بازیگری که نخواست سلطان باشد!
اعتماد/ ابولفضل نجيب در يادداشتي نوشت: درگذشت بهمن مفيد بازيگر، گوينده و نوازنده و ... سينماي قبل از انقلاب شايد بهانهاي است براي بازخواني غمگنانه برخي بازيگران سينماي قبل از انقلاب که ميتوانستند سرنوشت متفاوتي در کارنامه خود رقم بزنند.
اين سرنوشت اما به دلايلي که مجالي به توضيح آن در اين مختصر نيست به گونهاي ديگر رقم خورد. شايد از جهاتي اين سرنوشت ناخواسته را بتوان مولود وضعيت برزخي حاکم بر بازيگراني چون بهمن مفيد تعبير کرد. وضعيتي که يک سوي آن با شهرت و پول و سوي ديگر آن به مهجوريت و گمنامي و سختي و تنگدستي رقم بخورد. در اين فضا برخي به مدد پس زمينههاي اجتماعي و برخي ديگر اتفاق و کاريزماي منحصر به بالاترين سطح سينماي آن دوران راه يافتند. در مقايسه با کساني که بهرغم توانمنديهاي منحصر خاک صحنه خوردن را ترجيح دادند و صبوري پيشه کردند.
وضعيت بازيگراني چون بهمن مفيد در اين ميان متفاوت بود. کساني که بهرغم قابليتهاي بالقوه و بالفعل، اما به دلايلي از جمله سيطره سينماي تجاري در مقايسه با سينماي هنري که اغلب در حاشيه نفس ميکشيد امکان و فرصت چنداني براي بروز و ظهور استعدادهاي خود نيافتند. برخي آنها همچون بهمن مفيد اگر چه به سرعت خود را در رديف ستارههاي پولساز آن دوران قرار دادند، اما اين موفقيت به قيمت سوزاندن فرصتي بود که ميتوانست با کمي صبوري و حوصله و هوشمندي به نقطه عطفي در زندگي آنها تبديل شود.
آنچه اين دست از بازيگران را از آنچه استحقاق آن داشتند، محروم کرد، شتابزدگي ناشي از تنگدستي و سختيهاي متحمل شده در زندگي بود. خاطره بهمن مفيد از دريافت پنج هزار تومان دستمزد در آن وضعيت و بابت فيلم قيصر بر اين وضعيت تاکيد دارد. با اين حال هنوز هستند از نسل بازيگران قديمي که مخاطبان آن زمان و اين زمان هنوز درک و شناخت واقعبينانهاي از شرايط آن دوران برزخي ندارند. جامعه در مورد آنها با همان سبقه و رزومه فيلمفارسيها قضاوت ميکند. بازيگراني که در مرز سينماي هنري متوقف و به ورطه سينماي تجاري روياپرداز و ساده انگار گرفتار شدند. بهمن مفيد از جنس چنين بازيگراني بود. هر چند با اولين حضور و بازي در تک سکانس فيلم قيصر براي هميشه در حافظه سينماي ايران و سينمادوستان و حتي منتقدين سختگير آن زمان ماندگار شد.
آن سالها مخاطبان عادي سينما تصور نميکردند بازيگري مثل بهمن مفيد تحصيلکرده تئاتر و هنر باشد. دانستن و ندانستن اين موضوعات براي تماشاگري که براي تفريح و سرگرمي و فراموش کردن به سينما ميرفت اهميتي نداشت. اين ذهنيت که بازيگران سينماي تجاري را گروهي آدم الکي خوش و باري به هر جهت تشکيل ميدهند، جريان غالب سينماي روياپردازي حقنه ميکرد که به سادگي و وفور فيلم ميساخت و منتفع ميشد. بهمن مفيد در متن و حاشيه چنين وضعيتي و با سکانس طلايي قيصر خود را به رخ کشيد. و شگفت اينکه همين تک سکانس به توجه و حضور او در چندين فيلم مطرح کارگردانهاي بدنه و راس سينماي آن زمان منجر گرديد. ۷۳ فيلم در کارنامه بهمن مفيد از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۹۵ درج شده است. اگر دو فيلم سرود تولد ۱۳۸۳ و سريال شهر قشنگ ۱۳۹۵ را فاکتور بگيريم او از سال ۱۳۴۹ و بازي در تکسکانس قيصر تا سال ۱۳۶۰ و آخرين حضور در فيلم هجرت، در هفتاد و يک فيلم سينمايي حضور داشته. معدل هفت فيلم در سال به لحاظ کمي در مقايسه با سوپراستارهاي تجاري او را در رديف پرکارترين بازيگران سينماي قبل از انقلاب قرار ميدهد. اين آمار بيش از هر چيز نشان از محبوبيت و پولساز بودن او در سينماي تجاري ميدهد. سينمايي که منتقدين جدي و نابردباري چون دکتر کاووسي به فيلمفارسي تعبير ميکردند. و برخي بازيگران آن سينما و بهرغم داشتن تحصيلات سينمايي اما همچون توليدات آن سينما همان اندازه که مورد اقبال تماشاگران عادي، مورد بيمهري و بياعتنايي نخبگان بودند.
با اين حال همچنان که از ميان فيلمهاي تجاري شاهد آثار ارزشمند و گاه اميدوارکننده، در ميان بازيگران آن سينما نيز شاهد ظهور بازيگران و استعدادهايي بوديمکه در صورت استمرار و سختگيري ميتوانستند سرنوشت متفاوتي از آنچه پشت سر گذاشتند رقم بزنند. از اين زاويه شايد بهتر بتوان کارنامه بازيگري بهمن مفيد را بازخواني کرد. بازيگري که با حضور در تک سکانس قهوهخانه فيلم قيصر و همزمان با موفقيت تجاري و هنري يکي از نمونههاي موج نو سينماي ايران ظهور کرد. و هم اندازه فيلم کيميايي مورد توجه نخبگان و تماشاگران عادي سينما قرار گرفت. بازي تک سکانس بهمن مفيد در قيصر فرصت و امکان مناسبي بود براي جلبتوجه برخي کارگردانهاي مطرح سينماي آن زمان از جمله علي حاتمي، شاپور قريب، ذکريا هاشمي، فريدون گله و ادامه همکاري با مسعود کيميايي در داش آکل و رضا موتوري. مرور آثار اين دوره کوتاه بهمن مفيد که فقط يک سال و اندي طول کشيد گوياي توانمندي و جايگاهي بود که خيلي زود بروز و ظهور پيدا کرد. و متاسفانه در ادامه به همان سرعت و شتاب به بخش مهمي از توليدات بيبو و خاصيت تبديل شد.
رضا موتوري و داش آکل مسعود کيميايي - طوقي و بابا شمل علي حاتمي – رشيد پرويز نوري – سه قاپ ذکريا هاشمي – رقاصه شهر شاپور قريب – پل خسرو پرويزي و حتي زن يکشبه کار مشترک ميرلوحي و دکتر کوشان از آثار قابل تامل و برخي ارزشمند و ماندگار در بازه زماني ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۰ بودند. بهمن مفيد در تمامي اين آثار حضور داشت. حتي حضور بهمن مفيد در فيلمهاي متوسط اين بازه زماني همچون فرياد ساخته سليمان ميناسيان و حيدر کار مشترک ژورک و سيروس الوند و فريدون گله نيز هم قابل دفاع و هم خبر از روند رو به جلوي بهمن مفيد و حداقل در بدنه سينماي آن دوره ميداد.
هر چند در شروع اين موفقيتها بهمن مفيد نه به عنوان بازيگر اول و نقش اصلي که همچنان در سايه بازيگران مطرحي چون بهروز وثوقي و ناصر ملک مطيعي قرار داشت. از ميان فيلمهاي مورد اشاره ميتوان از داش الکل به عنوان اوج کار بهمن مفيد ياد کرد. بهمن مفيد هم در مرحله انتخاب و هم در نهايت بازي درخشان او در نقش کاکا رستم چنان درخشان بود که بسياري اذعان ميداشتند انگار آن را بهمن مفيد نوشته است. به همين ترتيب بازي او در طوقي علي حاتمي که به رغم بسط يافتن شخصيت جاهل لمپن قيصر حاتمي جنبهها و قابليتهاي تازهاي از بهمن مفيد کشف و رونمايي کرد. در واکاوي دلايل اين افت کيفي در مقايسه با رشد کمي حضور بهمن مفيد تا سال ۱۳۵۷ که به نوعي به فروپاشي سينماي قبل از انقلاب ميرسيم. بهمن مفيد با همان کارنامه هفت فيلم در سال به کار خود خاتمه ميدهد. تاثير تجاري حضور او در سينماي قبل از انقلاب همچنان بر ذهنيت فيلمسازان بجامانده در فرداي انقلاب، تلاش کرد قالب و شخصيت بهمن مفيد در اغلب فيلمهاي جاهلي را اينبار در هيبت جاهل انقلابي و مجاهد بازسازي کند. اين رويکرد نشان از اشتهاي سيري ناپذير فيلمسازان تجاري براي تثبيت موقعيت پيشين بهمن مفيد و با انگيزههاي صرفا مالي داشت. آنچه بهمن مفيد را از بازيگر تحسين برانگيز در نقش دوم و حاشيهاي فيلمهاي اوليه به نقش اول فيلمهاي جاهلي و ستاره پولساز در اين عرصه تبديل کرد، ميتوان به همان قابليت و توانايي اوليه او در قيصر و در ادامه همان تعداد انگشت شمار فيلمهاي مطرح حاتمي و کيميايي و شاپور قريب و ... محدود و معطوف کرد. آنچه از اين پس در کارنامه بهمن مفيد شاهد هستيم تکرار بسط يافته کمي اما ساده انگارانه همان جاهل کتک خورده قيصر است که اما به دلايل معلوم اينبار بر پرده سينما انتقام روايت همه کتکهايي که در قيصر خورده در غول و مکافات و جوجه فکلي و ... در قالب جاهل محل و همچون حسين آژدان مجري قانون از بدمنهاي فيلمفارسي ميگيرد.
محبوبيت بهمن مفيد در اين دوره اگر نه در اندازههاي ناصر ملک مطيعي و بهروز وثوقي و منوچهر وثوق که در ميان مخاطبان بدنه و سطح هرم فرضي سينما کمتر از آنها نبود. و اين همه به يمن شامه تيز فيلمسازان تجاري يا همان فيلمفارسيسازان قبل از انقلاب حاصل ميشد.
تقدير بهمن مفيد از اين حيث که ميتوانست چه باشد و چه شد، شايد به تقدير برخي ديگر از بازيگران آن زمان شبيه باشد. با اين تفاوت که بهمن مفيد حداقل اين توفيق را پيدا کرد که بتواند خود را از بدنه آن سينما به راس برساند. توفيقي که شايد اگر حاصل نميشد و به همان موفقيت هنري در ايفاي همان نقشهاي دوم در آثار علي حاتمي و کيميايي محدود و حتي خاتمه مييافت ميتوانست او را در تاريخ بازيگري سينماي ايران در مرتبه و منزلتي بسا فراتر از شهرت و محبوبيت کنوني قرار دهد.
با وقوع انقلاب و اوضاع بلبشوي اوليه بهمن مفيد روانه تئاتر سنگلج ميشود. اين رجعت ميتوانست به نوعي به احياي او منجر شود. اما عقبه و رزومه کاري اينچنين در ذهنيت مديران سينمايي که اگر چه برخي وامداران همان سينماي غالب قبل از انقلاب بودند، اما در نهايت همانها هم باعث طرد و انزوا و خروج ناخواسته او از کشور شدند.