مهلقاخانمِ «نون.خ» ۵۱ سال است که صخرهنوردی میکند

خبرآنلاين/ فريده سپاهمنصور که بار ديگر با نقش مهلقاخانمِ سريال «نون.خ» درخشيد ميگويد مسيري که از ۵۱ سال پيش با بازي در تئاتر «پرومته در زنجير» آغاز کرد، به بالا رفتن از صخره با بدني بهمرور مجروحشده شبيه است، صخرهنوردياي که تنها عشق ميتواند ميسرش کند.
۱۵ فروردين ۱۴۰۰، فريده سپاهمنصور، بازيگر شناختهشده تئاتر، سينما و تلويزيون ۷۴ ساله شد. گامي از پس گامي ديگر در مسيري که از ۵۱ سال پيش با بازي در نمايش «پرومته در زنجير» قدم در آن گذاشت و خود به بالا رفتن از صخره با بدني که به مرور مجروح ميشود تشبيهاش ميکند، صخرهنوردياي که به گفته خودش تنها عشق است که ميسرش ساخته است.
فريده سپاهمنصور ۲۳ ساله از فريده سپاهمنصور ۷۴ ساله راضيست؟
او در پاسخ به اين سوال که اکنون که به گذشته نگاه ميکند مسيري را که طي کرده است چگونه ميبيند، گفت: «تصور کنيد از صخرهاي در حال بالا رفتنيد و در هر گوشه از مسير، زخمي بر تنتان مينشيند اما چون کاري را که انجام ميدهيد، دوست داريد همهچيز را به جان ميخريد.»
سپاهمنصور که با مهلقاخانمِ «نون.خ» براي چندمين بار نشان داد چه بر صحنه تئاتر باشد، چه بر پرده سينما و چه در قاب تلويزيون، همچنان ميدرخشد، ادامه داد: «برخلاف عقيده کساني که تصور ميکنند بازيکردن آسان است، کارمان را دشوار ميدانم. دشوارياي که در کنارش بايد مشکلاتي که همه اعضاي جامعه با آن دست به گريبانند را نيز در نظر گرفت. براي کارم سختي بسيار کشيدهام اما دوستش دارم و از نقطهاي که اکنون در آن ايستادهام، راضيام و جاي بدي نميدانمش.»
فريده سپاهمنصور در نمايي از «مهمان مامان» (۱۳۸۲)
همهمان گاهي احساس ميکنيم فراموش شدهايم و گاهي تلفنمان مرتب زنگ ميخورد
او که تابستان ۹۹ با «آخر خط» در شبکه دوم و با «شاهرگ» در شبکه سوم حضور داشت در مورد اين همزماني پخش آثارش، گفت: «تابستان ۹۸ در نمايش «تراس» به کارگرداني مسعود کرامتي بازي کردم و پاييز همان سال در «شاهرگ»، بعد از آن ديگر پيشنهادي را قبول نکردم چون کرونا آمد و يا جاي او بود و يا جاي من و او که جاگير شد، من در خانه نشستم. فيلمبرداري «آخر خط» هم خيلي قبلتر، همزمان با ضبط فصل اول «نون.خ» در سال ۹۷ انجام شده بود.»
بازيگر نقش مشمريمِ «مهمان مامانِ» داريوش مهرجويي در پاسخ به اين که گلايههاي بهحقي را که هرازگاهي از بازيگران پيشکسوت در مورد بيکاري و نبودن پيشنهاد بازي ميشنويم، چگونه ميبيند، گفت: «اين براي همه ما پيش ميآيد. يکهو به خودتان ميآييد و ميبينيد يک سال است هيچ پيشنهادي نداشتهايد و با خود ميگوييد نکند فراموشم کردهاند؟ نکند يادشان رفته که من هم هستم؟ نکند از دور خارج شدهام؟ در بين اين نکند، نکندها، مدتي بعد، کوتاه يا بلند، انگار گره باز ميشود، تلفنتان مرتب زنگ ميخورد و پيشنهاد است که پشت پيشنهاد ميآيد. وقتي اين اتفاق براي بازيگران جوان هم رخ ميدهد، براي همسن و سالهاي من، عادي است.»
سينما براي همسن و سالهاي من، نقشي ندارد
بازيگر فيلم «ساحره» به کارگرداني داوود ميرباقري با بيان اين که گمان ميکند سينما براي جوانهاست، ادامه داد: «سينما براي همسن و سالهاي من، نقشي ندارد و در تئاتر و تلويزيون است که پيشنهاد کار داريم. تاکيد ميکنم که اين برداشت من از پيشنهادهايي است که ميگيرم و ممکن است براي ديگر همکارانم اينطور نباشد.»
و با اشاره به نقشهاي شبيه مجسمه، افزود: «علاوه بر اين، بخش عمده پيشنهادهاي تلويزيوني به همسن و سالهاي من، پيرزن يا پيرمردي است که شبيه به مجسمه يا گوشهاي نشسته يا روي تختي خوابيده است که من و خيليهاي ديگر به عنوان نقش قبولش نداريم و نميپذيريمش چون نميخواهيم رزومه پُر کنيم و آمار بدهيم که در فلان تعداد کار بازي کردهايم.»
فريده سپاهمنصور در نمايي از «ساحره» (۱۳۷۶)
خاطرهاي از اولين و آخرين تجربه همکاري با سيروس گرجستاني
سپاهمنصور که در سريال «شاهرگ» براي اولين و آخرين بار با زندهياد سيروس گرجستاني همبازي شد در پاسخ به اين سوال که چه خاطرهاي از همکاري با اين بازيگر همنسل خود در ذهن دارد، گفت: «سريال «شاهرگ» اولين تجربه همکاري من با سيروس گرجستاني بود و آنچه توجهام را جلب کرد توانايياش در بداههگويي بود طوري که اگر کات نميدادند آنقدر حضور ذهن داشت که بتواند تا فردا صبح همينطور برايتان بگويد و شما را دنبال خود بدواند. ميتوانم بگويم جزو معدود بازيگران همسن من بود که متن را کامل از بَر ميکرد. دفترچهاي داشت که همه ديالوگهايش را در آن مينوشت و با خود تکرار ميکرد و اصلا چيزي از يادش نميرفت تا لازم باشد ديالوگي را به او برسانند.»
وقتي از بازيگري کمفروشي ميبينم، ترجيح ميدهم تلويزيون را خاموش کنم
بازيگر نمايشهاي «در شورهزار»، «مشروطهبانو» و «همسايه آقا» به کارگرداني حسين کياني با بيان اين که بازيگري که طوطيوار ديالوگ ميگويد از بازيگري که نقشش را زندگي ميکند قابل تشخيص است، گفت: «همهمان ميتوانيم بازيگري که نقشش را زندگي ميکند از بازيگري که طوطيوار ديالوگ ميگويد، تشخيص دهيم و متاسفم که اين بيان طوطيوار ديالوگها در کارهاي تلويزيوني بسيار است.»
او ادامه داد: «من، کارگردان کار را مسبب اين اتفاق ميدانم. کارگرداني که در حال تماشاي کارش از پشت ويزور دوربينِ فيلمبردار است بايد بداند هر کدام از بازيگرانش در حال انجام چه کاري هستند و اگر ميبيند بازيگري براي درک آنچه ميگويد و انجام ميدهد به فضاسازي و توضيح بيشتر احتياج دارد، بايد کمکش کند. در غير اين صورت ناچاريم بپذيريم خود کارگردان هم متوجه نشده است چه اتفاقي در حال رخدادن است. نميدانم در کارهاي تلويزيوني به اين علت که بزن و برواند اين اتفاق بيشتر رخ ميدهد يا به دليلي ديگر اما براي همهمان پيش آمده است که با تماشاي يک سريال از خود ميپرسيم چرا بازيها با هم متفاوتند؟! انگار بازيگر روي دست کارگردان مانده و چارهاي نبوده است جز اين که به هر طريقي ميشود، کار را جمع کرد.»
بازيگر نقش ربابه دهقان در سريال «عقيق» با توضيح در مورد زماني که ترجيح ميدهد تلويزيون را خاموش کند، افزود: «در نتيجه وقتي ميبينم توليدکنندگان يک اثر براي منِ مخاطب اهميت و احترامي قائل نبوده و به خروجي کارشان دقت نکردهاند، پس من هم تلويزيون را خاموش ميکنم و از خود ميپرسم چرا بايد براي تماشاي چيزي وقت بگذارم که به عنوان بيننده هيچ ارزشي براي توليدکنندگانش ندارم؟!»
فريده سپاهمنصور در صحنهاي از نمايش «همسايه آقا» (۱۳۹۵)
نظر مهلقاخانمِ فصل اول «نون.خ» در مورد فصل سوم اين سريال
او که در اولين فصل از سريال «نون.خ» به کارگرداني سعيد آقاخاني نقش مهلقاخانم، مادرزن نورالدين خانزاده را بازي ميکرد در مورد فصل سوم اين مجموعه که نوروز ۱۴۰۰ روي آنتن شبکه يک سيما رفت، گفت: «خنداندن تماشاگر مخصوصا در ايران، کار سختي است. چرا که از يک طرف، ما ملت گريهايم و غمگساري را بهتر از شادي بلديم و از طرف ديگر بازيگرانمان موظف به رعايت بسياري از نکاتي هستند که دست بازيگران آثار کمدي دنيا براي استفاده از آنها باز است. با اين شرايط اگر کارگردان يا بازيگري بتواند مردم را بخنداند بايد دستش را صميمانه فشرد و سعيد آقاخاني از جمله اين کارگردانان و بازيگران است.
سپاهمنصور ادامه داد: «من با هر لبخندي که با فصل سوم اين سريال زدم، سازندگانش را دعا کردم و نه فقط در مقابل «نون.خ»ايها که در مقابل هر هنرمندي که هنرمندانه لبخندي بر لب مردم ميآورد سر تعظيم فرود ميآورم.»
هر نقشي را طوري بازي ميکنم که انگار آخرين نقش زندگيام است
سپاهمنصور در پايان با بيان اين که هر نقشي را طوري بازي ميکند که انگار آخرينبار است که چنين فرصتي در اختيارش گذاشته شده است، گفت: «هر نقشي براي من، حکم آخرين نقشم را دارد و فکر ميکنم اگر بپرسند اين که بود که مُرد؟ و جواب بشنوند همان که داشت فلان نقش را بازي ميکرد، آن «فلان نقش» ميشود ملاکِ کارم و بايد بهترينِ من باشد.»