چهره ها/ روایت عارفانه حدیثه تهرانی از سفرش به کربلا

آخرين خبر/ حديثه تهراني با انتشار اين عکس نوشت: سه سال پيش درست تو همين روزا يجور غير قابل باوري طلبيده شديم که بريم کربلا ، اطرافيان يکم نگران اوضاع عراق بودن اما ما از صميم قلبمون مشتاق رفتن بوديم ، نجف که نگم براتون انگار بهشت بود انگار زمان ايستاده بود انگار دنيا نمي چرخيد ، حرم حضرت علي خالي ! من مات و مبهوت تو يه سانتي ضريح ايستاده بودم و مغزم نمي تونست هضم کنه اينو که الان تو حرم حضرت علي هستم و اونجا خالي از جمعيته ، وقتي رفتيم کربلا هم وضع همينطور بود شايد يه رديف آدم جلوي ضريح امام حسين واستاده بودن ، اونجا هم مات و مبهوت بودم ، اما حرم آقا ابولفضل رو داشتن تعمير ميکردن ، يه جورايي سخت بود اونجا رفتن ، يکم دلم گرفت تو دلم گفتم حضرت ابولفضل زياد تحويلم نگرفت ، مخصوصا که گفتن آدماي خاص و مهم رو مي برن سرداب ايشون ، ديگه کلي دلگرفته بودم ، تاسوعا و عاشورا ولي غلغله شد جوري که نميشد سوزن انداخت تو جمعيت ، خلاصه خيلي رويايي زيارت کرده بوديم و برگشتيم ، داغ دوباره رفتن به حرم حضرت علي به دلم موند ، و اون دلخوري از حضرت ابولفضل ، يک هفته بعد خواب ديدم دوباره اومدم کربلا و يه راهنما منو داره ميبره تو سرداب ، يه جاي فوق العاده روحاني ، من رو گذاشت روي يه تکه چوب روي آب و من روي آب حرکت کردم و رسيدم به يه قبر که روش پرچمو پارچه هاي بزرگ انداخته بودن ، من چسبيدم به اون پارچه ها و با خودم گفتم چقدر شماها بزرگواريد که نذاشتيد با دلخوري از اينجا برم ، هم قبرشونو زيارت کردم هم تو سردابشون رفتم . خواستم بگم گرچه هممون رو از دين دور کردن با سياست هاي غلط و اشتباهشون اما اگه همين اعتقاد قلبي کوچيک رو نداشتيم خيلي تنها بوديم تو اين کره خاکي ... من ايمانم عميق تر شد چون به چشم ديدم و لمس کردم ... اميدوارم قسمت همتون بشه دوستان خوبم ... التماس دعا ... يا علي