حميد بهمني، کارگردان «گامهاي شيدايي» با بيان اينکه يکي از زيرساختهاي جشنواره فجر و تئاتر فجر، بررسي انقلاب و در واقع رسوب و انديشه انقلاب در سينما و تئاتر است افزود: «دهه شصت ما فيلمهاي خوبي داشتيم. بيشترين فيلمها مخصوصا در دهه شصت و ابتداي دهه هفتاد، در حوزه مسائل معنوي و فرهنگي بود. از اوايل هفتاد و شش به اين طرف که معروف شد به دوره اصلاحات، اصلا انديشه و تفکر سينما هم عضو شد. يک شيبي طراحي کردند که بهنام گفتمان و گفتوگو بود. اين گفتوگو به هرچه شبيه بود، الا گفتمان انقلاب اسلامي. يعني به اسم تسامح و تساهل. يعني به اسم اصلاحات و تکثر گرايي که شعار خود انقلاب است وارد شدند، ولي عملا ديديم چيز ديگري است. ديديم بيهويتي در سينما اوج پيدا کرد. فيلمهاي مبتذل در سينما اوج پيدا گرفت. آنچه که برازنده انقلاب نبود، بصورت غلط در فيلمها شکل گرفت.»
به گزارش روابط عمومي مرکز راهبردي جبهه فکري انقلاب اسلامي، وي معتقد است در ۸ سال اصلاحات سينما را به قدري منحرف کردند که توليد فيلمهاي جنگي به صفر رسيد. بهمني بيان داشت: «به جايي رساندند که مرحوم آقاي سيفالله داد خودش به من گفت: فقط فيلم جنگي دوسه نفر بسازند، هيچکس ديگر حق ندارد بسازد. يعني چه؟ ميخواستند سينماي جنگ را انحصاريش کنند و ديگر کسي نتواند. کاري کردند که سينماي جنگي توليد نشود که بزرگان جنگ هم از جنگ فاصله گرفتند. کاري کردند زيربناي جنگ و مفاهيم اعتقادي خورد شود. حالا اين سينما بصورت محجوب بهويژه دفاعمقدس که نماد گفتمان ملي است و مسير روشن انقلاب است، خدشهدار شود. ما هرچه هم در حوزه سينما تلاش ميکنيم، نميتوانيم اين تن رنجور را با اين شرايط که درش دعوا هست، درش زدوبند هست و مشکلات است، مصادره تفکر و انديشه است و بعضي وقت ها مافياي اکران است، نجات بدهيم. الا اينکه يک برنامهريزي بزرگي برايش انجام دهيم که به نظر من بعد از اينکه آقاي شمقدري آمد يک اتفاقات خوبي درش افتاد. يکيش اينکه سازمان سينمايي تشکيل شد، يکيش اينکه شوراي عالي سينمايي تشکيل شد. اين به معناي اين است که سينما داراي يک ماخذ بسيار حرفهاي و قانوني شد که فيلمسازها بتوانند از منظر اين موقعيت در منظر قانون قرار بدهد که بتوانند هم بودجه خوبي بگيرند و هم فيلمهاي درستي بسازند. حالا اين مسير بايد آرامآرام اصلاح شود. يعني دوره بعد بايد بيايد همين مسير را ادامه دهد، دوره بعدترش هم همين مسير را ادامه دهد.»
بهمني ارائه گفتمان انقلاب جزء دروس اصلي دانشگاه وي در اين مورد بيان کرد: «نکتهاي که خيلي براي من مهم است، اينکه اگر اين مسير اصلاح شود، بايد بياييم در بخش ساختارها. خب الآن نيروهايمان اگر شما يک سر به دانشگاه بزنيد، مي بينيد مثلا در حوزه فيلمسازي دانشجوها درست پرورش داده نميشود. از سينما بهعنوان يک دوره کاري و سرگرمي فکر ميکند. يعني استاد به اينها درست درس نميدهد. ما بايد در حوزه ساختار و انديشه آموزش هم بحث و گفتوگو کنيم و مورد يک تغيير اساسي قرار بدهيم. يعني گفتمان انقلاب را از آموزش سينما حذف کردند. شما در دروس دانشگاه که برويد بحث کنيد، گفتمان انقلاب جزو دروس اصلي نيست. مثلا شرع را درس ميدهند، اخلاقيات را درس ميدهند، اصولالدين را درس ميدهند. عيبي هم ندارد، خيلي هم خوب است. ولي به انقلاب نميرسد. مثل يک مسجد ميماند که اصولالدين و فروعالدين را ميگويند، ولي در عمل به درد ما نميخورد. زماني دانشگاه به درد ما ميخورد که ما در عمل هم بتوانيم دو تا دانشجو وارد کنيم.»
بهمني موقعيت سينما را آشفته و از خط خارج شده عنوان کرد و گفت: «خيلي سخت ميتوان فيلمسازهاي متعهد، سالم و با گفتمان انقلاب را پيدا کرد. حتي فيلمسازهايي که دغدغه انقلاب داشتند، در اين شيب آرامآرام از خط خارج شدند. عوض شدند. اين خيلي بد است. به نظرم دشمن بيکار ننشسته و خيلي کار کرده است. حالا عيبي ندارد اين انتقادات وارده و هم قابل اصلاح است. اصلاحش چطوري است اينکه ما پر چممان، پرچم ولايت باشد. اگر ما راهبر داشته باشيم و اين راهبر را بصورت دقيق شناسايي کنيم و با بصيرت، ميتوان اين فيلمسازها را بصورت دقيق شناسايي کرد. فيلمسازي که ميتواند عوامل عالي با خودش بياورد.»
سازنده گلوگاه شيطان در پاسخ به اين سوال که چطور است که محتواي ارزشي طوري به نمايش در ميآيد که گاهي مخاطب آن را به سخره ميگيرد و اين نظارت چطور رخ ميدهد، بيان داشت: «ما مشکل اساسياي که داريم، در حوزه مديريتي است. در حوزه مدير است. بايد مديرمان اصلاح شود که همان بحث سخت افزار است. اين رفتار غلط مديريتي، سبب توليد اينچنين فيلمهايي ميشود. موقعي که مدير نميتواند تشخيص دهد يا عوامل مديريتي نميتوانند تشخيص دهند که فيلم مثلا ايکس به بهانه تاريخ اسلام و به بهانه پيامبر اکرم(ص) است، ولي فيلم ملو درام عشقي سينمايي ميسازد، اين مدير وقتي قوه درک شعور و قواعد سينما را ندارد و سينما را نميشناسد، سر ريزش همين ميشود. موقعي که مدير تحت اسم و رسم کارگردان قرار ميگيرد و يادش ميرود فيلمنامه را بخواند، فيلم را فداي کارگردان ميکند و فيلم وقتي ساخته شد، ميبيند که اوه بد شد. اين ايراد ايراد مديريتي است».
وي ادامه داد: «ما قدرت ريسکمان در مديريت هم خيلي ضعيف است. اگر مثلا فيلممان با مفاهيم اوليهمان خيلي فاصله دارد، راحت بايد بگوييم که آقا اين نبايد پخش شود. نبايد به بهانه جنگ، انقلاب و اسلام اجازه دهيم يک فيلم ضد اينها ساخته شود. بايد قشنگ جلويش ايستاد. اگر ده ميليارد هم هزينه برده باشد، بياندازيمش سطل آشغال. ولي فيلمساز بعدي که آمد چنين اشتباهي را نداشته باشد. بايد اصلاح شود و درست شود. چطوري اصلاح ميشود؟ بايد گفتمان انقلاب اسلامي وارد شود. يعني وقتي فيلمساز ميآيد، بگويند آقا اين سرفصلهاي ماست. ولايت، پايداري، مقاومت در برابر استکبار، همدلي، دوستي و… هرچه که امام در روز ۱۲ بهمن تشريح کردند. جلوي فيلمساز بگذاريم و بگوييم که هر فيلمي که ميسازي اين مفاهيم را بايد داشته باشد. خروج از اين نداريم. اين ميشود گفتمان انقلاب اسلامي.»
اين کارگردان در ادامه تشريح کرد: «گاهي هم فيلمساز توان بروز اين مفاهيم را ندارد. آن کسي که سفارش اين کار را داده و مطلع از توان اين آدم نيست، آيا ميتواند از اين کار درست استفاده کند؟ آيا ميتواند مفهوم دفاع مقدس را بطور صحيح در فيلمش نشان دهد يا نه؟ فقط به تير و ترقهاش مينازيم. يا اينکه به شعارش مينازيم. گفتمان انقلاب اسلامي اين نيست. آن است که امام و مقام معظم رهبري گفتند. هنر دميدن روح تعهد بر کالبد انسانهاست. اين يعني اينکه اگر تو ميخواهي يک مفهوم را به مخاطب خود ارائه بدهي، با ديدن تو از فيلم که از سالن خارج ميشوي يک عمر با تو زندگي کند. مثلا آژانس شيشهاي.»
وي درنهايت ميگويد: «ما روشهاي شناسايي نيروهايمان، ساخت فيلمهايمان بايد برنامه فوقالعاده دقيق باشد، عين هاليوود. هاليوود را به لحاظ محتوايي نميگويم. آنها ميدانند که چه کسي برود، فيلم تايتانيک را بسازد و چه کسي بيايد و فيلم آرگو را بسازد، که برعليه ماست. هرکسي ميآيد راهش نميدهند. امتحانش ميکنند. خب ما ميگوييم که يکي هست که در حوزه دفاعمقدس خوب کار ميکنند. خب برويد بياوريدش، يکي هست در حوزه ملو درام خيلي موفق است، کمکش کنيد، بياوريدش. درست است که کارگردان همه کار انجام ميدهد، ولي خودمان بيشتر از همه ميدانيم که آقاي حاتميکيا در فيلم دفاع مقدس خيلي موفق است. خب کمکش کنيم. نه اينکه جلويش را بگيريم و برايش مشکل ايجاد کنيم، که مجبور شود برود چرت و پرت درست کند. خب اين برميگردد به مديريت. ما بايد زمينههايي را هم در فيلمساز وارد کنيم، که اگر ايرادي در او پيدا کرديم، از خط خارج نشود. زمينهها چيست؟ ولايت، بصيرت، احکام دين، وفاداريف خيلي چيزها هست که در حوزه فيلمسازي کمتر ديده ميشود.»