سعید امیرسلیمانی: دیگر نقش معتاد یا اسدا...علم را بازی نمی کنم!
خراسان/ گفت و گو با سعيد امير سليماني، بازيگر پيش کسوت سريال «باخانمان» را در ادامه بخوانيد:
علي حاتمي مي گفت هنرمند بايد حسود باشد تا موفق شود...
وقتي با اين هنرمند پيش کسوت تماس ميگيرم، گويي جواني 20 ساله و پرانرژي در رستوراني با دوستانش نشسته تا مسابقه فوتبال شهرآورد را تماشا و تيم محبوبش، پرسپوليس، را تشويق کند. به او ميگويم از خراسان تماس ميگيرم، ناگهان دلش هواي آقا امامرضا(ع) را ميکند و ميگويد که يک سال ميشود به دليل شيوع کرونا به پابوسي آقا نيامده است و آرزو دارد هرچه زودتر اين ويروس منحوس نابود شود و به زيارت بيايد. سعيد اميرسليماني در مدت يک سال اخير بيکار نبوده و در چند فيلم سينمايي بازي کرده است و سريال «باخانمان»را روي آنتن دارد. اين موضوع بهانه گفتوگوي ما با اين بازيگر آثار به يادماندني «هزار دستان»، «قهوه تلخ»، «مدرس»، «تبريز در مه»، «معماي شاه»و «کفشهاي ميرزا نوروز» شد که نقشهاي مهم تاريخي و ژانرهاي مختلف را تجربه کرده است.
برويم سراغ بازي خوبتان در سريال«باخانمان»؛ به عنوان يک پيش کسوت وقتي نقشي به شما پيشنهاد ميشود، چه معيارهايي براي پذيرش آن داريد؟
برزو نيک نژاد قبل از ساخت سريال من را براي چند نقش، يعني هم نقش معتاد «ناصر آراسته» و هم نقش «رشيد»، خدمتکار خانه «مصطفي» در نظر گرفته بود. وقتي دعوت به کار شدم به نيکنژاد گفتم نقش معتاد را زياد بازي کردهام و دوست ندارم ديگر بازي کنم، علاوه بر آن نقش «ناصر» طولاني است و دوست دارم نقش خوب و کوتاهي بازي کنم. اتفاقاً، وقتي نقش «رشيد» را برايم تعريف کرد، ديدم جاي کار دارد و پذيرفتم. او نوکر «مصطفي» است، اما به اربابش بيشتر دستور ميدهد و همين برايم جذابيت داشت.
با تيم خوب، حرفهاي و ترکيبي از کارکشتهها و جوانها کار کرديد که نشان از همدلي در پشت و جلوي دوربين دارد.
دقيقاً همين طور است. برزو نيکنژاد از معدود کارگردانهايي است که بازي و بازيگري را ميشناسد؛ به همين دليل همه چيز درست و سر جاي خودش بود، حتي سياهي لشکرها هم خوب بازي ميکردند. کمتر کارگرداني را ديدهام که مقوله بازيگري را بشناسد.
اشاره کرديد که چون در کارنامهتان تجربه بازي در نقش معتاد را داشتيد، نپذيرفتيد که نقش «ناصر» را بازي کنيد.
تاکنون پنج، شش بار نقش معتاد را بازي کردهام. در اولين سريال بعد از انقلاب، در «شاه دزد» نقش معتاد را بازي کردم. بعد از آن، همه پيشنهادها اين گونه بود؛ بنابراين ديگر بازي نکردم تا بيش از 10 سال بعد که در «مهريه بي بي» خودم پيشنهاد دادم که اين نقش را بازي کنم. بعد از آن هم، باز هر چه نقش معتاد داده شد، نپذيرفتم چون به من انگ ميخورد و متهم به بازي در اين گونه نقشها ميشدم؛ همانگونه که بعد از بازي در نقش اسدا... علم، سه بار اين نقش را بازي کردم و بعد از سريال «معماي شاه»، اعلام کردم که ديگر اين نقش را بازي نميکنم؛ مگر اين که کارگرداني بخواهد کتاب خاطراتش را بسازد.
کارنامه تان پر از نقشهاي مختلف است. ميخواهم بدانم براي بازي در نقشهاي متعدد چه ميکنيد؟
نقش قاتل آيت ا... مدرس را در سريال «مدرس» بازي کردم. البته در اين سريال هفت يا هشت نقش داشتم. اگر نقش نياز به تحقيقات علمي داشته باشد، کتاب ميخوانم؛ در غير اين صورت جغرافيايي براي شخصيت مينويسم و دربارهاش فکر ميکنم که آن شخصيت چه خانواده و گذشتهاي داشته، در کجا زندگي کرده، چگونه بزرگ شده است و بعد در قالب آن نقش ميروم.
در مقطعي کارگرداني کرديد، چرا ادامه نداديد؟
نگذاشتند کارگرداني کنم، از من خوششان نميآمد؛ زماني ميگفتند خودي، نخودي و بيخودي، يادتان هست؟ من آن زمان خودي نبودم و حالا شايد براي مردم خودي شده باشم. مسئولان آن زمان ميگفتند بازيگر خوبي هستي چرا مي خواهي کارگرداني کني؟ و من هم به آنها ميگفتم در بازيگري تجربههايي کسب کردهام و حالا ميخواهم تجربههاي ديگري در زمينه کارگرداني کسب کنم؛ اما نشد.
با رفيق قديميتان زنده ياد «علي حاتمي» چند تجربه مشترک داشتيد. خاطرهاي از همکاريهايتان داريد؟
وقتي داستانهاي مولوي را با هم کار ميکرديم، خودروي ژياني داشتم که بعد از پايان فيلم برداري در شمال، من و زندهيادها علي حاتمي و جمشيد مشايخي، سوار بر آن به سمت تهران ميرفتيم. علي پيشنهاد داد که ناصرالدين شاه و کريم شيرهاي را بسازيم و جمشيد، ناصرالدينشاه شود و من نقش کريم شيرهاي را بازي کنم. بعد از دو، سه ماه، علي گفت که نميشود اين سريال را ساخت، بنابراين، درباره ناصرالدين شاه و مليجک، سريال «سلطان صاحبقران» را ساختيم و چون مليجک شش قسمت بيشتر در قصه نبود، قهر کردم و گفتم دوست دارم در ۱۳ قسمت سريال باشم و اين گونه شد که در هر قسمت، در يک نقش بازي کردم و «سلطان صاحبقران» ساخته شد. هفت، هشت نقش در اين سريال بازي کردم و در همه قسمتها حضور داشتم. يکي از ويژگيهاي علي، حسود بودنش بود و اعتقاد داشت که هنرمند بايد حسود باشد تا در کارش موفق شود و هميشه سر همين موضوع با او بحث ميکردم. علي هميشه به خانمم ميگفت که عيب سعيد اين است که حسود نيست. زندهياد علي حاتمي قلم خيلي شيوايي داشت و در طراحي صحنه بينظير بود، روحش شاد. از ميان آثار زندهياد حاتمي، فيلم «سوته دلان» را خيلي دوست داشتم. البته همه آثار علي خوب بودند، چون براي همه آنها خيلي زحمت ميکشيد.
فرزندان والديني که در اين حرفه هستند متهم به «سفارش» ميشوند اما فرزندانتان، کمند و سپند، بازيگران با استعدادي هستند و خوش درخشيدهاند.
حتي يک بار هم براي فرزندانم به هيچ کدام از دوستانم سفارش نکرده ام. نه آن ها سفارش مرا به کسي مي کنند و نه من سفارش آن ها را مي کنم. ماندگاري فرزندانم در اين حرفه هم به دليل استعداد و توانايي شان است و بدون هيچ سفارشي دعوت به بازي مي شوند.
نويسنده : مريم ضيغمي