«یک کاست لته/ روی c» چگونه شکل گرفت

مهر/ محمد اکبري کارگردان «يک کاست لته/ روي c» از نمايشهاي حاضر در بخش رقابتي جشنواره تئاتر فجر در يادداشتي بيان کرد که کرونا دل مخاطبان را به تئاتر و دل هنرمندان را به مخاطبان نزديک کرده است.
محمد اکبري کارگردان نمايش «يک کاست لته/ روي c» که از سبزوار در بخش رقابتي صحنهاي سي و نهمين جشنواره تئاتر فجر حضور دارد در يادداشتي به بيان نکاتي درباره روند توليد اين نمايش در شرايط کرونايي پرداخت.
در متن اين يادداشت آمده است:
«نمايش «يک کاست لته/ روي c» با توجه به انگارهها و گزارههاي از دست رفته و رو به نسيان نمايش ايراني شکل و سامان گرفته و در اين ميانه چارچوب قصه خود را مرسوم بر سه راس، تثليث وار تعريف ميکند، تثليثي بين نمودگان که حي و حاضرند در صحنه و نماندگان که غايب هستند؛ نمودگاني شامل مادري که کور مردي گرفته، پسري که دل کوري دارد و دختري که دل دل ميکند. بين پهلوانزادگي و پهلوانزدگي. ضمن اينکه سه گوشه نماندگان و شايد نمردگاني متشکل از پهلواني لوطي مرام، لوطي اي پهلوان مسلک و پيرمردي پيزوري دارد که براي برد و پيروزي دست به هر تقلبي ميزند. روي c اين کاست فارغ از رويگان ديگر بيشتر رويکردي فاصله مند و بيگانه با ديگر رويهاي نمايش دارد. اتفاقي به نوبه خود نو و جديد اخص در شيوه اجرايي.
«يک کاست لته / روي c» با همان دارندگي و برازندگي رهن گرفته از نمايشهاي ايراني سعي کرده است با اتکا بر خلق تصاوير بکر، بازي بازيگران و موسيقي و طراحي موجز و کمين، اغلاط اسلاف گذشته در غلتيدن به ورطه عوام زدگي و خواص نمايي را به نحوي پوشش داده و در لايه مندترين شکل ممکن هر دو طرف ماجرا را راضي نگه دارد.
با احترام به تمام درگذشتگان و ضايعه مندان کرونا در ايران، به نظر من کوويد ۱۹ در ۲۰۲۰ مثل طاعون و مرگ سياه ۱۴۰۰ در اروپا ميتواند در دل خود باني تحول و تبديل و باعث تطور و تغيير باشد. روال شکني و منوال گريزي مستتر در دل کرونا ميتواند فرصتي باشد براي هنرمندان که بتوانند در فرم و قالبهاي جديد و آلامد هنر خود را ارايه دهند. گرچه ممکن است اين نظر در تضاد با نفس تئاتر به عنوان يک هنر زنده و حاضر باشد اما اين تغيير ميتواند در راستاي حفظ همان ذاتي که از آن نام برديم باشد. تئاتر همانطور که مثل ساليان سال راه خود را يافته و به ما رسيده است باز هم ميتواند بهراهش ادامه دهد و جان سالم به در ببرد. نقش هنرمندان خلاق، آفرينشگر و آفريننده در اين برهه ميتواند نقشي شايسته و سزاوار در جان دادن به اين موجود به اغما رفته و غش کرده باشد.
از طرفي ديگر به نظر من حکايت کرونا حکايت پدري بازدارنده و مشکل ساز بين دو عاشق است که مانع ديدار حتي حرف و مکالمه بين آنهاست. همانطور که نه تنها انقطاع و ترک خوردگي بين آنها عارض نشده، بلکه برانگيزنده و موجب نزديک شدن دلهاي اين دو عاشق به يکديگر نيز شده، کرونا دلها را به هم نزديک کردهاست؛ دل مخاطبان براي تئاتر و دل هنرمندان تئاتر براي مخاطبان. اين غيبت منتج به تقرب الزاميت و اجباريت تئاتر را نيز براي مخاطبان به ارمغان آورده، خلائي که حال به يمن کوويد ۱۹ کاملاً مشهود است و پرکردنش لازم الوجود.
تمرينهاي اين نمايش از ابتدا در سبزوار که وضعيت اش قرمز نزديک به کبود بود بهصورت مجازي و آنلاين و در ادامه بعد از بهتر شدن اوضاع بهصورت حضوري و با حفظ تمام پروتکلها انجام گرفته است. مگر ما توانستيم زندگي را در سايه کرونا فروگذاريم و بي خيالش شويم؟ مگر کسبه، اصناف، تجار، ارگانها، بانکها واگذار کردند و خانه نشين منتظر بهتر شدن اوضاع ماندند؟ کرونا شايد باعث تعلل کارها شد اما تعطيلي هرگز. کسي با مهمل شدن مقطعي مخالف نيست اما براي هميشه نه ميشود نه منطقي است؛ همانطور که ديديم و گذشت. جشنواره تئاتر فجر هم از اين قاعده مستثني نيست، ميشود در معيت کوويد ۱۹ با حفظ صد درصدي پروتکلها، جشنواره داشت، تئاتر داشت و اجرا رفت. خوشبختانه دبيرخانه هم با اعتنا و مراعات تمام اين موارد از جمله استفاده از نصف ظرفيت سالنها، استقرار گروها به صورت محدود با اقل عوامل، نظارت بر تمرينها و.. اين مراقبت و ملاحظت را انجام داده است که جا دارد همينجا از دوستان نهايت تشکر و قدرداني را داشت.»
سي و نهمين جشنواره تئاتر فجر به دبيري حسين مسافر آستانه ۱۱ تا ۲۰ بهمن برگزار ميشود.