چهره ها/ اولین باری که ضرغامی سینما رفت
آخرين خبر/ عزتالله انتظامي با انتشار اين عکس نوشت: راديو سيتي!
عاشق اين سينما بودم. اولين بار در ۱۰ سالگي به همراه برادر بزرگترم فيلم "مهاجمان آسمان" را در اين سينما ديدم.
اين فيلم ،داستان يک پايگاه فضائي است که تکثير موجودات عجيب و ويرانگر از يک نمونه ساده،به نابودي کشانده ميشود.
بعدها هرچه گشتم اين فيلم را در آرشيو ها پيدا نکردم.
نميدانم چرا سينماهاي امروز حال و هواي قديم را ندارند. شايد تکثر رسانهها و فناوريهاي جديد و يا صرفا حس نوستالژيک ما تاريخ گذشته ها! باعث اين حس و حال شده است.
نورپردازي و چراغهاي چشمکزن سردر سينماها همراه باپخش صداي فيلم در پياده رو بي اختيار ما را به سمت تابلوهاي عکس فيلم ميکشاند و بعد با يه محاسبه ساده بليط ميخريديم.
داخل سينما ساندويچي سيار، کالباس و ساندويچ تخم مرغ با کاناداي شيشهاي ميفروخت.
بوي کالباس همه جا را پر ميکرد. نصفه هم ميدادند!
بعضي وقتها يه گنده لات و يا معتاد وسط فيلم وارد ميشد و تو تاريکي با نثار يه فحش آبدار به " آپاراتچي" ميگفت: (از اَسّر) يعني از اول پخش کن!
تو سينماهاي پايين تر "دو فيلم با يک بليط " هم بود ؛ بهخصوص زمانيکه فيلم هاي رزمي هنگکنگي روي بورس بود. از سينما که خارج ميشديم تا دم محل احساس "بروسلي" بهمان دست ميداد.
فکر ميکرديم اگر ۱۰ نفر هم جلو بيان،همه را ميزنيم!
راستش با ديدن اين مخروبه که معلوم نيست انبار است و يا آشغالدوني، خاطرات شيرين نوجواني را مرور کردم و اين سلفي را گرفتم.
ضمنا اگر نگيد حکومتي حرف ميزنم ،امروز تو دنيا ۲ تا سينما هست، يکي آمريکا و يکي ايران!
از رضا کيانيان پرسيدم آيا اين جمله از شماست،تائيد کرد .
منظور نفي سينماي ديگر کشور ها نيست، بلکه هويت مستقل و شناسنامهدار سينماي ملي و بضاعت هنري و توان توليد را ميگويم. (به مناسبت روز سينما )راديو سيتي!
عاشق اين سينما بودم. اولين بار در ۱۰ سالگي به همراه برادر بزرگترم فيلم "مهاجمان آسمان" را در اين سينما ديدم.
اين فيلم ،داستان يک پايگاه فضائي است که تکثير موجودات عجيب و ويرانگر از يک نمونه ساده،به نابودي کشانده ميشود.
بعدها هرچه گشتم اين فيلم را در آرشيو ها پيدا نکردم.
نميدانم چرا سينماهاي امروز حال و هواي قديم را ندارند. شايد تکثر رسانهها و فناوريهاي جديد و يا صرفا حس نوستالژيک ما تاريخ گذشته ها! باعث اين حس و حال شده است.
نورپردازي و چراغهاي چشمکزن سردر سينماها همراه باپخش صداي فيلم در پياده رو بي اختيار ما را به سمت تابلوهاي عکس فيلم ميکشاند و بعد با يه محاسبه ساده بليط ميخريديم.
داخل سينما ساندويچي سيار، کالباس و ساندويچ تخم مرغ با کاناداي شيشهاي ميفروخت.
بوي کالباس همه جا را پر ميکرد. نصفه هم ميدادند!
بعضي وقتها يه گنده لات و يا معتاد وسط فيلم وارد ميشد و تو تاريکي با نثار يه فحش آبدار به " آپاراتچي" ميگفت: (از اَسّر) يعني از اول پخش کن!
تو سينماهاي پايين تر "دو فيلم با يک بليط " هم بود ؛ بهخصوص زمانيکه فيلم هاي رزمي هنگکنگي روي بورس بود. از سينما که خارج ميشديم تا دم محل احساس "بروسلي" بهمان دست ميداد.
فکر ميکرديم اگر ۱۰ نفر هم جلو بيان،همه را ميزنيم!
راستش با ديدن اين مخروبه که معلوم نيست انبار است و يا آشغالدوني، خاطرات شيرين نوجواني را مرور کردم و اين سلفي را گرفتم.
ضمنا اگر نگيد حکومتي حرف ميزنم ،امروز تو دنيا ۲ تا سينما هست، يکي آمريکا و يکي ايران!
از رضا کيانيان پرسيدم آيا اين جمله از شماست،تائيد کرد .
منظور نفي سينماي ديگر کشور ها نيست، بلکه هويت مستقل و شناسنامهدار سينماي ملي و بضاعت هنري و توان توليد را ميگويم. (به مناسبت روز سينما )