پای درس ایرج طهماسب و حمید جبلی در دانشگاه «کلاه قرمزی»!

خراسان/ محمد لقمانيان در فضاي مجازي با شخصيت عروسکي محبوب «لقمه» شناخته ميشود. او در مجموعه «کلاه قرمزي» نيز تجربه همکاري با ايرج طهماسب را داشته و صداپيشه کاراکتر «بچه فاميل دور» و عروسک گردان «فاميل دور» بوده است. او اکنون در تجربه جديد همکاري با تلويزيون، برنامه «شوخي شوخي» را در مقام کارگردان، از شبکه سه روي آنتن دارد. به همين بهانه گفتوگويي با محمد لقمانيان داشتيم.
چه شد که تصميم گرفتيد خودتان برنامهاي را مستقلا کارگرداني کنيد؟
مدتي است که ايدههاي عروسکي در ايران بسيار کم شده است و کارهاي عروسکي خوبمان مانند «کلاه قرمزي»، به واسطه مشکلات زيادي که داشتند کمرنگ شد و جايگزيني برايش وجود نداشت تا اين که «خندوانه» با «جناب خان» آمد و «خندوانه» هم برنامه مستقلي بود و «جناب خان» به آن پيوست. استاداني مانند خانم برومند و آقاي طهماسب هم داشتيم که کار ميکردند، اما به دليل مشغلههاي زياد يا سن و سال، هميشه کار نميکنند. بايد در زمينه عروسکي اتفاق جديدي بيفتد. ايدههايي داشتم، تصميم گرفتم دنبال تهيهکننده باشم و آقاي محمد ابوالحسني تهيهکننده «ديرين ديرين» استقبال و به من اعتماد کردند و از ايشان ممنونم.
سابقه شما در کار با گروه آقاي طهماسب هم در اين اعتماد تاثير داشته؟
خداراشکر، بله، يکي به واسطه اين موضوع و ديگري به واسطه «لقمه شو» که در اينستاگرام برندي بود. من خودم را شاگرد آقاي طهماسب، آقاي جبلي و خانم برومند ميدانم، از اين استادان ياد گرفتم و با تجربههايي که خودم داشتم، اين اعتماد به وجود آمد.
همکاري با آقاي طهماسب و جبلي در «کلاه قرمزي» چه ويژگيهايي براي شما داشته است؟
هميشه گفتم مثل يک دانشگاه بوده و برايم مثل يک معلم بودند. در اين چند سالي که با آنها همکاري کردم، بسيار از آنها به خصوص آقاي طهماسب ياد گرفتم. در کار و تمرينات، صحبتهاي ايشان، ديدگاهها و سبک کارگرداني ايشان را مانند جزوه مينوشتم. هميشه وقتي کم ميآورم و ذهنم بسته ميشود، نوشتهها را ميخوانم هم ياد خاطرات قديم ميافتم و هم دوباره ذهنم را باز ميکنم.
ايده «شوخي شوخي» چطور شکل گرفت؟
آقاي ابوالحسني با صداوسيما توافقاتي کرده بودند، به من گفتند اگر ميتواني يک ايده عروسکي آماده کن، من هم چون ايدههاي عروسکي زيادي داشتم، جمع بندي کرديم. قالبي مانند تاک شو ميخواستم که الان در سراسر دنيا وجود دارد و آدمها و سلبريتيها مينشينند و صحبت ميکنند. تا به حال برنامهاي نداشتيم که اين اتفاقات در يک قالب عروسکي رخ بدهد. فکر کردم چه خوب ميشود که قالب جهاني تاک شو، عروسکي باشد يعني مهمان و بازيگران همه عروسک باشند. قالب «شوخي شوخي» تقريبا شبيه جُنگ عروسکي است، يعني مانند برنامههاي آيتمي مثل «ساعت خوش» و کارهاي آقاي مديري که يک مجري و آيتم دارد. ترکيبي از جُنگ عروسکي و برنامه تاکشو است. اين ايدهها را در ذهنم منظم کردم و تبديل شد به «شوخي شوخي».
از نمونههاي خارجي هم ايده گرفتيد؟
نه عمدا نخواستيم که از برنامه خارجي الگو بگيريم. البته که ساختاري وجود دارد، مثل مسابقات استعداديابي که پايه آن را غربيها به وجود آوردند و تبديل شده به يک ساختار بين المللي که همه از آن استفاده ميکنند. يک مجموعه عروسکي بسيار معروف به نام «ماپت شو» وجود دارد که 50 يا 60 سال قدمت دارد. ساخت عروسکهاي اين مجموعه تبديل به ساختاري جهاني شده و به آن ماپت ميگويند. عروسکهايي مثل «جناب خان» و «سنجد» که دهان گشادي دارند، الگويشان ماپت است. گاهي به واسطه اين الگو، ساختشان شبيه به يکديگر است که نميتوان اسم آن را کپي گذاشت، اين يک ساختار جهاني است. ماپت شو الگوي مطرحي است که ما نمايشگران عروسکي هميشه دوست داريم مانند آن برنامه بسازيم، اما نخواستم تقليد کنم، ميخواستم از آموزهها و ريتم آن برنامهها براي پيشبرد کارم استفاده کنم.
فکر کرديد که از حضور «لقمه» در «شوخي شوخي» استفاده کنيد؟
هر عروسکي جايگاه، محتوا و ساختار خودش را دارد. نه، به هيچ وجه نميخواستم اين اتفاق بيفتد.
تا به حال فکر نکرديد که حتي برنامهاي مستقل با حضور «لقمه» بسازيد؟
نه، لقمه را نميشود به تلويزيون آورد، چون هر عروسکي که به تلويزيون بيايد مال تلويزيون ميشود. من تهيهکننده داشتم و مالکيت لقمه متعلق به ما بود، به همين دليل «لقمه» را به تلويزيون نميآورم، اما عروسکهاي ديگر را چرا. با عروسکهاي «شوخي شوخي» شروع و روي آنها تمرکز کرديم. به ساختار «شوخي شوخي» نقدهايي وارد کردند و گفتند مشخص نيست متعلق به کودک است يا بزرگ سال يا چرا فضايش شلوغ است. به هرحال سليقه ها متفاوت است، ميخواستم مردم را با يک برنامه و سبک جديد آشنا کنم و فرهنگسازي کنيم که برنامههاي عروسکي ميتواند متنوع باشد، مردم فکر نکنند برنامه عروسکي مال بچههاست يا فکر نکنند عروسک يک عروسک ديگر را ناز ميکند، عروسکهاي ما همديگر را هل ميدهند، غش ميکنند، با هم برخورد فيزيکي دارند. هميشه برنامههاي عروسکي ميگفتند چه چيزي خوب است و چه چيزي بد، خواستم کمي رويکردمان را عوض کنم. اين فرهنگ تا جا بيفتد خيلي کار دارد، مردم هنوز به اين طور برنامهها با ريتم تند، برنامهاي که مدام پشت سر هم پلاتو داشته باشد عادت ندارند، به همين دليل به آنها حق ميدهم.
عدهاي هم گفتهاند برنامه خندهدار نيست
ادعا نداريم کسي که برنامه ما را ميبيند بايد مدام بخندد و قهقهه بزند. اسم برنامه ما «شوخي شوخي» است يعني شوخي ميکنيم، گاهي شوخي نيش و طنزي که دارد ميتواند لبخند به لب بياورد، بستگي به شدت شوخي دارد، شدت شوخي برنامه ما شدت آهستهاي است. يک دليل ديگر هم که آدمها نميخندند مربوط به اين است که در برنامه فاز آموزشي و فرهنگ سازي داريم. وقتي چنين قالبي داشته باشيد نميتوانيد به همه چيز نقدهاي مميزيدار وارد کنيد تا مردم بخندند. ما با متنهايي کار کرديم که بيشتر محتوا برايمان مهم بوده تا اين که بخواهيم کسي را به قهقهه وا داريم. خواهش ميکنم مردم صبور باشند چون هر برنامه و سريالي که ساخته مي شود قسمتهاي اولش کمي ناآشناست و مردم ارتباط برقرار نميکنند، به مرور اين برنامه را بيشتر ميبينند و دوست خواهند داشت.
نويسنده : مائده کاشيان