مارلون براندو دیگر صدا ندارد

خبرآنلاين/ منوچهر واليزاده متني را به مناسبت درگذشت چنگيز جليلوند منتشر کرد.
اولين برخورد من با چنگيز جليلوند، به ۶۰ سال پيش باز ميگردد؛ زماني که براي اولينبار براي دوبله فيلم «در بارانداز» به استوديوي شاهين فيلم رفتم. آنجا ايشان به جاي مارلون براندو صحبت ميکرد. آقاي جليلوند براي اين شخصيت، يک تيپ صدايي ساخته بودند که بينظير بود و بهدرستي روي شخصيت مينشست.
اولين تجربه همکاري من با ايشان در اين فيلم بود و آخرين همکاري من با زندهياد جليلوند هم به حدود دو سال پيش و دوبله فيلم «کتاب سبز» برميگردد.
جليلوند يک گوينده بينظير بود که صداي طلايي داشت و ما ديگر همچين صدايي را پيدا نخواهيم کرد. علاوه بر هنري بينظير که داشت، يک انسان والا، با شخصيت، مردمدار و خوشرو بود که هرچه از خوبي او بگويم، کم گفتهام.
عرصه دوبله، يک صداي دلنشين و لعبت طلايي را از دست داد؛ بسيار حيف که چنين هنرمند و انسان والايي از دستمان رفت.
ايشان دو سال زودتر از من وارد عرصه دوبله شده و اولين بار جاي شخصيت جان بليک صحبت کرده بودند. آقاي کسمايي هم که استاد همه ما بود، با ديدن چنين استعدادي گفته بودند، من آن چيزي را که ميخواستم، کشف کردم و از همان زمان همکاري گسترده آنها با يکديگر در استوديوي مولنروژ ادامهدار شد. جليلوند به قدري عاشق اين کار بود و به آن عشق ميورزيد که هميشه سختترين نقشها را به عهده ميگرفت.
ميگويند ۴۰۰۰اثر را دوبله کرده است، تعداد دقيق آن را نميدانم؛ شايد کمتر از اين تعداد باشد و شايد هم بيشتر ولي از آمريکا و اروپا گرفته تا آفريقا و آسيا تمام نقشهايي که گفتند، يکي از ديگري بهتر بود به قدري که من باور دارم حتي اگر جليلوند در يک فيلم ميگفت سلام، بايد آن را طلا ميگرفتند. صداي طلايياي داشت و از اين صدا به نحو احسن استفاده ميکرد. هميشه مراقب صدايش بود، دوبله را دوست داشت و به آن عشق ميورزيد.
آن زندهياد، بسيار به جوانان بها ميداد و دوست داشت که آنها در اين عرصه اوج بگيرند، اميدوارم جوانان با علاقه و عشقي که به اين کار دارند، بتوانند هنر دوبله را حفظ کنند؛ مخصوصا کساني که شاگرد او بودند.
اوضاع حال حاضر دوبله بسيار خراب است و با افزايش امکانات، آن رفت و برگشت صدا و بازي بازيگرها بين دوبلورها برقرار نميشود. الان يک نفر از يک دستگاه استفاده ميکند و جاي تمام شخصيتها صحبت ميکند و اين موضوع نسبت به چندين سال گذشته، باعث افت کار شده است. هنگام دوبله اگر بين بازيگرها، رفت و برگشت بازي وجود نداشته باشد، نقش به خوبي ايفا نميشود.
زندهياد جليلوند، از تئاتر وارد اين عرصه شد و معمولا کساني که از تئاتر کارشان را آغاز کردند و وارد دوبله شدند، موفق بودند؛ تئاتر مادر تمام هنرهاي نمايشي است. در تئاتر ميتوان حس و حال را ياد گرفت و چنگيز جليلوند هم اين موضوع را به خوبي ياد گرفته بود.
من خودم هم کارم را از تئاتر آغاز کردم، در آن زمان کمابيش با دوبله آشنا بودم، فيلمهاي روي پرده را نگاه ميکرديم و اگر کسي درک ميکرد که اين توانايي را دارد، کم کم وارد اين کار ميشد. دوبله نيازمند صبر و پشتکار است و بسياري هم وارد اين عرصه شدند که زود رفتند، چون از همان ابتدا دنبال صحبت کردن جاي نقش اول و نقش دوم بودند، ولي جليلوند يکي از انسانهايي بود که بسيار بردبار و صبور و بود و عاشقانه تا آخرين لحظه در اين کار ماند. آن زمان که ما وارد اين کار شديم، به قدري به حرفه دوبلاژ علاقه داشتيم که اصلا به پول آن فکر نميکرديم و اين علاقه در وجود ما ماند و چيزي که تا کنون دوبله را سرپا نگه داشته، همين عشق و علاقه است.
هرچند که کارمان را از بازي در تئاتر آغاز کرديم، ولي وارد شدن به مسير دوبله، راهي بود که هيچگاه از ورود به آن پشيمان نشديم. جليلوند هم آنقدري که به دوبله عشق ميورزيد، به بازيگري عشق نميورزيد و من باور دارم ديگر نظير او نخواهد آمد و همانند او آدمي پيدا نخواهد شد که به جاي بزرگترين هنرپيشههاي جهان و ايران حرف بزند.
من و آقاي جليلوند، ۶۰ سال در کنار هم بوديم و من شاگردي او را ميکردم و از او مي آموختم. او انساني با معرفت و با صدايي طلايي بود و حالا با رفتن او مارلون براندو ديگر صدا ندارد. روحش شاد.
*يادداشت شفاهي به دليل درگذشت چنگيز جليلوند