درباره «رمانتیسم عماد و طوبا» و مشکلات ساخت فیلم عاشقانه در ایران
سينما ديلي/ ميتوان از يکسو در قامت منتقد سفت و سختي فرورفت و انواع و اقسام ايرادات را از «رومانتيسم عماو و طوبا» گرفت اما با اگر با نگاهي کليتر به فيلم نگاه کنيد، ميتوان آن را مثل نسخهاي ايراني از آثار رمانتيک نورا افرون در انتهاي دهه نود با حضور مگ رايان تماشا کرد. در يک زمان و مکاني که ربطي به واقعيت ندارد و بيشتر ريشه اش در سنتهاي سينما است تا واقعيت. «رمانتيسم عماد و طوبا» فيلمي است که براي زوجهاي جوان ساخته شده. در انتها هم علاوه بر خلق چند صحنه خوب، خوراک فکري هم براي گفتگوي زوجهاي جوان درباره رابطه خودشان ميدهد.
«رمانتيسم عماد و طوبا» خيلي خوشبينانهتر از «ايتاليا ايتاليا» به رابطه نگاه ميکند و ستارگانش مخصوصا الناز حبيبي، حالتي روياييتر از زوج حامد کميلي و سارا بهرامي دارند، اينجا دعواها معدودند و لحظات خوشبختي، فراوان. حبيبي هم چيزي شبيه زوئي ديشنل يا اميليا کلارک در نقشهاي کمدي رومانتيکشان و نمودي ايراني از قالب Pixie Dream Girl است که در نقدهاي افرادي مثل نايتن رابين، به اين قالب شخصيتي مفصل پرداخته شده. اين فيلم بيشتر در جهت تبليغ ازدواج و رابطه است تا فيلمي درباره واکاوي واقعيت رابطه. و از همه اين نکات مهمتر اينکه با نظام سانسور امروزي کشور از اين بيشتر نميتوان به لحظات مهم رابطه پرداخت!
همين حالا هم فيلم در لحظات بسياري دوربين را بالا ميبرد يا کات ميزند يا شوخي ميکند تا از لحظات برخورد فيزيکي دو عاشق دوري کند! شايد «رمانتيسم عماد و طوبا» فيلم تمام و کمالي نباشد، اما هم قابل توصيه است، هم ميتوان اميدوار بود که کاوه صباغ زاده و الناز حبيبي در ادامه بتوانند جرياني از ژانر کمدي رومانتيک به سينماي ايران اضافه کنند و بازه ژانرهاي سينمايي ايران را کمي گسترش دهند، چيزي که سينماي ايران بيش از هرچيزي به آن نياز دارد.
يادداشتي از علي ملاصالحي
.