نقد فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا» با بازی الناز حبیبی و علی انصاریان
آخرين خبر/ محمدتقي فهيم درباره فيلم سينمايي «رمانتيسم عماد و طوبا» در برنامه سينمايي هفت گفت: «رمانتيسم عماد و طوبا» دومين فيلم کاوه صباغ زاده است و با توجه به تجربههايش در فيلم قبلي يعني «ايتاليا ايتاليا»، به نظر ميآيد نتوانسته جلو بيايد. فضاي فيلم بين فانتزي و رئال معلق است، همان چيزي که در ايتاليا ايتاليا بود. دو فيلم کاوه صباغ زاده دو نيمهاي است؛ در ايتاليا ايتاليا نتوانسته بود به موضوع بپردازد به عبارتي انتقادي که بر فيلم اولش وارد بود، اين بود که عميقا به روابط زوج نگاه نکرده است اما در فيلم جديدش، برعکس قبلي، زمان زيادي را به روابط زوج ميپردازد و مقدمه فيلم 40 دقيقه است که چگونگي شکل گيري روابط زوج را نشان مي دهد. در اين 40 دقيقه فضاي فيلم فانتزي است اما لحن اصلا فانتزي نيست. اين 40 دقيقه ميتوانست در کمتر از 10 دقيقه روايت شود و بعد به سراغ چالش زندگي برود.
داستاني در «رمانتيسم عماد و طوبا» وجود ندارد؛ وقتي ميگوييم داستان به اين معني نيست که يک زندگي را بايد روايت کنيم. داستان متشکل از شروع، عطف، فراز و فرود و رويداد است. از طرفي فيلم توانسته متناسب با فضايي که ميخواسته با رنگ کار کند و شور و نشاط لازم و موسيقي را دارد و روايت در اين فيلم به نسبت کار قبلي فيلمساز انسجام دارد و صحنهها مرتبط هستند. نقطه قوت فيلم روايت است اما دستمايهاش کم است.
شاهين شجري کهن نيز گفت: اين ظرف زماني، اين اشکال را ايجاد مي کند که فيلمساز با ايجاز ميانهاي ندارد و دلش نميآيد در فيلمنامه و تدوين حذف کند و به ايجاز برسد. اين مشکل جايي پيش ميآيد که که فيلمنامه نويس، تدوينگر و کارگردان يکي باشد که به نظرم فاجعه به بار ميآيد.
به نظر من قضاوت اصلي مان را بايد روي نسخه نهايي «رمانتيسم عماد و طوبا» داشته باشيم چون اعتقاد دارم تغييرات زيادي را خواهد داشت. ساختار و دستمايههايي که چيده شده، اين قابليت را دارد که مثل لگو و قطعات پيش ساخته، قابليت جابجايي دارند و مطمئنم که کارگردان متوجه مي شود که بايد جابجايي هايي در فيلمش داشته باشد.
اين موضوع که کمدي رمانتيک خوبي داشته باشيم، موضوعي لازم است و ما نداريم چون واقعا تصوير کردن آن مشکل است. به نظر من يک راه حلش اين است که فيلم سوم بعد از «رمانتيسم عماد و طوبا» و «ايتاليا ايتاليا» ساخته و آزمون و خطا انجام شود تا به خط نهايي برسد.
مسعود فراستي نيز گفت: بايد فرهنگ کمدي داشته باشيم و تمرينش کنيم. به نظر من فيلم کمدي ساختن به مراتب سختتر از تراژدي است يعني بيلي وايلدر گاهي فيلمش سختتر از هيچکاک است. ظرايفي در کمدي وجود دارد که گاهي ديده نميشوند و اين مساله، اهميت کمدي است. در فرهنگ ما چه فرهنگ ديروز چه امروز، فانتزي وجود ندارد؛ کميک بوک نداريم و وقتي نيست بايد فانتزي را از فرهنگ ديگري قرض بگيريم و نمي توانيم از آن خود کنيم. فانتزي منطق خودش را دارد و نمي توان با پرواز کاراکترها فانتزي به نمايش گذاشت.
فراستي در بخش ديگر ميز «نقد فيلم هاي جشنواره فيلم فجر» درباره فيلم سينمايي «منصور» گفت: کارگردان «منصور»، مستندساز پرکار و اهلش است و مشکل از همين تعاريف شروع ميشود؛ وقتي فيلمسازي در ژانري قوي است و به سمت قوي شدن مي رود، همان مسير را بايد ادامه دهد و فکر نکند چون مستندساز است ميتواند پرتره سينمايي بسازد نه پرتره مستند. پرتره مستند و پرتره سينمايي تفاوت دارد. فيلمساز قصه ميسازد با تمام کساني که با شخصيت اصلي ارتباط دارد اما نميخواهد به قصههاي واقعي وفادار باشد، در حالي که مهم هستند. از طرفي سينماي داستاني، پرتره سازي نميکند؛ پرتره سازي کار فيلم مستند است، از اوليور استون گرفته تا افراد مختلف که اساس آن نيز شرايط واقعي زندگي آنهاست.