ايرنا/ خط؛ واژه اي پرمعنا و پرکاربرد براي مردمي است که در شهر زندگي مي کنند...البته خط به شريان هاي اتوبوسراني محدود نمي شود.
خط فکري، خط کشي هاي خيابان، خط تلفن، زير خط فقر، روي خط زلزله، دور کسي را خط کشيدن ، دور خلاف را خط کشيدن و غيره که اين آخري کنايه شاعرانه سازنده سريال براي داستاني ا ست که حول خط هاي اتوبوسراني مي چرخد.
کشش هاي تصويري و داستاني سريال خط از روي طبع و ذات کاري تلويزيوني از همين دور خلاف را خط کشيدن شروع مي شود؛ جا دارد اين نکته را همين جا تصريح کرد که انتخاب نام خط براي اين سريال با توجه به اين ويژگي ها بر اساس درايت انتخاب شده است.
عباس رنجبر، نويسنده و کارگردان سريال خط گفته است که اخلاق شهروندي در جامعه ايراني که بخش قابل توجهي از اين هدف را پوشش مي دهد؛ با اين حساب اخلاق در اين قصه محور است و گويي نويسنده ناگزير بوده تا هر آن پيام هاي اخلاقي را خوش تراش و پذيرفتني کند و به بيننده اش برساند و اين جز از طريقي غير مستقيم ممکن نخواهد بود؛ چرا که هيچ کس حتي با اخلاق ترين مردم از نصيحت مستقيم اخلاقي خطاب به خودشان استقبال نمي کنند.
خط نيز بر همين رويکرد تاکيد کرده است؛ حال اينکه در اين ماجرا چقدر موفق بوده را شاخص هاي سنجش علمي مخاطبان تعيين مي کنند اما در محدوده نگرش نظري اين نگاه خاص در بردارنده نکاتي است که به برخي از آنها اشاره خواهيم کرد.
از منظر مباحث تئوريک سرفصل اخلاق شهري و شهروندي براي نظريه پردازان انتقادي زندگي روزمره يکي از مهمترين رديف هاي بحث است.
در واقع زندگي روزمره گنجينه اصلي قلمرو توليد است و فيلم و سريال هم مهم ترين جايگاه بازنمايي پيچيدگي ها و تناقضات زندگي روزمره مي باشد.
شايد ايجاد نگرش جديد هدف آرماني براي يک اثر با چنين مضموني است؛ حال اينکه اين سريال تا اين حد توانسته به اين هدف عالي برسد نيازمند وجود و طرح نقدهاي زيرساختي و فني است.
اما در کل مي توان گفت که نويسنده اين هدف را دست کم در نظر داشته است و از همين رو کوشيده بيان متفاوتي براي خود بيابد.
شايد اگر در رفتار شخصيت هاي اصلي داستان اغراق و روشناي کمتري به کار گرفته مي شد و نوعا به آدم هاي کوچه و بازار نزديک تر مي گشت، اين هدف بيشتر دست يافتني بود.
منحصر به فرد بودن راهنما ممکن است حصول اين مشي و مرام را براي خيلي از اهالي و اصحاب بازار و يا بازنشستگان محترم اتوبوسراني قدري سخت جلوه کند.
اما شخصيت کامران تفتي به دليل شگردهاي خاص بازيگري تا ميزان بالاتري براي ايجاد نگرش کارکردگرايانه تر است.
از طرفي ديگر شخصيت سوگند به دليل اغراق شاعرانه در برخي موارد به نوعي به طرف شعارزدگي مي غلتد.
حاج رئوف ( محمود پاک نيت) با اشراف بر سياوش، زمينه هدايت او را فراهم مي کند و هر وقت سياوش خطا مي کند نيروي عشق سوگند (آشا محرابي) اورا به راه بر مي گرداند.