زریندست: سینمای بعد از انقلاب به هنرمندان پشت دوربین بها داد

مهر/ عليرضا زرين دست به مناسبت روز ملي سينما با فريدون جيراني در موزه سينماي ايران به گفتگو نشست.
زريندست با تبريک روز صد و بيست ساله شدن سينماي ايران و با اشاره به اينکه بيشترين همکارياش با فيلمسازاني بوده که آثارشان به عنوان سينماي روشنفکري شناخته ميشود، گفت: در دورهاي تعدادي از فيلمهايي که ميتوانست در ماهر شدن به من کمک کند، سينماي کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان بود. مثل فيلمهاي ساز دهني، تجربه و زنگ تفريح و يکي از بهترين فيلمبرداري هاي سياه و سفيد من مربوط به فيلم «تجربه» است.
آشنايي با عباس کيارستمي در پليس راه جاجرود
وي با بيان اينکه در تيتراژ فيلم «رشيد» با عباس کيارستمي آشنا شده، گفت: آشنايي ما در دفتر فيلمسازي علي عباسي بود و بعد از آن يادم ميآيد کيارستمي افسر وظيفه در پليس راه جاجرود بود که من در آنجا با او ملاقاتي داشتم و در مورد تيتراژ فيلم باهم صحبت کرديم.
زرين دست در پاسخ به سوال جيراني مبني بر ارزيابي وي از آموزههاي کارگردانان نسل دوم سينماي ايران از جمله داريوش مهرجويي، مسعود کيميايي، علي حاتمي، امير نادري، ناصر تقوايي، بهمن فرمان آرا، پاسخ داد: من از اينها خيلي چيزها آموختم، از کيميايي و فيلمسازان ديگر بسيار ياد گرفتم حتي از فيلمسازاني که مطرح نبودند نيز آموختم. در سينماي آن زمان آثاري وجود داشت که شايد جرقههاي خوبي داشتند اما اگر بخواهيم با سينماي امروز مقايسه کنيم هويتي که امروز براي آدمهاي پشت دوربين وجود دارد در آن زمان وجود نداشت.
نحوه رويارويي سينماي قبل از انقلاب با سينماي غرب
وي ادامه داد: فيلمبردارها، فيلمنامهنويسها، کارگردانها در سينماي بعد از انقلاب ارزشهاي ويژه اي پيدا کردند، مردم و ساختار مديريت به آنها بيشتر توجه کردند. به طور کلي کساني که در دهه شصت مسئوليتي داشتند براي آدمهاي پشت دوربين ارزش زيادي قائل بودند. در سينماي قبل از انقلاب رقابت با سينماي غرب کار بسيار سخت و نفسگيري بود. اگر فيلم باارزشي هم وجود داشت با هزينههاي دولتي ساخته شده بود و بخش خصوصي قادر به توليد چنين فيلمهايي نبود.
زرين دست با بيان اينکه اولين فيلمي که براي آن پشت دوربين رفت «شکوه قهرمان» بوده است، گفت: يادم ميآيد درزمان فيلمبرداري اين فيلم اعتماد به نفس بالايي داشتم و وقتي به برادرم گفتم بگذار من انجام بدهم، تعجب کرد و زمانيکه اولين سکانسها را گرفتيم و در استوديو بديع ديديم برادرم بسيار خوشش آمد. به هر حال نسل اول نسلي بوده که از عکاس خانهها براي فيلمبرداري آمدند درنتيجه آنها يک نوع فيلمبرداري را بلد بودند و همان نوع را در اغلب فيلمبرداري ها به کار ميگرفتند.
ملاقات با يک جوان لاغر اندام به نام ناصر تقوايي
وي درباره آشنايي خود با ناصر تقوايي توضيح داد: در آبان ماه ۱۳۵۲ من مزه موفقيت را با نمايش فيلم «سازدهني» چشيدم. يادم ميآيد بعد از نمايش فيلم عدهاي دور من جمع شده بودند و يک جوان لاغر اندام از ميان جمعيت به سمتم آمد و من را در آغوش گرفت و تبريک گفت و من فهميدم ناصر تقوايي است. همين آشنايي باعث شد تا من فيلمبردار مستندي بنام «باغ بهشت» که درباره فرش در ايران ساخته تقوايي بود حضور داشته باشم و با اين فيلم سفرهاي زيادي در نقاط مختلف کشور داشتيم.
وي در پاسخ به سوال ديگر جيراني مبني بر اينکه چه ارزيابي از نسل سوم فيلمسازان مانند اعلامي، سجادي، صباغ زاده، بني اعتماد، عياري، داوودنژاد، جوزاني دارد، بيان کرد: نسل سوم فوقالعاده بودند و تاثير بسيار زيادي بر سينماي ايران گذاشته است. مخصوصاً در دهه شصت و حتي در دهه هفتاد فيلمهاي درخشاني ساخته شده که نميتوان آنها را ناديده گرفت اما اتفاقي که بعد از نسل سوم به وجود آمده، تغيير و تحولي است که ديجيتال و تصوير در دنيا به وجود آورده که چندين وجه مختلف دارد.
اندر معايب سينماي آنلاين در حوزه فيلمسازي
زرين دست ادامه داد: تعداد زيادي از آدمها شروع به تصويرسازي، فيلمسازي و عکاسي کردند. انبوه فيلمسازي و عکاسي خيلي خوب است زيرا از بين آنها استعدادها و خلاقيتهاي مختلف بيرون ميآيد اما از جهاتي هم بد است زيرا انبوه فيلمسازي و تصوير يک جور اشباع شدن به وجود ميآورد که منتهي ميشود به مقاومت و مقاومت آن تبديل به سينماي آنلاين ميشود که بزرگترين ضربه را به سينما ميزد زيرا وقتي فيلمي را آنلاين نمايش ميدهيم به يکباره ۱۰ ميليون نفر قضاوت ميکنند و شايد بگويند فيلم بدي است در صورتي که اگر در سينما نمايش دهيم بدي آن به تدريج نشان داده ميشود.
وي ادامه داد: گاهي هم يک فيلم بد را در سالن سينما ميبينيم اما وقتي دو، سه روز ميگذرد نظرمان عوض ميشود زيرا اين کاربرد سينما است. سينما با پرده وسيع، رسوب کردنش زمان ميبرد.
زرين دست درباره جوانان علاقمند به سينما نيز گفت: هيچ فردي بدون مديريت خود نميتواند دستش را به سمت ستارهها دراز کند و بدون مديريت نميتوانيم استعدادمان را به ديگران نشان دهيم. مديريت براي نشان دادن استعداد و خلاقيت مهمترين منطق است. مديريت يعني چگونه راه موفقيت را طي کنيد و در مرحله بعدي بايد حتماً خرد داشته باشند. آرزو ميکنم جوانان در کنار مديريت و خرد، شانس هم هميشه همراهشان باشد زيرا شانس در موفق شدن تاثير دارد.