احسان کرمی: تلویزیون تسلیم زردهای مجازی شده است!
![احسان کرمی: تلویزیون تسلیم زردهای مجازی شده است!](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/09/13/54d7de0a-0902-4df2-8ab7-c1238b2022d2.jpeg)
مهر/ احسان کرمي از جاي خالي بزرگان اجرا همچون اسماعيل ميرفخرايي و اکبر عالمي سخن گفت و اينکه اين روزها تلويزيون تسليم بخش زرد شبکههاي اجتماعي شده است.
احسان کرمي مجري سابق تلويزيون درباره اينکه اين روزها چقدر برنامههاي راديو و تلويزيون را در خلا مجريان حرفهاي و پيشکسوت دنبال ميکند، عنوان کرد: ميانگين ساعت تماشاي تلويزيون براي من خيلي کم شدهاست و بيشتر راديو گوش ميدهم. دليلش هم نبود بزرگتر و نبود صاحب ايده و حتي ايدههاي اورجينال در تلويزيون است. احترامي براي مخاطب يا حتي برنامهساز در تلويزيون نميبينم و نوعي روزمرگي ديده ميشود و گويي خنثي بودن در اين رسانه به امري پسنديده بدل شده است.
وي با اشاره به نام بزرگان اجرا که زماني در تلويزيون حضور داشتهاند يادآور شد: بزرگاني از جمله اسماعيل ميرفخرايي، اکبر عالمي و حسين پاکدل اين روزها در تلويزيون نيستند. اينها بزرگاني هستند که در شرايط فعلي تلويزيون در اين رسانه حضور ندارند و جايشان در کسوت مجري خالي است.
کرمي اظهار کرد: تلويزيون اين روزها به مديران قوي نياز دارد، نه مديراني که تلويزيون را به اين وضعيت انداختند. بايد مديراني بيايند که پشت عواملشان و حتي پشت تصميمهاي خود بايستند. در حالي که مديران رسانه به راحتي هنرمندان را خرج ميز و صندليهايشان ميکنند.
ستارههايي که تلويزيون از آنها محروم شد
وي با اشاره به چهرههايي که از طريق تلويزيون به ستارههاي عرصه سينما و هنر تبديل شدهاند، بيان کرد: ستارههايي داشتهايم که از مديوم تلويزيون رشد کردهاند و بعد از تلويزيون رفتهاند. اسمهاي بسياري ميتوان نام برد از رضا عطاران گرفته تا شهاب حسيني تا مجرياني که امروز ديگر در تلويزيون حضور ندارند. درحاليکه اينها در اختيار تلويزيون بودند که با کمکشان ميتوانست برندسازي و برنامهسازي کند اما تلويزيون نتوانست از اين فرصت استفاده کند. هنرمند هم نميتواند صبر کند و به جاي ديگري ميرود و کارش را انجام ميدهد. از يکي دو دهه قبل اين رويکرد ايجاد شد که تلويزيون ديگر ستارهسازي نکند با اينکه وضعيت به مراتب بهتر از الان بود. اما همين سياست به تلويزيون ضربه زد و اگر تلويزيون اکنون چهره تاثيرگذاري ندارد، نتيجه مديران نابلد و ناکارآمد است.
تلويزيون تا زمانيکه بخواهد با اين رويکرد جلو برود، تسليم شبکههاي اجتماعي شده است و اينکه در اين حوزه، تسليم بخش زرد ماجرا شود باعث تاسف بيشتر است و نشان ميدهد مديران هم علاقمند بخش زرد شدهاندبازيگر «هم گناه» با اشاره به عقب ماندن تلويزيون از رويدادهاي خبري و محدود کردن رويکردهايش گفت: تلويزيون بايد يک رسانه فراگير باشد، صداوسيما و امکاناتش در حدي است که ميتواند خوراک يک خاورميانه را پوشش دهد اما با اين همه امکانات حتي براي جذب مخاطب در کشورمان ناموفق هستيم. هرگاه اتفاقي رخ ميدهد ابتدا بيبيسي و ديگر رسانهها واکنش نشان ميدهند و بعد مديران ما تازه بايد کسب تکليف کنند که آيا ميتوانند برنامه يا خبري داشته باشند يا خير. درحاليکه فضاي شبکههاي اجتماعي و ماهوارهاي که به دنبال اهداف خودشان هستند منتظر ما نميمانند.
تلويزيون تسليم بخش زرد شبکههاي اجتماعي
وي درباره حضور چهرههاي اينستاگرامي در کسوت اجرا و بازي در تلويزيون عنوان کرد: تلويزيون تا زمانيکه بخواهد با اين رويکرد جلو برود، تسليم شبکههاي اجتماعي شده است و اينکه در اين حوزه، تسليم بخش زرد ماجرا شود باعث تاسف بيشتر است و نشان ميدهد مديران هم علاقمند بخش زرد شدهاند.
کرمي به دايره محدود افراد مدعو به قاب جادو اشاره و متذکر شد: تلويزيون عده محدودي را در نظر گرفته است که در برنامهها جا به جا ميشود مهمانان «دورهمي» به «خندوانه» ميروند و يا برعکس و يا همين افراد به ديگر برنامهها ميروند. چرا کيهان کلهر، حسين عليزاده يا همايون شجريان از بزرگان و حرفهايهاي موسيقي نبايد در راديو و تلويزيون باشند؟ تلويزيون بايد فرش قرمز خود را براي چنين هنرمنداني پهن کند. نه فقط هنرمندان که حتي فکر ميکنم ما بزرگان حوزه دين و معرفت را هم در تلويزيون نميبينيم چراکه تلاش ميشود کسي در اين رسانه نباشد که تفکر را برانگيزد.
وي با اشاره به آرزوي خود در بهرهگيري تلويزيون از افراد خلاق گفت: ما جوانان تحصيلکردهاي داريم که با فرهنگ و سواد و ادبيات آشنايي دارند و اتفاقاً آنها ميتوانند در کنار بزرگان و پيشکسوتها در تلويزيون حضور داشته باشند اما اين چنين نيست. آيا زمانش نرسيده که بزرگتري وضعيت فعلي تلويزيون را با آن کارنامه و از دست دادن اين همه نيروي باسواد مواخذه کند؟
کشش «هم گناه» براي چند فصل ديگر
اين مجري و بازيگر که از آخرين فعاليتهايش حضور در سريال شبکه خانگي «هم گناه» بود به اين سريال که دغدغههايي اجتماعي داشت و هنوز هم درباره آن بحث و گفتگو ميشود، اشاره و بيان کرد: من معتقدم اگر هر موضوع، محور يا پيرنگي در يک فيلمنامه درست پرداخت شود مخاطبش را جذب ميکند که ميتواند فضاي سياسي، پليسي، کمدي، تراژيک يا … داشته باشد. «هم گناه» از اين حيث من را بسيار ذوق زده کرد چون موضوعات مختلفي داشت که جامعه ما با آن سر و کار دارد و اين موضوعات به بهترين شکل پرداخت شد شايد اگر نويسنده يا کارگردان ديگري بود اين قصهها را در چند فصل ميساخت اما اين سريال در ۲ فصل توليد شد.
وقتي ميشود سريالي مثل «هم گناه» ساخت معلوم ميشود فضا براي چنين کارهايي وجود دارد اما نياز به وسواس و دقت دارد و مهمترين ملاکي که همه بايد رعايت کنيم احترام به مخاطب و حتي خودمان در نگارش فيلمنامه، بازي و … استوي که پيش از اين در سريالهايي در تلويزيون و شبکه خانگي حضور داشته است با اشاره به ويژگيهاي «هم گناه» ساخته مصطفي کيايي اضافه کرد: «هم گناه» با کارهاي قبلي خود من و حتي با آثار فعلي به لحاظ موضوع و ساختار متفاوت است. در اين تيم همه به يکديگر کمک ميکردند به ويژه پرويز پرستويي سعي ميکرد به همه بچهها کمک کند و اصلاً حضور و بازي در مقابل اين بزرگان سخت بود.
اقبال از سريالهاي نازل به دليل کم کاري مديران فرهنگي است
کرمي درباره سريالهايي که اين روزها برخي به دليل محتواي نازل به شانه تخم مرغي تعبير ميشوند عنوان کرد: در همه جوامع همه نوع کاري ساخته ميشود در آمريکا هم سريالهاي نازل پرفروش ميشود چندان با عنوان «شانه تخم مرغي» موافق نيستم آنها هم نوعي از سلايق را پوشش ميدهد و اتفاقاً اگر درخواست براي چنين آثاري زياد است کم کاري مديران فرهنگي و حتي اصحاب فرهنگ است وقتي ميشود سريالي مثل «هم گناه» ساخت معلوم ميشود فضا براي چنين کارهايي وجود دارد اما نياز به وسواس و دقت دارد و مهمترين ملاکي که همه بايد رعايت کنيم احترام به مخاطب و حتي خودمان در نگارش فيلمنامه، بازي و … است. سريال «هم گناه» بزک نشده است درباره مردم و طبقه متوسط است و تلاش کرده چيزي را هم از قلم نيندازد.
وي در پايان با اشاره به بازخوردهاي ايرانيان خارج از کشور از اين سريال نيز گفت: من چند ماه است ايران نيستم و در خارج از کشور استقبالي شگفت انگيز از ايرانيها را نسبت به اين سريال ميبينم. از نقاط مختلف دنيا هم براي من دايرکت ميفرستند. من پيش از اين در تلويزيون و در يک برنامه پرمخاطب مثل خندوانه بودهام اما چنين بازخوردي را تا به حال نديده بودم.