چهره ها/ احساسات رمانتیک بازیگر «برادر جان»

آخرين خبر/ سجاد افشاريان با انتشار اين عکس نوشت: من بى خواب ام در تمامى شب ها
تو بيا و بگو
به کجاى جهان روم اى دوست
که روئيَت رويَت مُسکنِ دردهاى آوارگى ام شود
دورى از ديار
کبوتريست در آسمان
که نقطه اى سپيد مى شود
و تمام شب ها و خواب ها
از آن شب سپيد مى شونـد
ديار روستائيست اما
که رود آب شيرين آن از قلب ِ معشوق چکه مى کند
سرچشمه ، چشم هاى من است
اى دوست
روزگارى اين اشک هاى شيرين من از اين خاک شور
به تو خواهد رسيد
و به زلالى
در کف دست هاى کوچکت مرا سر خواهى کشيد
من بى خواب ام در تمامى شب ها
و کوچه بى خواب است
من بى خواب ام در تمامى شب ها
و خيابان بى خواب است
من بى خواب ام در تمامى شب ها
و سربازان به پاسِ وطن پُست مى دهند
و پُست مى کنند فکر به معشوقه هاى وطنى
و صبح را بى خواب سرمه چشم مى کنند
من اما در وطنِ بى تو
خوابِ دردآور ِخيابان گردِ آواره اى بى خواب ام
که معشوق در گوشه اى از همين خيابان ها تَرکش گفته است
و تَرکش هاى نبودنت در بدنم سبز مى شوند
من سبز مى شوم
درختى پُر از سايه و بى سايه
آرامسايشگاهى
براى کبوتران بازگشته از دورى
تو اگر از آن سوى صبح زمين وُ شب ستاره ها بازگشتى
گشتى به من بزن
به بوسه اى مستم کن
و دوباره مرا به دريا ببر
ميان جنگ موج آب هاى شور و شيرين خزر
به دشتِ نيلوفرهاى آبى انزلى
و اسب هاى وحشى دشت
بى خواب به جاده مى زنم
و در هر پيچ ، پيچکى بر جاى خاليت بر صندلى جوانه مى زند
من درخت مى شوم
ماشين درخت مى شود
خيابان درخت مى شود
من نام يک کوچه مى شوم
کوچه درخت مى شود
تا تو راه خانه را گم نکنى
ما همه با هم در اين وطن بيداريم
و
ما همه بى هم در اين وطن بى خوابيم
سجاد افشاريان
نهم شهريور هزار و سيصد و نود و نه / تهران