چهره ها/ خوابِ عمیق مهران رنجبر

آخرين خبر/ مهران رنجبر با انتشار اين عکس نوشت:ماهي
خواب بودم/کشمش و بادام و شکلات تلخ و مقداري چاي به ليمو و اندکي صداي فرانک سيناترا که کلبه ي کوچکم را بزرگتر مي کرد ، بالاي سرم در جعبه ي مهمات ريخته شده بود/ درب تراس کلبه ام توسط باد شمال باز شد/ باد شمال نشانه ي فصل ماهي گيري است و قايق را بايد به آب انداخت/مدتي بعد زني عريان کنار ياس ِرازقي در تراس کلبه ام چمباتمه زده بود/ زن فقط نگاه مي کرد و سينه هايش را با دستانش مي پوشاند/ بلند شدم و به سمت تراس رفتم و زبان چرخاندم که آن زن چگونه سر از تراس درآورده است؟ گفت فرار کرده ام؟ گفتم از چه کسي؟ از کجا؟ گفت از پدرم از همسرم و از برادر و عمو و دايي ام و همچنين از شوهر عمه و شوهرخاله و داماد هايم/گفتم چرا از اين همه مرد فرار کرده اي ؟ گفت هر وقت مي خواهم پرواز کنم بال هايم را مي سوزانند و مي گويند پرواز براي زن جماعت کُفر است و بعد مرا ده روز در انبار خانه زندان کرده و سپس با شاش گاو تطهير مي کنند/ گفتم شغل آن ها چيست؟ گفت در حال ساختن کشتي بزرگي هستند که از طوفان فرار کنند/گفتم الان باد شمال مي وزد و دريا آرام است/گفت آن ها مدام منتظر باد جنوب هستند/گفتم حالا چرا عريان هستي؟ گفت وقتي بال پرواز دارم لباس به تنم نمي خورد، مي خورد؟ گفتم نه /ناگهان زن به اندازه ي شکوفه ي ياس رازقي کوچک شد ، بال زد و روي دست چپم نشست/دست چپم را بالا آوردم تا تن عريان و بال شکسته اش آفتاب بخورد/گفت قدر دست چپت را بدان گفتم به چه علت ؟ گفت خداوند آزادي را در دست راست زن و عدالت را در دست چپ مرد قرار داده است/ ناگهان باران شروع به باريدن کرد/دست راستم را بالاي دست چپم و روي زن گرفتم/گفتم نام زيباي تو چيست؟ گفت ماهي همين
متن از خودم از مجموعه ماهي

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

---

بازار

---