سرنوشت کودکان سینمای ایران
![سرنوشت کودکان سینمای ایران](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/09/14/63698740-e1cd-4429-8ae0-e8e0bb3bf2a7.jpeg)
ابتکار/ روحالله زماني چنان در «خورشيد» خوش درخشيد که توانست جايزه «مارچلو ماستروياني» ويژه بهترين بازيگر نوظهور جشنواره ونيز را از آن خود کند. شميلا شيرزاد ديگر بازيگر نوجوان فيلم «خورشيد» که به همراه مجيدي مجيدي به نمايندگي از روحالله براي دريافت جايزه روي صحنه اختتاميه جشنواره ونيز رفت در بخشي از صحبتهايش گفت: «از آقاي مجيدي و سينما تشکر ميکنم که روياهايمان را به ما بازگرداند». اما آيا واقعا سينما چنين با دلرحمي و ملاطفت با کودکانش برخورد کرده است؟
از آنجايي که سينما آينهاي از زندگي است، نميتوان آن را بدون حضور کودکان تصور کرد. از آنجايي که کودکان و نوجوانان چندان فرصتي براي آموزش بازيگري در عمر خود نداشتهاند، طبيعي است که بسياري از آنها نابازيگراني هستند که از قضا استعداد فراواني داشتند و توانستند با بازي در يک فيلم چشمها را به خود خيره کنند. يکي از کارگردانهايي که توانايي بالايي در بازي گرفتن از کودکان و نوجوانان نابازيگر دارد، مجيد مجيدي است. نقش پررنگ کودکان در فيلمهاي «بچههاي آسمان»، «رنگ خدا»، «آواز گنجشکها» و حالا هم «خورشيد». از همان زمان که آخرين فيلم مجيدي در جشنواره فجر اکران شد، بازي کودکان و نوجوانان اين فيلم بسيار مورد ستايش منتقدان قرار گرفت. حالا روحالله زماني، بازيگر اين فيلم، توانسته در جشنواره ونيز، جايزه «مارچلو ماستروياني» (جايزه ويژه بهترين بازيگر نوظهور) را از آن خود کند. از آنجايي که روحالله به دليل مثبت شدن تست کرونايش نتوانست همراه گروه فيلم در جشنواره ونيز حاضر شود، شميلا شيرزاد، ديگر بازيگر فيلم، به همراه مجيدي براي دريافت جايزه روحالله روي صحنه رفتند. شميلا هنگام دريافت جايزه گفت: «من و امثال روحالله تمام زندگيمان را در خيابان دستفروشي کردهايم. من تا يک سال پيش در مترو و خيابان دستفروشي ميکردم. از آقاي مجيدي و سينما تشکر ميکنم که روياهايمان را به ما بازگرداند». اما آيا واقعا سينما با کودکانش اينچنين مهربان است؟
دهه ۶۰ و ۷۰ دهههاي طلايي سينماي کودک بودند. فيلمهاي بسياري در اين دو دهه با محوريت کودکان و نوجوانان ساخته شد. «رابطه»، «پرنده کوچک خوشبختي»، «بچههاي آسمان»، «خواهران غريب»، «بچههاي ابدي»، «خانه دوست کجاست؟» و بسيار فيلمهاي ديگر بازيگران کودک و نوجواني داشتند که پس از يک يا چند فيلم در دنياي سينما گم شدند. به اين بهانه نگاهي انداختيم به سرگذشت برخي از اين کودکان.
«قصههاي مجيد» به کارگرداني هوشنگ مرادي کرماني يکي از پرطرفدارترين سريالهاي کودک و نوجوان در سالهاي دهه هفتاد بود که مهدي باقربيگي نقش «مجيد» را در آن ايفا ميکرد. باقربيگي يکي از بازيگران درخشان آن سالها بود که بعد از شهرت در اين سريال از دنياي بازيگري فاصله گرفت و تا سالها خبري از حضور او در سينما و تلويزيون نبود. بعد به دنياي سياست پيوست و در سريال «زنده رود» بازي کرد اما ديگر به صورت جدي در سينما نبود.
حتما به خاطر داريد که کودکي در يک مسابقه دو شرکت کرد تا نفر دوم شود و جايزهاش را که يک جفت کتاني بود به خواهرش بدهد. عليِ فيلم «بچههاي آسمان» را همه ما به ياد داريم، فيلمي که سينماي ايران را براي اولين بار به جمع ۵ فيلم نهايي اسکار بخش غيرانگليسي زبان رساند. هاشميان با بيان اينکه بعد از «بچههاي آسمان» تنها در يک فيلم کوتاه بازي کرده است، او در گفتوگويي به اتفاقاتي که برايش پيش آمد و باعث کم شدن علاقهاش به سينما شد، اشاره کرد و گفت: ميخواستم به هنرستان صدا و سيما بروم که به خاطر يکسري لج و لجبازيها نشد و مديرمان تاييد نکرد. به شرکتهاي توليد فيلم ميرفتم که آنها هم من را سرکار ميگذاشتند. بازيگري را دوست داشتم و معتقد بودم در خونم است و استعداد ذاتي من بود. يکبار هم در شبکه ۳ آشنا پيدا کردم و پيش بيژن بيرنگ رفتم که او من را به مسعود رسام معرفي کرد و در نهايت هم هيچ اتفاقي نيفتاد. روزي هم به «سيما فيلم» رفتم و با يک بازيگر مطرحي صحبت کردم که او بدجوري من را ضايع کرد و گفت دليل نميشود يک فيلم بازي کردهاي و ديگر بازيگر شدهاي. آن موقع ۱۵، ۱۶ سال داشتم و در سن بلوغ بودم و به بدنسازي هم ميرفتم که اين صحبت آن بازيگر برايم خيلي سنگين بود و از اين حرفه متنفر شدم. از آن به بعد هيچ وقت پي بازيگر شدن را نگرفتم و حتي جايي ميرفتيم از دوستانم ميخواستم نگويند بازيگر «بچههاي آسمان» هستم.
يکي از آثار تلخ سينماي ايران فيلم تحسينبرانگيز بيضايي بود. «باشو، غريبه کوچک» که هنوز هم ديدن آن خالي از لطف نيست. اما باشو، همان غريبه کوچک سختي کشيده، امروز از سر بيکاري سيگار ميفروشد. پسرک اهوازي ديروز، با آن همه شهرتي که براي بازي در يک فيلم آن هم در غربت کسب کرد، اين روزها در زادگاهش غريبه است. عدنان عفراويان، غريبه کوچک اهوازي سينماي ايران با کمک کارگردان فيلمش يک بار خوش درخشيد اما چون حرفه و خاستگاه اجتماعياش چيز ديگري بود، ديگر نتوانست فرصت حضور روي پرده سينما را به دست بياورد و به تدريج تنها به يک خاطره تبديل شد.
يکي ديگر از نوستالژي هاي مهم و تاثيرگذار دهه ۶۰ که شايد خاطرات تلخ جنگ را مرور ميکرد ولي دلچسب بود، سريال پرمخاطب «گل پامچال» بود. چهره سبزه و چشمان جستوجوگر و اشکبار دختري رنج کشيده و سختي ديده جنوبي که دستياري مشکي به سر پيچيده بود يادآور ليلاي گل پامچال است. ستاره جعفري، بازيگر نقش ليلا، تنها همين يک تجربه بازي را در کارنامه هنرياش ثبت کرده است. آن زمان که سريال را بازي کرد ۱۲ ساله بود.
دو بازيگري که حسابي براي کودکان دهه ۶۰ خاطرهساز شدند، خواهران دوقلوي فيلم «خواهران غريب» بودند. فيلمي که سالهاست در روز مادر از تلويزيون پخش ميشود و هنوز رنگ و بوي خاص خود را دارد. الهه و الهام عليياري، خواهران غريبي که نقش دخترهاي خسرو شکيبايي را بازي ميکردند حالا ديگر دختران جواني شدهاند ولي همچنان در دنياي بازيگري غريب هستند.
بابک احمدپور، بازيگر فيلم تحسينشده «خانه دوست کجاست؟» به کارگرداني عباس کيارستمي، در زمان ايفاي نقشش در اين فيلم يک کودک دبستاني بود. او در اين فيلم بازي فوقالعادهاي را ارائه داد و حتي مورد توجه منتقدان مطرح جهان قرار گرفت. گادفري چشر منتقد فيلم اهل آمريکا در توصيف باورپذيري نقشآفريني احمدپور در فيلم «خانه دوست کجاست؟» نوشت: «اين پسر (بابک احمدپور) واقعاً بر اين باور بود که اشتباهي دفتر کودک ديگري را برداشته است. اين واقعيت است. اگر شما با فيلم رابطه قلبي برقرار ميکنيد به اين دليل است که هر لحظه در کنار اين کودک واقعي است. او به هيچ عنوان بازي نميکند». احمدپور ديگر در هيچ فيلم و سريالي ايفاي نقش نکرد، در سال ۱۳۹۷ فيلمي مستند با عنوان «درخت زندگي» ساخته شد که در اين فيلم برادران احمدپور پس از گذشت بيش از ۳۰ سال از نقشآفريني در «خانه دوست کجاست؟» درباره تجربه بازيگريشان در آن فيلم صحبت ميکنند. بابک احمدپور که در زمان ساخت مستند «درخت زندگي» در يک مرکز خريد در شمال تهران کارگري ميکند.
اما برخي از کودکان نيز اقبالشان بلند بود که توانستند در سينما باقي بمانند، البته وجود اقوامي در سينما هم در اين امر بيتاثير نبود، شايد همين اتفاق هم در قرار گرفتن آنها در مسير بازيگري کمکشان کرد و هم شانس مضاعفي براي ديده شدن به آنها داد.
ليلا حاتمي را همه بهخوبي ميشناسيم و ميتوان گفت در ميان بازيگراني که از کودکي کار خود را آغاز کردهاند از همه شناختهشدهتر است و به افقهاي پرفروغتري در کار خود رسيده است. ليلا حاتمي از حمله بازيگراني است که بهواسطه پدرش وارد سينما شد و در سن بسيار کمي در فيلم پدر نقشآفريني کرد. جالب است بدانيد او در اولين حضور خود، با موهاي کوتاه در نقش يک پسر ظاهر شد و در ۱۲ سالگي نقش کودکي کمالالملک را در فيلم کمالالملک ايفا کرد.
باران کوثري هم در خانوادهاي سينمايي بهدنيا آمد. مادرش رخشان بني اعتماد از جمله مهمترين کارگردانان زن سينماي ايران و پدرش جهانگير کوثري از تهيهکنندگان نام آشنا است. او هم اولين حضورهاي خود در سينما رابهواسطه خانوادهاش تجربه کرد. بهترين باباي دنيا ساخته داريوش فرهنگ، نخستين تجربه بازيگري اوست. نقشآفرينيهاي بعدي وي تا سال ۱۳۸۰ به بازي در فيلمهاي مادرش اختصاص دارد. در واقع ۶ ساله بود که بهواسطه پدر و مادرش در فيلم «بهترين باباي دنيا» به کارگرداني داريوش فرهنگ در سال ۷۰ بازي کرد، همان سال در فيلم «نرگس» مادرش نيز بازي کرد و تا مدتها بازيگر فيلمهاي بنياعتماد بود. او به مرور با بزرگتر شدن، نقشهاي مهمتري بازي کرد. در «زير پوست شهر» نقش مکمل داشت و در «روزگار ما» يکي از جوانان فعال فيلم بود. بالاخره در «داستانهاي جزيره» و بعد از آن «برگ برنده» سيروس الوند او در نقش اول و قهرمان فيلم ظاهر شد.
ترلان پروانه، علي شادمان، ارسلان قاسمي، مهراوه شريفينيا، عليرضا جعفري و غزل شاکري از جمله بازيگراني هستند که توانستند حضور خود را از کودکي تا امروز در سينما حفظ کنند.
اما شايد بايد به حضور کودکان در سينما و تلويزيون بيش از پيش دقت کرد چرا که فردي که سينما را تجربه کند، ديگر طعم جذابش را فراموش نخواهد کرد و در صورت عدم حمايت دچار سرخوردگيهاي فراوان خواهد شد.