امیر آقایی؛ بازیگری که دیر ستاره شد!
خبرآنلاين/ امير آقايي، اين روزها، فيلم سينمايي «ديدن اين فيلم جرم است» را روي پرده سينما و سريال «آقازاده» را در شبکه نمايش خانگي دارد. به همين بهانه و همچنين در استقبال از دو اثري که با کارگرداني مسعود کيميايي و وحيد جليلوند در راه دارد، به بررسي کارنامه هنري او پرداختهايم.
مهدي ياورمنش: بازيگري است که دير ديده شد؛ هم از نظر سني و هم به لحاظ سابقه کار. در سال ۱۳۸۰، در سن ۲۶ سالگي در فيلم «ارتفاع پست» و سريال «خاک سرخ» جلوي دوربين ابراهيم حاتميکيا رفت، ولي مدتي طول کشيد تا شناخته شود.
امير آقايي، با سه سريال «اولين شب آرامش» ساخته احمد اميني، «سالهاي برف و بنفشه» به کارگرداني سعيد سلطاني و «بيگناهان» کار احمد اميني، ديده و با فيلم «زن دوم» سيروس الوند تا حدي شناخته شد. با اينحال با فيلمي که بازي نکرد، اسمش سر زبانها افتاد.
جريمه ۱۷۰ ميليوني براي بازي نکردن در «پايان نامه»
او در سال ۱۳۸۹، پس از آنکه از نقشآفريني در فيلم «پاياننامه» به کارگرداني حامد کلاهداري انصراف داد، به بازيگري خبرساز تبديل شد. اين فيلم که به اتفاقات پس از انتخابات رياستجمهوريِ سال ۸۸ ميپرداخت، در زمان خودش، صفي از موافقان و مخالفان را شکل داد. بعدها آقايي، دليل انصراف از اين پروژه را، تغيير فيلمنامه اوليه ذکر کرد و پرداخت خسارت ۱۷۰ ميليون توماني فسخ قرارداد را به جان خريد.
اين بازيگر، در ادامه زندگي هنري خود، دست به انتخابهايي متفاوت زد و طيفي از نقشهاي سياه، سفيد و خاکستري را بازي کرد. «سعادتآباد» ساخته مازيار ميري و «هيس دخترها فرياد نميزنند» کارِ پوران درخشنده، دو فيلمي بودند که اگرچه خوب ديده شدند، ولي به خوب ديده شدن امير آقايي، منجر نشدند. سريال نمايش خانگي «قلب يخي ۳» به کارگرداني سامان مقدم و چند سريال تلويزيوني هم، نتوانستند بر قامت بازيگري او بيفزايند.
با اين حال، دَر بر يک پاشنه نچرخيد و نوبت به چهره شدن امير آقايي هم رسيد؛ او با نقشآفريني در فيلمهاي «چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت» ساخته وحيد جليلوند و «کوچه بينام» کار هاتف عليمرداني، حضوري پُر رنگ و موفق در سي و سومين دوره جشنواره فيلم فجر داشت. دو سال بعد هم با فيلم «بدون تاريخ، بدون امضا» به اين رويداد سينمايي بازگشت که شايد بتوان آن را نقطه عطفي در کارنامه هنرياش به شمار آورد. آقايي براي اين فيلم، کانديداي دريافت سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر و نامزد بهترين بازيگر نقش اول مرد از بيستمين دوره جشن خانه سينما شد.
جايزه براي گندهلات تهران
پس از درخشش امير آقايي در محافل هنري و در نگاه منتقدان، نوبت آن رسيد که او براي مخاطب عام سينما و تلويزيون هم چهره شود. سال گذشته، حتي پيش از آغاز سي و هشتمين جشنواره فيلم فجر، تقريبا همه علاقهمندان به سينما ميدانستند که يک سيمرغ بازيگري را بايد براي او کنار بگذارند؛ چرا که پخش صحنهاي کوتاه از فيلم «شناي پروانه» به کارگرداني محمد کارت که آقايي را در نقش يک گندهلات تهران نشان ميداد، همه نگاهها را خيره کرد. نقشِ «هاشم»، تنها يک فرصت بود تا تواناييهاي يک بازيگر را پس از ۱۸ سال کار مستمر، در تيپسازي موفق، نشان دهد. اگرچه او براي اين نقش، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مکمل مرد را بهدست آورد، ولي پيش از اين، توانايياش را در جلد شخصيتهاي ديگر سينمايي، به خوبي نمايش داده بود.
پس از حضور موفق در «شناي پروانه»، نوبت آن بود که آقايي، نقش يک شخصيت چندلايه را بازي کند که با سريال «آقازاده»، اين فرصت را يافت. در اين مجموعه شبکه نمايش خانگي به کارگرداني بهرنگ توفيقي، او ايفاگر نقش «نيما» که يک آفازاده فاسد است، شد که جذابترين و دراماتيکترين شخصيت اين سريال است. اين شخصيت، از آغاز تا پايان داستان، چند چهره متفاوت از خود را نشان ميدهد که آقايي با وجود نامناسب بودن سناش براي بازي در اين نقش، به خوبي در جلد او فرو ميرود. با اين سريال، اينک چهره امير آقايي، براي مخاطبان نهچندان پيگير آثار سينمايي هم شناخته شده و جذاب است.
مسعود کيميايي و امير آقايي
در ادامه موفقيت سه چهار سال گذشته امير آقايي در سينما و شبکه نمايش خانگي، بايد بيش و پيش از گذشته، پيگير هنرنماييهاي اين بازيگر بود. او اکنون، دو فيلم مهم را به کارنامه خود افزوده است که هنوز به نمايش درنيامدهاند. «خائنکشي» به کارگرداني مسعود کيميايي و «شب، داخلي، ديوار» ساخته وحيد جليلوند، ميتوانند باعث درخشش بيشتر اين بازيگر شوند.
از آنجا که کيميايي استاد بازي گرفتن است، بسياري مشتاق هستند تا ببينند اين کارگردان پيشکسوت، چه نقش و شخصيتي را براي امير آقايي در «خائن کشي» که داستاني جذاب هم دارد، تراشيده است.
«شب، داخلي، ديوار» هم که با بازي نويد محمدزاده ساخته ميشود، سومين همکاري امير آقايي با وحيد جليلوند است که ميتواند اوج بازيگري اين هنرمند ۴۵ ساله شود. بايد منتظر ماند و ديد.