پارسا پیروزفر؛ همهفن حریفِ جذاب و جنتلمن!
برترين ها/ از نيمه دوم دهه هفتاد و با کمرنگ شدن مميزيهاي آن سالها، موج تازهاي از بازيگران وارد سينما شدند که وجه تشابه اغلب آنها برخورداري چشمهاي رنگي بود!
«پارسا پيروزفر» از سال ۱۳۷۱ وارد سينما شد. اولين بازيگري او در فيلمي کم آشنا به نام «مجسمه» بود که نقش يک دانشجو را بازي ميکرد. در سال ۱۳۷۲ اولين نقش سينمايياش را با نقشي کوتاه در فيلم «پري» ساخته داريوش مهرجويي ايفا کرد.
او درسال ۱۳۷۴ در فيلم «ضيافت» مسعود کيميايي يکي از هفت جواني است که پس از هفت سال بايد سرقراري دوستانه در کافهاي قديمي حاضر شوند بيشتر مورد توجه قرار گرفت. چرا که علاوه بر جذابيت ظاهري از بيان پخته و تسلط بر تکنيکهاي بازيگري بهرهمند بود. پيروزفر در دو فيلم ديگر مسعود کيميايي «مرسدس» و «اعتراض» هم ايفاي نقش کرد.
از ميان خيل پيشنهادات مرتبط با سينماي بدنه در فيلمهايي همچون: «شيدا»، «دختران انتظار» و «عروس خوشقدم» ظاهر شد و تماشاگران زيادي را به سالنهاي سينما کشاند.
او در نيمه نخست دهه هشتاد هم همچنان در متن سينماي ايران حضور داشت و در فيلمهاي ماندگار «مهمان مامان» به ايفاي نقش پرداخت که هم مورد توجه منتقدان قرار گرفت و هم توجه مخاطبان عام را به خود جلب کرد. او در سال ۱۳۸۲ براي بازي در اين فيلم جايزه بازيگري هشتمين جشن خانه سينما را دريافت کرد.
هر چند که در کمال بدشانسي فيلم جذاب «نقاب» همزمان با اکران، نسخه غيرقانوني و قاچاق اش با کيفيت مطلوب روانه بازار شده و فروش آن را تا حد زيادي پايين آورده و بازي متفاوت او در نقش نيما نيز به چشم نيامد.
پيروزفر در «اشک سرما» در نقش سرباز کاوه کياني متخصص خنثي کردن مين حضور حيرت انگيزي داشت و بازي اش برخلاف جشنوارههاي داخلي، بسيار مورد توجه داوران جشنوارههاي خارجي قرار گرفت.
او بين سالهاي ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ از سينما فاصله گرفت و پس از آن در فيلمهاي معدودي، چون «اسب حيوان نجيبي است» و «اين جا بدون من» بازي کرد. پارسا پيروزفر از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳ تنها در سه فيلم «زندگي جاي ديگري است»، «نزديکتر» و «شکاف» ايفاي نقش کرد.
هرچه زمان گذشت پيروزفر به سمت تئاتر بيشتر گرايش پيدا کرد و بهويژه در سالهاي اخير، برخي آثار شاخص نمايشي جهان را با ترجمه و کارگرداني و بازي خودش روي صحنه برده که همه آنها با اقبال تماشاگران روبهرو بوده است.
«ملاقات»، «بينوايان»، «يک روز تابستاني»،«سنگها در جيبهايش»، «خداي کشتار»، «گلنگري گلن راس» و.. از جمله نمايشهايي است که پيروزفر در کارنامه هنري خود به عنوان کارگردان يا نويسنده دارد، اما «ماتريوشکا» از کارهاي به شدت متفاوت اوست.
در سال ۱۳۹۴ پارسا پيروزفر نمايش ۸ اپيزودي «ماتريوشکا» را که خود بر اساس داستانهاي کوتاه آنتون چخوف ترجمه کرده و نوشته بود به صورت نمايشهاي کوتاه، مرتبط و به هم پيوند خورده به صورت تک نفره به اجرا درآورد. اين نمايش توانست برنده تنديس زرين بهترين بازيگر مرد در بخش بينالملل جشنواره فجر شود. درواقع پيروزفر در سالهاي اخير بيشتر ستاره تئاتر بوده است، درحاليکه هميشه اين امکان را داشت که در سينما به مقام ستارگي دست پيدا کند.
زندگي در خارج از کشور و حضورهاي هرازگاهي در ايران هم شايد يکي از علتهاي گزيدهکاري پيروزفر در سينما باشد. او در تلويزيون هم بسيار گزيده فعاليت کرده و در همه اين سالها تنها در چهار سريال حضور داشت که اتفاقا همگي از آثار موفق و مشهور تلويزيون هستند؛ «در پناه تو» با آنکه اعمال سانسورهاي بسيار در اين سريال عملا نقش پارسا پيروزفر از اين سريال حذف کرد و «در قلب من» که باعث به شهرت رسيدن او شد. «سفر سبز» و «در چشم باد».
پيروزفر از معدود بازيگران سينماي ايران است که تقريبا هيچ مصاحبهاي از او موجود نيست و از اين حيث يک استثنا به حساب ميآيد.
پارساپيروزفر اين روزها فيلم سينمايي «بي حسي موضعي» در اکران دارد و سه فيلم سينمايي «تي تي» و «مست عشق» و «مجبوريم» را در نوبت اکران دارد که هر يک از آنها ميتواند دوره تازهاي از موفقيت را براي اين بازيگر که امروز ۴۸ ساله شده است، رقم بزند.