ۳» از چه منظري به زندگي محمدرضا شريفينيا، امين حيايي، اکبر عبدي و سيد جواد هاشمي پرداخته است. «اخراجيها ۳» در سال۱۳۹۰ با فروش گيشه ۴ميليارد و ۷۳۵ميليون تومان بازهم جزو پرفروشترين فيلمهاي سال شد اما از سري دوم خود رقمي حدود ۳ ميليارد تومان کمتر فروخت.
سينمايي«اخراجيها ۳» آخرين سري از سه گانه «اخراجيها» بود و اين آثار سينمايي در مجموع توانست فروش مبلغي حدود ۱۶ميليارد تومان را در گيشه به ثبت برساند.
ناکامي «رسوايي»
پس از «اخراجيها ۳» بود که دهنمکي سراغ ساخت ماجراي زندگي دختري به نام افسانه رفت. اين فيلم هرچند مورد نقد منتقداني چون مسعود فراستي و داوود ميرباقري قرار گرفت اما نام دهنمکي، اکبر عبدي، الناز شاکردوست و محمدرضا شريفينيا، سبب شد تا سينماي دهنمکي فروش ۵ ميليارد و ۵۰۰ ميليون توماني را در سال ۱۳۹۱، تجربه کند.
از آنجايي که تمام فيلمهاي دهنمکي چند قسمتي است، اين کارگردان تصميم گرفت تا «رسوايي ۲» را هم بسازد و مانند سري اول کارگرداني، تهيه کنندگي و نويسندگي کار را خودش بر عهده بگيرد، «رسوايي ۲» چهار سال سال بعد روي پرده سينما رفت و در يکي از بخشهاي سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر نامزد دريافت سيمرغ بلورين شد، و با فروش ۲ ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان در سال ۱۳۹۵ کار خود را به پايان رساند.
فروش ۲۰ برابري «گشت ارشاد ۲»
اگر «گشت ارشاد ۱» را نديده باشيد براي ديدن قسمت دومش به کمي توضيح نياز داريد. سه کاراکتر اصلي فيلم سه خلافکار خردهپا هستند که در قسمت اول با پوشيدن لباسهاي گشت ارشاد از مردم اخاذي ميکردند. در اين ميان براي يکي از آنها ماجراي عاشقانهاي هم پيش ميآيد و براي کمک به دختر جوان وارد عملياتي خطرناک ميشوند.
حالا چند سال از آن ماجرا گذشته است و يکي از آنها که گمان ميرفت بر اثر تصادف جان خود را از دست داده، زنده است و تنها يک جهشي در ذهنش رخ داده که اتفاقات گذشته را به خاطر نميآورد اما ميتواند يک سري مسائل را پيشبيني کند.
قصه قسمت اول با بازي حميد فرخنژاد، پولاد کيميايي و ساعد سهيلي جذابيت خودش را داشت و باعث شد تا «گشت ارشاد» در سال ۱۳۹۰رقمي حدود ۱ميليارد و ۵۰۰ميليون تومان را براي گيشه ثبت کند و اين رقم ثبت شده در گيشه تنها براي مدت زمان ۶ روز بود، چرا که پس از اين زمان، اکران فيلم متوقف شد و پس از چند هفته دوباره اکران «گشت ارشاد ۱» از سر گرفته شد، اما پخش آن در سينماهاي شهرستانها متوقف شد و بعد از چند روز هم اکرانش در سينما متوقف شد.
«گشت ارشاد ۲» پنج سال بعد يعني در سال ۱۳۹۵ فروشي حدود ۱۹ ميليارد و ۸۰۰ ميليون تومان را در گيشه ثبت کرد که حدودا ۲۰ برابر فروش اول اين فيلم سينمايي بود و همين موفقيت در گيشه «گشت ۲» باعث شد تا سعيد سهيلي کارگردان کار، سري سوم اين فيلم را با حضور بهنام باني و ريحانه پارسا بسازد.
کارگرداني که در رقابت با خودش شکست خورد
در سينماي ايران کمتر فيلمي ساخته ميشود که مخاطبان آن کودکان باشد و البته انيميشن هم نباشد. سيد جواد هاشمي يکي از آن افرادي است که در يک سه گانه «آهوي پيشوني سفيد» را ساخت تا پاي کودکان را همراه بزرگسالان به سينما باز کند، فيلمي که در سري اول نامش «اختاپوس» بود و حتي فروش گيشهاش در سال ۹۱ به ۹۰۰ميليون تومان هم نرسيد.
مسعود اطيابي که تهيه کننده کار بود اين رقم را يک رقم موفقيت آميز براي سينماي کودک دانست و تصميم گرفت دوباره با کارگرداني و نويسندگي سيد جواد هاشمي، سري دوم آن را در سال ۹۷ روي پرده سينما ببرد که البته اينبار توانست موفقتر ظاهر شود و با فروش گيشه ۴ميليارد و ۲۰۰ميليون تومان رکورد ۴ برابري را براي خودش ثبت کند.
بلافاصله پس از «آهوي پيشوني سفيد۲» سري سوم آن در اسفند ۹۷ با تهيه کنندگي هاشمي، آماده اکران در سينماها شد؛ هرچند که بازيگراني چون ترلان پروانه، امين حيايي و پژمان بازغي که در دو سري قبل حضور داشتند در سري سوم هم ايفاي نقش کردند، اما بازهم با فروش گيشه ۳ميليارد و ۲۵۰ ميليون تومان سيد جواد هاشمي در رقابت با خودش شکست خورد.
البته که بسياري معتقدند فاصله کم اکران بين سري دوم و سري سوم و تغيير نکردن موضوع اصلي داستان از دلايل اصلي اين اُفت فروش بود.
درخشش با «شهر موشها ۲»
سينمايي «شهر موشها۲» نوستالژياي بود که بعد از سه دهه دوباره زنده شد تا هم بچههاي دهه شصت و هم فرزندان آنها را به سينماها بکشاند تا داستان موشهايي را ببينند که زماني در دهه ۶۰ جزو معدود برنامههاي دوستداشتني تلويزيون بودند.
قسمت اول «شهر موشها» را محمدعلي طالبي سال ۱۳۶۴ ساخته بود و کارگرداني عروسکي کار را مرضيه برومند برعهده گرفته بود. اما در «شهر موشها۲» خود برومند پا به عرصه گذاشت و کارگرداني کار را بر عهده گرفت و داستان همان موشها را تعريف کرد که حالا مثل مخاطبانشان بزرگ شده بودند.
اين فيلم عروسکي با بودجه ۶ ميليارد توماني تهيه شد و با استقبال خوبي هم مواجه شد چرا که توانست با فروش گيشه ۱۲ميليارد و ۵۰۰ميليون تومان در زمان اکرانش، يعني سال ۱۳۹۳ رکورد پرفروشترين فيلم را که دست «اخراجيها ۲» بود بشکند و صدرنشين شود.
زندگي رضا عطاران و مهناز افشار در دهه ۶۰
سامان مقدم جزو آن دسته از کارگرداناني است که ميداند چگونه مخاطب را بخنداند. او با استفاده از همين دانشش سري فيلمهاي «نهنگ عنبر» را ساخت. فيلمي که ترکيب بازي مهناز افشار و رضا عطاران به عنوان نقش اصليهاي فيلم فروش ۷ميلياردي را براي مقدم در سال ۱۳۹۳ رقم زد.
هرچند که انتظار فروش براي دو ستاره سينما در کنار هم بيشتر از اين ارقام بود اما باعث شد مقدم، موقعيتش را در مقام يک کارگردان پولساز تثبيت کند و سه سال بعد فروش گيشه خود را به ۲۱ ميليارد تومان برساند هرچند که شوراي پروانه نمايش مميزيهاي فراواني را روي «نهنگ عنبر ۲» اعمال کرد و خود کارگردان هم فيلم را لاشه «نهنگ عنبر ۲» دانست، اما فروش سه برابري اين فيلم نشان داد که طرفداران ويشکا آسايش، رضا عطاران، مهناز افشار و حسام نواب صفوي کم نيستند.
قسمت اول فيلم مقدم در دهه شصت اتفاق ميافتاد و قسمت دوم به نام «سلکشن رويا» با بازي عطاران و مهناز افشار ادامه قصه عاشقانه آن دو است. ارژنگ سالها عاشق رويا بوده اما رويا بخاطر عشق به آمريکا ارژنگ را رها ميکند. بعد از اينکه بالاخره به وصال يکديگر ميرسند فلاشبکهايي به خاطرات آنها از دهه شصت زده ميشود که به نوعي زندگي اجتماعي در دهه ۶۰ را هم نشان ميدهد.
«ماجراي نيمروز» و فروش ثابت
محمد حسين مهدويان از آن کارگردانهاي تازه نفسي است که کارش را با ساخت مستند شروع کرد و پس از آن از سال۹۴ تا سال ۹۸، هرسال يک فيلم را براي اکران به سينما ارائه داد و مخاطب را به سينما کشاند.
اين کارگردان در دومين اثر خود، با ساخت «ماجراي نيمروز» توانست در سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهترين فيلم جشنواره را از آن خود کند. فيلمي که موضوع اصلي آن ترورهاي سال ۱۳۶۰ به دست گروه مجاهدين بود و بازي احمد مهرانفر، هادي حجازيفر، ليندا کياني، مهدي پاکدل و جواد عزتي يک جلوه متفاوتي به آن داده بود.
سبک فيلمسازي مهدويان و محتواي متفاوت اين اثر باعث شد تا اين فيلم در سال ۱۳۹۵ فروشي معادل ۶ميليارد و ۲۰۰ميليون تومان را براي گيشه رقم بزند.
پس از آن و در سال ۱۳۹۸ مهدويان ادامه اين فيلم سينمايي را با نام «ماجراي نيمروز: رد خون» ساخت که روايت کلي فيلم پيرامون اتفاقات بعد از پايان جنگ ايران و عراق و عمليات مرصاد بود، هر چند که سري دوم اين فيلم سينمايي در جشنواره موفقتر ظاهر شد و برنده سه سيمرغ بلورين در سي و هفتمين جشنواره فيلم فجر شد و در ديگر بخشها نيز نامزد شد، اما نتوانست فروش متفاوتي نسبت به فصل اول را رقم بزنم و با فروش حدود ۶ ميليارد و ۲۰۰ميلون تومان از پرده پايين آمد.
زوج هنري جذاب
البته که قاسمخاني بسيار تجربه موفق طنز نويسي در کارنامه کاري خود دارد، اما در ساخت «خوب، بد، جلف» که خودش کارگرداني آن را برعهده داشت کمي پايينتر از حد انتظار مخاطبانش ظاهر شد. اما انتخاب درست بازيگران براي اين فيلم و مثلثِ بازي سام درخشاني، پژمان جمشيدي و حميد فرخنژاد ترکيب متفاوت و جالبي را در سينماي ايران رقم زد.
روايت داستاني که پژمان جمشيدي و سام درخشاني در قالب شخصيت حقيقي خودشان در آن ايفاي نقش ميکنند و جدالي که با حميد فرخنژاد دارند، به قدري جذاب بود که مبلغ ۱۶ ميليارد و ۲۸۸ ميليون تومان را براي قاسمخاني در سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ رقم زد.
همين موضوع هم باعث شد تا قاسمخاني براي ساخت سري دوم اين فيلم سينمايي، آستينها را بالا بزند و همان قالب زوج هنري جمشيدي و درخشاني را حفظ کند و موضوع اصلي داستان را تغيير بدهد. اين فيلم در سي و هشتمين جشنواره فيلم فجر اکران شد و بلافاصله وارد سينماها شد اما به سبب درگيري با کرونا و اوضاع نامعلوم سينما طبق آمار اعلام شده، تا کنون مبلغي حدود ۱۲ ميليارد تومان فروش داشته است.
البته قاسمخاني به اکران آنلاين اين فيلم سينمايي هم اميدوار است. به گفته قاسمخاني، خودش به قدري کار را دوست داشته و از مردم بازخورد مناسب گرفته است که تصميم دارد تا «خوب، بد، جلف ۳» را هم بسازد تا يک سه گانه طنز را از خود در سينماي ايران به يادگار بگذارد.
تلاش اطيابي براي ديده شدن «تگزاس»
ترکيب بازي حميد فرخنژاد، سام درخشاني و پژمان جمشيدي در سينما يکبار در فيلم «خوب، بد، جلف» امتحان شده بود و نتيجه هم داده بود به همين دليل مسعود اطيابي براي ساخت «تگزاس» تصميم گرفت به آزمون و خطا متوصل نشود و از همان ترکيب براي ساخت «تگزاس» استفاده کند.
قصهاي داستان دو رفيق که يکي از آنها در برزيل زندگي ميکند و آن يکي هم ميخواهد به برزيل برود و در نتيجه تصميم ميگيرد که سرپرستي يک کودک برزيلي را قبول کند. ماجرا با حضور يک زن کمي گنگستري هم ميشود و درنهايت با فيلمي طرف هستيم که آش شله قلمکاري از المانهاي پرفروش است و همين اِلمانها باعث شد تا اطيابي فروش گيشه خود در سال ۹۷ را به ۱۴ميليارد و ۴۰۰ميليون تومان برساند.
اطيابي در ادامه «تگزاس ۲» را ساخت که در آن همان دو نفر به ايران باز ميگردند و با قصه زندگي خانوادگيشان رو به رو ميشوند پيشينه بازي جمشيدي و درخشاني و همبازي شدن مهدي هاشمي با ژاله صامتي، مخاطبان سينماي کمدي را بر آن داشت تا مشتاقتر از قبل در سينما حضور پيدا کنند و فروش گيشه اطيابي را پس از يک سال به ۲۵ ميليارد و ۷۴ ميليون تومان برسانند.
هرچند که عدهاي اين فيلم را صرفا براي پول درآوردن دانستند اما، فروش ۳۱ميليارد توماني در کل گيشه نشان داد، هرچه که بود، اطيابي توانست به هر طريقي مخاطب را به سينما بکشاند.
کلاه قرمزي و نوستالژي دوران کودکي
کمتر کسي پيدا ميشود که کلاه قرمزي را نديده باشد، اين شخصيت عروسکي همراه پسر خالهاش در تمام زمانها طرفداران زيادي داشتند. از اولين باري که در سال ۱۳۷۳ ايرج طهماسب، با «کلاه قرمزي و پسرخاله» به سينما آمد و با قيمت بليت ۵۰تومان توانست مبلغ ۴۱۸ ميليون تومان را در گيشه به ثبت برساند، طرفداران خود را پيدا کرد.
با سينمايي «کلاه قرمزي و سروناز» که به نوعي، سري دوم اين مجموعه بود در سال ۱۳۸۱ توانست رقمي حدود ۵۰۰ميليون تومان را براي گيشه ثبت کند، اما ايرج طهماسب که با اين فيلم سينمايي بچههاي سه نسل را تحت تاثير خود قرار داده بود، براي سومين بار شانس خود را در سال ۱۳۹۱ با «کلاه قرمزي و بچه ننه» محک زد.
فيلمي که به جنبه متفاوتي از زندگي کلاه قرمزي پرداخته بود وتوانست فروشي در حدود ۵ ميليارد تومان را براي سينماي طهماسب رقم بزند. کلاه قرمزي و داستانهايش از آن دسته موضوعاتي است که همواره به سبب کيفيت و جذابيت جالب توجهي که داشته است توانسته فروش خوبي را به ارمغان بياورد و از معدود فيلمهايي است که فروش بالاي آن نشان از کيفيت فيلم دارد.
نويسنده: مهسا بهادري