همه حاشیههای «آقا مرتضی»؛ از خنجر بر پشت تا ممنوعالتصویری!

فارس/ شبکه سه سيما اينشبها مستندي درباره شهيد آويني با نام «آقا مرتضي» پخش ميکند، چهره اي که در همه اين سالها لايههايي از غبار روي شخصيت چندوجهياش بوده و عدهاي دوست نداشتند واقعيتهاي زندگي او مطرح شود.
به ويژه که بسياري از افرادي که امروز دم از آويني ميزنند و خود را از طرفداران و مريدان و نزديکانشي ميدانند و به اصطلاح او را روي سر خود حلوا حلوا ميکنند، در روزگاري از همان اولينهايي بودند که سنگهاي زيادي را مقابلش انداختند!
تاکنون چهار قسمت از «آقا مرتضي» روي آنتن رفته است و در هر قسمت به نکاتي از زندگي سيد مرتضي آويني پرداخته است. يک قسمت به بخشهايي از فعاليتهاي او در تلويزيون و در قالب مستندسازيهاي روايت فتح پرداخته بود.
در بخشي از اين مستند نيز با محمد هاشمي رئيس وقت سازمان صداوسيما گفتوگو شد. اين مستند در مصاحبههايي که ارائه کرده بود روايتهاي متناقضي از برخورد صداوسيما با شهيد آويني و گروه تلويزيوني مستند روايت فتح نشان داد و در آن با دو طرف سازمان يعني محمد هاشمي و عوامل روايت فتح صحبت شده بود.
از جمله بحثهاي مطرح شده در اين بخشها تاکيد محمد هاشمي بر حمايتها از مستند روايت فتح بود و جملاتي که به صراحت اعلام ميدارد که در آن زمان همه امکانات را براي اين مستند اختصاص داده است. سخناني که در بخشهاي بعدي مستند به نوعي تکذيب ميشود و عوامل مستند روايت فتح و گروه جهاد سازندگي، يکي يکي به مشکلات و مصائبي که در آن زمان براي ساخت مستندها دفاع مقدس مواجه بوده اند اشاره ميکنند و حتي بر فشارهايي که روي شهيد آويني بوده است صحه ميگذارند.
* وقتي صداي مرتضي ممنوع شد!
رئيس وقت صداوسيما در بخش هاي ديگري از «آقا مرتضي» از ارتباط خوب خود با گروه جهاد سازندگي ميگويد و جلساتي که با آنها برگزار مي کرده است. اين سخن او هم اما با فاصله کوتاهي و در بخش ديگر مستند زير سوال ميرود و يکي از نزديکان شهيد آويني توضيح ميدهد که چطور او پس از يکي از جلساتي که با رئيس صداوسيما داشته است، کلافه و عصباني به اتاق ميآيد و از بي توجهيهاي رئيس وقت صداوسيما ميگويد که حواسش به فرزندانش بوده است تا مشکلات مستندسازي.
با اين حال شدت مشکلات شهيد آويني در زمان رياست هاشمي در صداوسيما به آنجا مي رسد که به تدريج حذف و حتي به ممنوع الصدا شدن وي منتج مي شود و در حدود يک سال قبل از شهادتش که مستندي با نام «خنجر و شقايق» را توليد کرده است به گلايه از اين مشکلات برميآيد. اما همان مستند هم بر تابيده نميشود، در اولين سالگرد جنگ بوسني، مستندي با نام «خنجر و شقايق» تدوين و آماده ميشود که سه قسمت به آنتن تلويزيون رسيده بود و بقيه قسمتها هم بعد از تدوين در اختيار سازمان قرار ميگرفت. با اين حال در سه قسمتي که از مستند پخش شد صداي آويني حذف مي شود و واکنشهاي مختلف رسانهاي را رقم مي زند.
از جمله اينکه خود شهيد آويني در نامهاي سرگشاده که با عنوان «چگونه خنجر بر پشت شقايق نشست» در کيهان منتشر کرد، به بخشي از مشکلات صداوسيما در عرصه مستندسازي و سنگ اندازي ها براي گروه روايت فتح اشاره کرد. در بخشي از اين نامه از واژه «بوق مفلوک» براي اين سازمان استفاده ميکند و مينويسد «اگر آقايان عليرغم مسندي که در آن قرار گرفتهاند الفباي مستندسازي و نحوه برخورد با مخاطب را در کار تبليغ ميدانستند، غايت برنامهسازي را صرفا اطلاعرساني نميگرفتند و اصلا همين ديد عقبمانده شما در باره برنامهسازي است که وضع اين رسانه قدرتمند را که در کف شما جز «بوق مفلوکي» بيش نيست، به اينجا کشانده است که همه شاهد آن هستند.»
با اين نامه درگيري ها و اختلافات شدت ميگيرد و يکي از بي اخلاقيها و رسواييهاي بزرگ عليه شهيد آويني و گروهش رقم مي خورد؛ با يک فاصله طولاني از اين نامه، بيانيهاي منتشر ميشود که در عنوان آن آمده است: «نويسندگان نامه سرگشاده کمترين نقشي در تهيه سريال روايت فتح نداشتهاند». اين نامه خطاب به همان نامه سرگشادهاي است که پيش از اين در کيهان منتشر شد.
اين نامه دروغين که قصد داشت شهيد آويني و عوامل مستند روايت فتح را از بيخ و بن از صداوسيما براند، در روتيتر هم اين عنوان را انتخاب مي کند: «جوابيه تهيهکننده و دستاندرکاران سريال تلويزيوني روايت فتح به نامه سرگشاده تهيهکنندگان خنجر و شقايق». نامه مشکوکي که تلاش دارد از ابتدا پروژه حذف شهيد آويني را از هويت مستندهاي روايت فتح کليد بزند.
بعد از سخنان محمد هاشمي، حميد داوود آبادي نويسنده از و از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس در صفحه فضاي مجازي خود در اينستاگرام اين نامه دروغين را منتشر کرد و به صراحت به سخنان هاشمي که در مستند از روابط گل و بلبل با شهيد آويني سخن گفته بود و اظهار کرده بود که همه امکانات در اختيار او و گروه روايت فتح قرار گرفته است، واکنش نشان داد.
ماجراي اين نامه دروغين و آن رسوايي بعد ها چند باري با جزئيات منتشر شد و اين قسمت از مجموعه «آقا مرتضي» يک بار ديگر آن را يادآوري کرد.
* ادعاي خانواده آويني مبني بر تحريف او
در يکي ديگر از قسمتهاي مستند «آقامرتضي»، ماجراي حج خونين سال ۶۶ (کشتار حجاج در شهر مکه توسط نيروهاي عربستان) مطرح ميشود و شهيد آويني از عربستان سعودي با توصيفاتي همچون «اشقي الاشقياء» و «يزيدتر از يزيديان» ياد ميکند.
اين مستند همچنين به موضوع تصويب قطعنامه ۵۹۸ و واکنش سيدمرتضي پس از شنيدن آن، از سوي دوستانش ميپردازد.
اما يکي از جنجالهاي مستند «آقامرتضي»، موضوع علاقه غزاله عليزاده (نويسندهاي که در سال ۷۵ خودکشي کرد) به «کامران آويني» در دوره دانشجويي (دانشکدهٔ هنرهاي زيباي دانشگاه تهران) است و از قول همدانشگاهي آويني چنين بيان ميشود که او «زنگريز» بود و گوينده متن هم تصريح ميکند که آويني از اين «خان» به سلامت عبور کرد.
به نظر ميرسد اين روايت و برخي ديگر از روايتها، موجب اعتراض خانواده شهيد آويني شده است، چنانچه دخترش کوثر در اين باره نوشت: چيزهايي که دارد پخش ميشود، روايت «بدون سانسور» زندگي پدرم نيست، بلکه روايتي است تحريفشده...»
پيش از او هم مادرش «مريم اميني» گفته بود: در تکههايي که ديدم، کاريکاتوري از دوران جواني شهيد آويني ارائه شده که شايد براي دختر دبيرستانيهاي چند دهه پيش جذاب باشد، مملو از روايتهاي جعلي و مبتذل مخصوص رسانههاي زرد. او در اظهارنظري عجيب، سازمان هنري رسانهاي اوج تهيهکننده اين مستند را «تهيهکننده فيلمفارسي شهيد آويني» ناميد!
* بيرغبتي همسر آويني به مصاحبه
مهدي مطهر تهيهکننده مستند در پاسخ به اين اتهام گفته: ما تمام تلاشمان را کرديم که فيلمي جامع درباره همه جوانب شهيد آويني از ابعاد شخصيتي گرفته تا زيست اجتماعي و هنريشان ارائه دهيم. او همچنين توضيح داده که کارگردان ما در ايام ساخت مستند به سراغ خانم اميني رفت ولي ايشان روي خوش به او نشان نداد.
اما اعتراض تندتر را حسين معززينيا مستندساز و داماد شهيد آويني داشت که در نامهاي به رييس سازمان صدا و سيما، استفاده از راشهاي پخشنشده مستندش با عنوان «روايت راوي» را دزدي دانسته است.
سيدعباس سيدابراهيمي، کارگردان مستند آقامرتضي در توضيح اين اتفاق گفت: مستند «روايت راوي» متعلق به دهه ۸۰ است. آقاي معززينيا در آن زمان کارمند روايت فتح بوده و اين موسسه تصميم ميگيرد کاري درباره شهيد آويني بسازد و سرمايهگذاري ميکند. در نهايت آقاي معززينيا به عنوان کارگردان، با پول اين مؤسسه که دولتي است مجموعه مستند «روايت راوي» را ميسازد. در اين بين مالکيت راشها با چه کسي است؟ طبيعتاً متعلق به تهيهکننده يعني روايت فتح است.
محمدعلي شعباني ديگر مستندسازي بود که ادعاي سرقت راشهايش را مطرح کرد اما بعدتر در «کلابهاوس» اذعان کرد از راشهاي استفاهنشده او در مستند آقامرتضي استفاده نشده است. ضمن اينکه به گفته تهيهکننده مستند، مستند ساختهشده توسط شعباني به سفارش خانه مستند و متعلق به آنجا است و طبق قرارداد، شعباني نسبت به آن حقي ندارد. همچنين تصاوير آرشيوي مستند آقاي معززينيا با هماهنگي و دستور مدير وقت موسسه روايت فتح آقاي اصغر بختياري در اختيار تيم سازنده اثر قرار گرفته و مجوز لازم از اين طريق اخذ شده است.
خانه مستند همچنين در بيانيهاي خطاب به خانواده شهيد آويني نوشت: ما قريب به ۳۰ سال است روايت انحصاري شما از شهيد آويني را ديده و خواندهايم. خواهش ميکنيم فقط چند شب صبر کنيد و اجازه بدهيد مخاطبان روايتي جامع و بدون سانسور از ايشان را ببينند. بعد شما دوباره تا سالها فرصت داريد تا همان روايت دلخواهتان را براي مخاطبان بسازيد!