نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

یک دنیا فاصله میان حرمله مختار تا شمر رستاخیز!

منبع
جام جم
بروزرسانی

جام جم/ انوش معظمي از ايفاي نقش هاي اهريمني در آثار عاشورايي مي گويد
خيلي از منتقدان بزرگ دنيا معتقدند هيچ درامي شکل جدي و جذاب به خودش نمي گيرد مگر اين که جلوي قهرمان يک ضدقهرمان جذاب و چندوجهي حضور داشته باشد. در سينما و تئاتر دنيا هم خيلي از بازيگران با نقش هاي منفي و ضدقهرمان گونه شناخته مي شوند. جک نيکلسون و فيلمي مثل درخشش نمونه شاخص اين ادعاست. در ايران و مجموعه هاي مختلفي که در اين سال ها ساخته شده اند هم تا دلتان بخواهد چنين جرياني به چشم مي خورد. يکي از اين موارد انوش معظمي است که در سينما و تلويزيون به خصوص با بازي در دو نقش به شدت منفور براي ايرانيان (حرمله و شمر) وارد چالش بزرگي در کارنامه کاريش شد. انوش معظمي که سال ها در تئاتر با چهره هايي نظير پري صابري همکاري داشته هرگاه فرصت بازي جلوي دوربين را يافته تا حد امکان از پس آن برآمده و آن شخصيت را به يکي از چهره هايي که در ذهن مخاطب ثبت مي شود، تبديل کرده است. در کنار حضور در سينما، نويسندگي، کارگرداني و بازيگري در تئاتر، انوش معظمي را بايد بيشتر بازيگر تلويزيون بدانيم، چرا که ۶۷ درصد آثار وي تلويزيوني و ۳۳ درصد سينمايي است. در واقع اين بازيگر از مجموع ۹ اثري که در کارنامه دارد، در شش اثر در تلويزيون با نام هاي سريال «دختر گمشده»، «از يادها رفته»، «آسمان من»، «جلال الدين» و «مختارنامه» و در سه اثر سينمايي با نام هاي «رستاخيز»، «کلاشينکف» و «مسافر ري» بازي کرده است. همه اينها بهانه اي شد تا با انوش معظمي درباره حرمله و مختارنامه گپ بزنيم، صحبتي که البته به اينجا ختم نشد و همين دريچه اي شد براي رسيدن به شمر و رستاخيز که تا مدت ها سر وصدا به پا کرده بود.


به نظر مي رسد پخش مجموعه تلويزيوني مختارنامه به يکي از مناسک ماه محرم بدل شده و ديگر نمي شود محرم را بدون تماشاي مختارنامه سپري کرد. از کار با داوود ميرباقري بگوييد.
داوود ميرباقري هميشه به من لطف داشته و قبل از مختار هم همکاري هاي خيلي خوبي در دندون طلا و مسافر ري با يکديگر داشتيم. ايشان از بازي ام در مجموعه معصوميت از دست رفته رضايت داشت و همين باعث شد زمينه حضورم در مختار فراهم شود. همکاري اي که ويژگي هاي زيادي داشت و به دليل اطميناني که همه گروه به او(ميرباقري) داشتند، نتيجه جالب توجهي را رقم زد.

چه ويژگي اي در بازي تان در معصوميت از دست رفته مورد توجه ميرباقري قرار گرفت؟
در آن سريال بازي هايي با چاقو انجام دادم که جرقه هاي بازي در نقش حرمله در سريال مختار در ذهن ميرباقري زده شد و باعث گرديد اين نقش را به من واگذار کند؛ نقشي که کارنامه بازيگري ام را تحت الشعاع قرار داد.

حرمله در مختارنامه به غير از وجه دراماتيک از منظر چهره پردازي هم کم نظير است.
بله، همين طور است. اين نقش گريم سنگيني داشت و اوايل شروع فيلمبرداري به دليل سختي و طاقت فرسابودن گريم بايد روزي شش ساعت زير گريم مي رفتم تا به چهره مطلوب ميرباقري برسم و خدا را شکر طوري ايفاي نقش کردم که پليدي اين شخصيت به چشم بيايد.

يکي از ويژگي هاي بدمن ها در آثار مذهبي-تاريخي آن است که لعن و نفرين هاي مخاطبان عام را موجب مي شوند. از اين وجه حرمله واهمه نداشتيد.
اين يکي از اصول درام است که هرچقدر شخصيت منفي قوي تر باشد شخصيت مثبت بهتر و بيشتر ديده مي شود. درست است که حرمله يکي از منفي ترين کاراکترهاي واقعه عاشوراست ولي اگر به اين شخصيت، نمود تصويري رئال داده نمي شد اصلا وجه ابرقهرماني مختار و ياراني مثل کيان و بن کامل به چشم نمي آمد. مختار آن قدر نگاهش نافذ است و حتي زماني که در بند است باز دل بيننده را قرص مي کند که بالاخره انتقام سيدالشهداء(ع) را خواهد گرفت و اين انتقام، شيرين نمي شود مگر آن که قطب مقابل مختار و امثال حرمله هم به شدت قدرتمند طراحي شود.

درباره مرگ حرمله، اقوال مختلفي در تاريخ است و بسياري معتقدند مرگ او متفاوت با آن چيزي است که در مختارنامه تصوير شده است.
 اولا آن که داوود ميرباقري تمام منابع مرتبط با اين شخصيت را مطالعه کرده و سپس فيلمنامه مختارنامه را نوشته بود؛ پس اين که يک روايت متضاد روايت سريال است، دليلي بر زير سوال بردن کليت سريال نيست. ثانيا اينجا بحث دراماتيزه کردن اتفاقات تاريخي در ميان است و نه مستندسازي. ما يک تاريخ داريم، روايت تاريخي و روايت تصويري از تاريخ که هر کدام مختصات خود را دارند. مگر فيلم هايي که مرتبط با تاريخ اروپا و آمريکا ساخته شده کاملا مورد تاييد تمام مورخان است؟ مطمئنا خير. درباره واقعه عاشورا و سرانجام مسببان اين واقعه نيز روايات مختلف است و ميرباقري با اشراف کامل به تمام اين روايات، داستاني نوشت پر اوج و فرود و شخصيت هايي خلق کرد به شدت قابل باور براي شيعيان.

گويا ميرباقري علاقه داشته فيلم مستقلي با عنوان مترسک را با محوريت زندگي و عاقبت حرمله بسازد.

کلا قرار بود از سريال چند فيلم سينمايي استخراج شود و از آن جمله مترسک بود و ميرباقري بنا داشت افزون بر سکانس هاي سريال براي توليد آن فيلم تعدادي سکانس ديگر هم بگيرد، ولي مثل هميشه مشکلات بودجه اي اجازه اين اتفاق را نداد و قسمت نشد زندگي حرمله و فيلم مترسک ساخته شود، ولي همين تصويرسازي سريال هم پيش روي آنها مسيري هموار کرده که مي خواهند در آينده به قيام عاشورا و شخصيت هايش بپردازند.

ايفاي نقش حرمله وراي کمکي که به افزايش شهرت شما داشت چه جايگاهي در کارنامه بازيگري تان داشت؟
بازي ام در اين مجموعه به خوبي ديده شد و آن قدر جلب توجه کرد که کل کارنامه بازيگري ام را تحت تاثير قرار داد، ولي تلاش مي کنم از زير سايه نقش حرمله خارج بشوم.

بعد از پخش مختارنامه چقدر نقش هاي مشابه از جنس حرمله به شما پيشنهاد شد؟
بسيار زياد. حتي در يک فيلم مستند براي اجراي مجدد نقش حرمله از من دعوت شد و قبول نکردم و بسياري ديگر از پيشنهادهاي سينمايي و تلويزيوني را به دليل شباهت با حرمله نپذيرفتم.

اين جريان در حوزه مالي براي شما چطور بود؟ يعني چقدر کمک کرد تا شماهم به جمع بازيگراني بپيونديد که به دليل يک نقش ويژه يا چهره شناخته شده تري که دارند، دستمزدهاي قابل توجهي مي گيرند؟

ما در صحنه بايد بهترين هنرمندي هايمان را به منصه ظهور برسانيم و مديران هم وظايفي دارند. واقعا به هنرپيشه هاي بدنه اي همچون بنده به نسبت پول هاي کلاني که در دنياي تصوير رد و بدل مي شود، چنين پول ها و دستمزدهايي داده نمي شود؛ فقط يک طيف بازيگر خاص هستند که صورتحساب آنها براي امثال من هم مي آيد. در يک تعميرگاه از ما هم انعام هاي آنچناني مي خواهند، چون احساس مي کنند ما هم آنچنان دستمزدي مي گيريم. من جزو بازيگراني نيستم که در خبرها مي بينيم ۴۰۰، ۵۰۰ و ۷۰۰ ميليون مي گيرند و حتي به يک ميليارد دستمزد هم مي رسند؛ امثال انوش معظمي با دستمزدهاي پايين ۳تا ۵ ميليون کار مي کنند و دستمزدهاي يک ميلياردي به برخي افراد خاص مي رسد. من يک بار ديگر هم گفته بودم که تلويزيون دل شکسته ام کرده، موضوعي که خيلي از همکارانم هم درگير آن هستند. چون آنها به ما فکر نمي کنند و سراغمان را نمي گيرند. تنها وقتي به محرم و صفر نزديک مي شويم گاهي در فضاي يک برنامه مذهبي، چاره اي ندارند و از من دعوت مي کنند. اما بعد از اين مناسبت ها دوباره فراموش مي شويم و کنار مي رويم تا سال آينده که براي اين مناسبت ها سراغي از ما بگيرند.

شما جزو معدود بازيگراني هستيد که علاوه بر سريال عاشورايي مختارنامه، در فيلم عاشورايي رستاخيز هم بازي کرديد. کدام يک دشوارتر بود؟
من در رستاخيز هم در نقش منفي بازي کردم؛ اينجا شمر بودم و خيلي هم کار متفاوتي بود و دلچسب ولي باوجود منفي بودن هر دو نقش، يک دنيا فاصله بود ميان حرمله مختار تا شمر رستاخيز.

تفاوت نقش منفي مختارنامه با نقش منفي رستاخيز چه بود؟
تفاوت در طرز تلقي کارگردانان اين دو کار بود. احمدرضا درويش، کارگردان رستاخيز نخواست چهره زشت و کريهي از شمر نشان بدهد و به جايش به لحاظ فيزيکي، شمر تميز و مرتبي نشان داد ولي بيشتر روي درونيات اين شخصيت تمرکز کرد و کوشيد از نظر ذهني کندوکاو کند بر اين شخصيت شرير عاشورا.

بعد از مختارنامه، در سريال هاي آسمان من و جلال الدين نيز ايفاگر کاراکترهاي خشن و منفي بوديد. ترس نداريد از اين مساله که در نقش هاي منفي کليشه شويد؟
البته پيشنهاد بازي در نقش بدمن خيلي بيشتر از آثاري است که از من ديده ايد منتهي با خودم تصميم گرفتم از اين به بعد فقط بدمني بازي کنم که نقش اصلي و متفاوت با بدمن هاي پيشين باشد. البته شايد سهم من در بازيگري اين باشد که با حضور در نقش بدمن به تدريج بتوانم نقش مثبت بازي کنم و اساسا معتقدم اگر نقش جاي کار داشته باشد منفي و مثبتش تفاوتي ندارد.
اتفاقا در تاريخ سينما و تلويزيون هم کم نداشته ايم بدمن هاي دوست داشتني؛ مثلا عنايت بخشي و جلال پيشواييان که اغلب بدمن بودند، ولي مردم دوست شان دارند.
خيلي نکته درستي است. به هر حال نيمي از بار فيلم هاي ابرقهرماني بر دوش بدمن هاست و در همان مختارنامه اگر نقش هاي مقابل مختار از ابن زياد تا عمرسعد و شمر و حرمله و... به خوبي ديده نمي شدند محال بود سريال به درخششي تا اين حد فراگير نه فقط در ايران بلکه در ميان شيعيان سراسر جهان برسد.

خيلي ها معتقدند بدمن خيلي متفاوت است از ضدقهرمان . شما در اين باره تحليل تان چيست؟
 نقاط مشترکي ميان اين دو واژه وجود دارد، اما در کليت هر کدامشان تعاريف خاص خودشان را دارند. يک ضدقهرمان مي تواند بخشي از خصوصيات بدمن را داشته باشد. در برخي فيلم ها مخاطب با ضدقهرمان احساس همذات پنداري بيشتري نسبت به قهرمان دارد و ممکن است اين مساله در تعاريف روان شناسي جزو هنجارها نباشد. مخاطبان با ضدقهرمان احساس نزديکي دارند، ولي به هيچ عنوان با بدمن حس همذات پنداري به وجود نمي آيد؛ اما رفتار بدمن اگر درست ايفا شود حتما در خاطر مخاطب مي ماند.

پس شايد دليل اين که مخاطبان به اندازه کاراکتر مختار از حرمله هم ياد مي کنند همين است.
 به هر حال بازيگرم و اگر نقش جاي کار و بازي داشته باشد تفاوتي در مثبت و منفي بودنش ندارد. در خيلي از فيلم ها بدمن ها شهرت جهاني پيدا کردند. فيلم شعله را در نظر بگيريد. بازيگر نقش جبارسينگ سواي بازي اش در فيلم، شهرت ومحبوبيت زيادي پيدا مي کند و فرمول هاي رايج را به هم مي ريزد و آميتاب باچان بازيگر نقش مثبت فيلم در سايه نقش جبار سينگ قرار مي گيرد. در فيلم ترميناتور يک نقش مثبت وجود دارد و نقش منفي را آرنولد شوارتزينگر بازي مي کند و با حضور در اين فيلم و ايفاي نقش منفي، شهرتش دوچندان مي شود.

فکر مي کنيد اگر رستاخيز هم اکران شود به اندازه مختارنامه سروصدا کند؟
عاشورا آن قدر کارکرد دراماتيک دارد که مي شود درباره تک تک پرسوناژهايش فيلم و سريال ساخت. نبايد از تجربه کردن بهراسيم و بايد فضا را باز کنيم تا فيلمسازان علاقه مند بيايند و مثل ميرباقري و درويش و پيشتر امثال فريبرز صالح و شهرام اسدي و بهرام بيضايي درباره عاشورا فيلم و سريال بنويسند و بسازند. اتفاقا يکي از جلوه هايي که مي توانيم سطح کيفي تلويزيون و سينماي مان را به دنيا نشان دهيم همين توليدات مذهبي-تاريخي است. شما نگاه کنيد به مختارنامه که چقدر مخاطب شيعه داشته و دارد و خواهد داشت. همين، خودش نشان دهنده پتانسيل بالايي است که براي چنين آثاري وجود دارد به شرط اين که دست از شعار برداريم و به شعور عملي در روايت برسيم.

 
من بچه هياتي هستم
معظمي به عنوان بازيگر يکي از نقش هاي کليدي سريال مختارنامه، بعد از بازي در اين مجموعه تا حد زيادي زندگي هنري اش تحت تاثير قرار گرفت؛ جرياني که خودش هم شايد تا اين اندازه انتظارش را نداشت. او درباره اين جريان با تفکيک بحث هنري از زندگي و اعتقاداتي که در اين زمينه دارد، مي گويد: بازيگري لذتش به نادانسته هاست. من مي دانستم ميرباقري کارش را بلد است و حتما نتيجه مطلوب مي گيرد، ولي اين که کاراکتر حرمله تا اين حد بر زندگي ام اثر بگذارد، هرگز. من بچه هياتي هستم و از کودکي در مجالس سوگواري امام حسين(ع) حاضر بوده ام، پس با جان و دل عاشق امام هستم، ولي وقتي بنا بود جلوي دوربين نقش مقابل امام باشم بايد آن قدر غوطه ور مي شدم در نقش حرمله، که بزرگي و مظلوميت امام چند برابر شود. اين که مرا با حرمله مي شناسند يک طرف و طرف ديگر آن که مختارنامه به سريالي آبرومند بدل شده که حتي افراد غيرمعتقد يا داراي شک و شبهه اعتقادي را ابتدا به لحاظ تکنيکي جذب و سپس آنها را وادار مي کند به تحقيق و پژوهش و بيشتر دانستن درباره عاشورا. اين ترغيب به افزايش آگاهي بهترين کارکرد رسانه است. در مورد تغيير نگاه ها هم بعد از بازي در اين دو مجموعه بايد بگويم شک نکنيد، قطعا تاثير مي گذارد. البته قبلا هم امام حسين(ع) به ما آبرويي داده بود و در هيات فعاليت مي کرديم و مورد توجه بوديم. اما با ايفاي اين نقش، کانون توجهات هزار چندان شد. همين قدر که خيلي از هيات ها با ديدن اين نقش به ياد من مي افتند و به هيات هاي مختلفي دعوت مي شوم. در آن چند دقيقه حضور به من کرامت مي کنند و احترام مي گذارند. من همه چيز را از نوکري امام حسين(ع) دارم.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar