خراسان/ سراغ بازيگراني رفتيم که سال‌ها پيش در کودکي معروف شدند اما حالا خبري از آن‌ها نداريم به همراه گفت‌و‌گو با بازيگر نقش سهيل در سريال «تولدي ديگر» و مهشيد در «دردسر والدين»

 
 اميرآقا جمالي، آن پسربچه شش ساله و همبازي زي‌زي گولو، الان کجاست؟ از سهيل، پسربچه شر و شيطان سريال «تولدي ديگر» خبري داريد؟ دختري که نقش ماندگارش در سريال «دردسر والدين» هنوز در ياد خيلي‌هاست، چرا بازيگري را ادامه نداده است؟ پسر مظلوم اما آتش‌پاره «قصه‌هاي مجيد» اين روزها چه مي‌کند؟ و ... . امروز در يک پرونده مفصل سراغ بعضي از چهره‌هايي رفتيم که در کودکي با يک فيلم و سريال معروف شدند. بچه‌هايي که بعضي‌هايشان بعد از قسمت آخر اولين سريالي که در آن بازي کردند و درخشيدند، فراموش شدند و بعضي‎ها هم تقدير برايشان، ماندن و باز هم جلوي دوربين رفتن را رقم زده است. در پرونده امروز، با دو نفر از آن‌ها گپ زديم و از اوضاع و احوال اين روزهاي‌شان پرسيديم. با گذشت روزگار، بچه‌هاي بازيگر حالا بزرگ شده‌اند اما سرنوشت براي هرکدام‌شان به شکلي متفاوت رقم خورده است. با ما همراه باشيد. يک سکانس از سرنوشت ستاره‌هاي کوچک و معروف فيلم و سريال‌هاي محبوب سال‌هاي پيش را با هم در ادامه اين مطلب، مرور خواهيم کرد.


  
الان طراح لباس هستم اما مدل نه!
بازيگر نقش سهيل در سريال «تولدي ديگر» در گفت‌و‌گو با ما درباره روزهاي بعد از معروف شدن مي‌گويد
داستان «تولدي ديگر» را همه‌مان به ياد داريم. سه کودکي که مادرشان را در يک تصادف از دست داده‌اند و پدر به دليل مشغله زيادش پرستاري را به خانه مي‌آورد تا از بچه‌ها نگهداري کند اما بچه‌ها هربار بلايي را سر پرستار مي‌آورند و فقط مادرشان را مي‌خواهند و ... . «مهران ضيغمي» همان پسربچه‌اي است که در نقش سهيل بازي مي‌کرد و حالا هم يک بازيگر تحصيل کرده است و هم يک طراح لباس حرفه‌اي. او در گفت‌و گو با ما درباره آن نقش خاص و به يادماندني مي‌گويد: «تولدي ديگر، سومين کار بازيگري من بود. اولين باري که جلوي دوربين رفتم، سال ۷۶ و براي بازي در سريال «پشت ديوار شب» بود که رامبد جوان هم در آن بازي مي‌کرد. رامبد که نويسنده سريال «تولدي ديگر» هم بود به دليل رابطه همکاري و دوستي‌مان در سريال «پشت ديوار شب» به من پيشنهاد داد تا در «تولدي ديگر» هم بازي کنم.»

    هيچ‌وقت به نقطه اوج بازيگري‌ام برنگشتم
«ضيغمي» درباره اوضاعش بعد از درخشش در سريال «تولدي ديگر» هم مي‌گويد: «بعد از اين سريال خيلي پرکار شدم. يادم است که تا پنج شش سال بعد از اين سريال، يکسره سرکار بودم. من آن موقع به شدت عاشق فوتبال بودم و در اولين تجربه بازيگري به عنوان دستمزد گفتم که فلان مارک توپ فوتبال را مي‌خواهم و برايم خريدند ولي در سريال «تولدي ديگر» هشت ماه کار کردم و حدود 400 هزارتومان گرفتم که پول خوبي بود. پدر و مادرم برايم ذخيره کردند و در جواني براي شروع شغل طراحي لباس از آن استفاده کردم. وقتي به سن بلوغ رسيدم ترجيح دادم کمي آموزش ببينم. به سمت تئاتر آمدم و بعد هم کنکور دادم و در رشته کارگرداني هنر قبول شدم. آن زمان کارهاي کمتري را قبول کردم چون دوست داشتم دوباره با توشه‌ پري برگردم و خودم را نشان بدهم اما ديگر هيچ‌وقت به آن نقطه اوج برنگشتم.»

    خودم را مدل نمي‌دانم
ادامه صحبت‌مان به شغل ديگر و البته محبوب آقاي بازيگر مي‌رسد. طراحي و گاهي هم مدلينگ لباس. ضيغمي مي‌گويد: «طراحي لباس را از پدرم ياد گرفتم. او سال‌ها خياط و دانش آموخته طراحي لباس بوده است و من کار او را ياد گرفتم و الان شغل اولم همين طراحي لباس است. البته چند جا نوشته‌اند که من مدلينگ لباس هستم ولي اصلا خودم را مدل نمي‌دانم. کارم طراحي لباس است اما به خاطر شغلم در بعضي موارد عکاسي کردم که همگي يا براي مجموعه خودم يا براي دوستانم بوده است. مثلا شما نمي‌توانيد «بهرام رادان» را مدل بدانيد ولي او به خاطر سابقه هنري‌اش تا حالا مدل برند چرم هم بوده و من هم چنين شرايطي دارم. هرچند که تا حالا براي مدل بودنم پولي از کسي نگرفتم.»

   بعضي مردم مي‌گويند که چهره‌ات آشناست اما ...
از مهران ضيغمي مي‌پرسم بعد از چند سال کم کاري آيا هنوز هم مردم تو را مي‌شناسند؟ او براي پاسخ دادن به اين سوال، آدم‌ها را به سه دسته تقسيم مي‌کند: «بعضي‌ها اصلا من را نمي‌شناسند. بعضي‌ اما کامل مي‌شناسند که بازيگر هستم و چه فيلم‌‎هايي بازي کرده‌ام. عده زيادي هم چهره‌ام برايشان آشناست ولي نمي‌دانند کجا من را ديده‌اند. براي همين سوالات بامزه‌اي مي کنند. مثلا خانه‌تان کجاست؟ کدام مدرسه درس خوانديد؟ من هم خيلي وقت‌ها خودم را کامل معرفي نمي‌کنم و در جواب‌شان مي‌گويم شايد قبلا همديگر را ديده‌ايم. دوست دارم اين علامت سوال توي ذهن‌شان بماند تا اگر روزي دوباره در فيلم و سريالي بازي کردم يادشان بيايد که من همان کسي هستم که نمي‌شناختند.»
 

از بازيگري فاصله گرفتم تا دکتر شوم
بازيگر نقش مهشيد در سريال «دردسر والدين» در آستانه دانش آموختگي در رشته داروسازي است
بايد خوش شانس باشيد که بدون هيچ تجربه‌اي جلوي دوربين برويد و همان اول با بازيگري مثل «مهران مديري» همبازي شويد. «روژان آريامنش» از اين هم خوش شانس‌تر بوده است. او بعد از کار در «دردسر والدين» با کارگردان‌هايي مثل سعيد سهيلي، داوود ميرباقري و ... همکاري داشته است. آريامنش همان دختربچه اي است که با هنرنمايي در نقش مهشيد در سريال «دردسر والدين» معروف شد و بعد از آن در چند کار ديگر مثل «خوش رکاب»، «معصوميت از دست رفته»، «مختارنامه» و ... هم ديده شد. وي در گفت‌و‌گو با زندگي سلام درباره ماجراي ورودش به دنياي بازيگري مي‌گويد: «پنج ساله بودم و مادرم آن موقع نمايندگي بيمه داشت و مسعود نوابي، کارگردان سريال، همسايه‌ ما بود. يک روز که اتفاقي او براي بيمه خودروي همسرش به دفتر مادرم رفت، من هم در ماشين نشسته بودم. او من را ديد و دعوتم کرد که بروم و تست بدهم. از آن‌جا استارت فعاليت‌هاي هنري‌ام زده شد. آن زمان، فضاي تلويزيون با الان فرق مي‌کرد؛ شبکه‌هاي اجتماعي نبود و مردم خيلي تلويزيون تماشا مي کردند. به محض اين‌که دو سه قسمت از «دردسر والدين» روي آنتن رفت، تلفن‌ها به من و خانواده‌ام شروع شد. کارگردان‌هاي زيادي دعوتم کردند تا در فيلم و سريال‌شان بازي کنم.»

    درسم هميشه برايم اولويت داشت
اين بازيگر  صحبت‌هايش را اين‌طور ادامه مي‌دهد: «زمان گذشت و هنگامي که به 18 سالگي رسيدم، داستان کنکور و امتحانات نهايي به ميان آمد و کم‌کم از بازيگري فاصله گرفتم. درسم هميشه برايم اولويت داشت و در دانشگاه، داروسازي قبول شدم و چهار سال به کشور قبرس رفتم. در اين چهار سال، باز هم چند پيشنهاد داشتم اما هيچ‌کدام از آن فيلم‌ها، چيزي نبود که دلم مي‌خواست.دوست داشتم همان‌طور که بعد از سال‌ها، «دردسر والدين» در ياد مردم مانده است دوباره با يک فيلم يا سريال جان‌دار، کارم را در بازيگري شروع کنم.»

   کرونا به نفع من شده است!
از او مي‌پرسم الان چقدر از مردم تو را مي‌شناسند که پاسخ مي‌دهد: «از بچگي و بعد از پخش دردسر والدين، همه من را از روي موهايم مي‌شناختند. چندسال بعد که بزرگ‌تر شدم، روسري سرم مي‌کردم ولي باز هم مردم، من را با همان موهاي فرفري مي‌شناختند. در يک مقطع زماني شرايطم جوري بود که حس کردم اگر بتوانم به جز هنر، کار ديگري داشته باشم ديگر مجبور نيستم براي درآمد، هر نقشي را قبول کنم. چند سالي را خارج از کشور و در حال تحصيل بودم. حالا هم بعد از چهارسال به ايران آمدم و اتفاقا کرونا هم به نفعم شد تا بتوانم زندگي‌ام را سر و سامان بدهم. از انتخاب رشته‌ام هم راضي‌ام چون داروسازي اين‌جوري نيست که هربار، يک مرحله جديد داشته باشد.   يک فرايند شش ساله پزشکي است و من الان آخر اين پروسه هستم. کلي برنامه دارم براي داروسازي اما قرار نيست تحصيلات با کار هنري‌ام تداخل داشته باشد. اين‌ها مکمل يکديگر است.»
 
 
بقيه ستاره‌هاي نوجوان کجا هستند؟
معمولا در هر دوره‌اي تعدادي کودک و نوجوان وارد عرصه بازيگري مي‌شوند و بعد از اين‌ که طعم شهرت و محبوبيت را چشيدند ناگهان به سمت و سويي ديگر مي‌روند. در اين پرونده مجال گفت وگو با همه بازيگران نوجوان فيلم و سريال‌هاي خاطره انگيز را نداشتيم ولي به طور خلاصه از اوضاع و احوال اين روزهاي آن‌ها نوشتيم.

 
 درسا در بزنگاه
حدود 10 سال پيش سريالي به نام «بزنگاه» از رضا عطاران روي آنتن رفت که حسابي معروف شد. آن موقع دختر بچه‌اي چهارساله در نقش «درسا» بازي مي‌کرد که با شيرين کاري‌هايش آن قدر ديده شد که نامش سر زبان ها افتاد. «نيکي نصيريان» بعد از سريال «بزنگاه» ناگهان غيب شد و سال گذشته با سريال «بانوي عمارت» به تلويزيون برگشت. نصيريان حالا در تماس تلفني کوتاهي به خبرنگار مامي گويد: «اين  روزها  چند  پيشنهاد بازيگري داشته‌ام اما فيلم نامه هايش را نپسنديدم. الان در کنار ورزش و موسيقي براي کنکور آماده مي شوم . سال آخر رشته تجربي هستم و مي خواهم همين رشته را ادامه بدهم.»

  مجيد در قصه‌هاي مجيد
«قصه‌هاي مجيد» را با بي‌بي خوش اخلاقش مي‌شناسيم و مجيد، همان پسربچه‌اي که با لهجه‌اي غليظ روبه‌روي آينه مي‌ايستاد و از آرزوهايش مي‌گفت. بي‌بي در قصه‌هاي مجيد حدود هشت سالي است که از بين ما رفته اما مجيد ميان ماست هرچند کم حاشيه و کم کار. در طول 10سال گذشته او فقط يک نقش کوتاه در پاستاريوني و سه چهار سريال ديگر داشته که معروف نشده است. باقربيگي سال 92 در انتخابات شوراي شهر اصفهان شرکت کرد و با بيش از ۶۶ هزار راي مردمي به عنوان نفر دوم راهي شوراي شهر اصفهان شد. بازيگر قصه‌هاي مجيد که حالا 43 سال دارد، در رشته مهندسي کشاورزي تحصيل کرده و هم اکنون، کارمند شهرداري است.

  پسر هاشم‌آقا در متهم گريخت
عليرضا جعفري، بازيگري را از 9 سالگي آغاز کرد و بعد از فيلم «ديوار کاهگلي» براي «مهمان مامان» جلوي دوربين رفت. او برادرزاده امير جعفري، ستاره سينماست اما عموي هنرپيشه اش را دليل اصلي 
موفقيت اش نمي‌داند. جعفري در يکي از مصاحبه‌هايش گفته: «امير جعفري، آن زمان برادر خودش را براي نقشي در يک نمايش معرفي کرد و براي اين‌ که من در خانه تنها نمانم به همراه عمويم رفتم که آن جا به او گفتند  سن شما به نقش نمي‌خورد. زماني که در حال خارج شدن از در بوديم از من پرسيدند که دوست داري بازي کني؟ اين‌جوري بود که در يک اپيزود از «رقص کاغذپاره‌‌ها» بازي کردم و کارم از همان‌جا گرفت و...» جعفري چندوقت پيش در سريال «کتوني زرنگي» بازي کرد. سريالي که قرار بود از بهمن 98 پخش شود اما با حواشي کارگردانش، پخش آن فعلاً متوقف شده است.


  مجيد دلبندم
سپهر آزادي، بازيگري را با بازي در فيلم «درخت گلابي» داريوش مهرجويي در هفت ‌سالگي آغاز کرد اما در سريال «خانه سبز» شناخته شد و سال بعد از آن در سريال «دنياي شيرين» در نقش پسر دوست داشتني و کوچک خانواده بازي کرد و با بازي در مجموعه طنز «سيب خنده» و «مجيد دلبندم» طرفداران بسياري پيدا کرد. وي فرزند فريال بهزاد، کارگردان و غلامرضا آزادي فيلم بردار است. در واقع او يکي از بازيگراني است که به‌واسطه خانواده هنرمندش وارد عرصه بازيگري شد. اما به اين رشته به شکل حرفه‌اي ادامه نداد و ترجيح داد به دنبال تحصيلات باشد. آخرين باري که مقابل دوربين رفت، سال ۸۳ در فيلم «پل سيزدهم» به کارگرداني فرهاد قريب بود. وي سال‌هاست که خارج از ايران سکونت دارد.


  نوجواني‌هاي دکتر قريب
حدود 28 سال پيش «کاوه آهنگر» در سريال آپارتمان ايفاي نقش کرد و با چهره شيرين و بانمکش توانست سال‌ها در فيلم‌ و سريال‌هاي مختلفي حضور داشته باشد اما بازي در سريال «روزگار قريب» بود که نام او را سر زبان‌ها انداخت. آهنگر که در اين سريال نقش نوجواني‌هاي دکتر قريب را بازي کرد، دو سه ماه پيش و بعد از مدتي کم‌کاري نقش کوتاهي را در سريال سرباز بازي کرد. او يکي دوسال پيش هم در فيلم سينمايي «خجالت نکش» نقش کوتاهي را بازي کرده بود. روزنامه جام‌جم در گزارشي که يک ماه پيش نوشته، کاوه را پسر «رضا آهنگر» و از مديران توليد صداوسيما معرفي کرده است. اين بازيگر حالا به جز بازيگري به تدريس هم در همين حوزه مشغول است.

   امير جمالي در قصه‌هاي تابه تا
امير‌آقا جمالي را يادتان مي‌آيد؟ او همان بچه شر و شيطاني است که در کنار زي‌زي گولو آتش مي‌سوزاند. ماني نوري، همبازي کوچک زي زي گولو که بعد از «قصه‌هاي تابه تا» براي بازي در «خانه ما» جايزه بهترين بازيگر نوجوان شبکه 3 را دريافت کرد، سابقه بازي در چند سريال موفق ديگر مثل جنگ 77 و همچنين تئاتر و نويسندگي و صداپيشگي را دارد. او حالا هفت سال است که تحصيلاتش در کانادا در رشته ادبيات و هنر تمام شده و به ايران برگشته است. او به تازگي پروانه اکران فيلم «زنونه» را هم گرفته‌ که خودش کارگرداني کرده و پخش آنلاينش شروع شده است. 
 

  مورد خاص شادمان
محمدعلي شادمان، بازيگري را از سال ۱۳۸۵ يعني زماني که تنها 10 سال داشته است با بازي درخشان در فيلم «ميم مثل مادر» در نقش سعيد آغاز کرد. او براي بازي در سريال «سرزمين کهن» که بعدها به «سرزمين مادري» تغيير کرد، سختي هاي زيادي را تحمل کرد اما اين سريال هيچ‌گاه کامل پخش نشد. سپس بازي او در نقش يک کودک معلول در «زماني براي دوست داشتن » آن قدر نگاه‌ها را به خود خيره کرد که نه‌تنها در داخل کشور، بلکه در جشنواره‌هاي بين‌المللي نيز جوايز متعددي را کسب کرد. او جايزه بهترين بازيگر کودک در سي و هفتمين دوره جشنواره بين‌المللي فيلم رشد، جايزه ويژه جشنواره هلند، پروانه‌ زرين بهترين نوجوان جشنواره فيلم کودک و نوجوان ايران و ... را تا امروز به دست آورده است. در ضمن سريال‌هاي «کيميا»، «ديوار به ديوار»، «محکومين» و ... هم از او در تلويزيون پخش شده که تبحرش در هنرنمايي در نقش‌هاي مختلف را نشان مي‌دهد. با اين حساب علي شادمان از معدود بازيگراني است که از کودکي کارش را شروع کرده و تا امروز تداوم داشته است. 

نويسنده : مصطفي ميرجانيان | خبرنگار

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar