فیلمهای ترسناکی که در روشنایی روز هم شما را به وحشت میاندازند

باشگاه خبرنگاران/ از زماني که فيلمهاي ترسناک ساخته شده اند، تاريکي شب يکي از استانداردهايي بوده که به وسيله فيلمسازها براي ايجاد تهديد و ترس در مخاطب استفاده ميشده است. ترسيدن از تاريکي در عده زيادي وجود دارد و ميتوان گفت که يک عامل ترس جهاني است؛ چراکه توأم با تنها بودن، نبود ديد کافي و از همه مهمتر احساس خطر است. شايد به همين دليل است که فيلمهاي ترسناک زيادي با جمله «همه چيز از يک شب تاريک و طوفاني آغاز شد» شروع ميشوند.
تاريکي در واقع نشان از آسيب پذيري است و فيلمسازهاي آثار ترسناک هم همه تلاششان را ميکند که شخصيت را در شرايط بي دفاع و آسيب پذير قرار دهند. البته برخي از فيلمهاي سينمايي هم اين قانون را ميشکنند و يک ژانر فرعي خلق ميکنند که ميتوان آن را Daylight Horror ناميد. در اين تکنيک روشنايي روز احساس امنيت خيالي به مخاطبان ميدهد و ميتوان در جايي که انتظارش را ندارند اين اعتماد و امنيت را از بين برد و آنها را به وحشت انداخت. در اينجا با چند مورد از اين فيلمها آشنا خواهيد شد.
مطرودين شيطان (۲۰۰۵)
اين فيلم در ژانر سبک وحشت به کارگرداني راب زامبي ساخته شده و در واقع دنبالهاي بر فيلم قبلي او به نام «خانه هزار جسد» است. داستان فيلم در شهري در ايالت تگزاس روايت ميشود و در مورد دو قاتل وحشي و رواني است که از محاصره نيروهاي پليس ميگريزند و پا در جادهاي کويري ميگذارند. يک کلانتر بنام «ويدل» که به دنبال گرفتن انتقام مرگ برادرش از آن هاست، شروع به تعقيبشان ميکند. اين فيلم با ترکيب جنبههايي از ژانر وسترن و اسلشر يک تجربه ترسناک منحصر به فرد را خلق ميکند.
ميدسامر (۲۰۱۹)
آري آستر بعد از ساخت فيلم سينمايي «موروثي» در سال ۲۰۱۸ به سراغ اين فيلم رفته که شايد يکي از به يادماندنيترين فيلمهاي ترسناک دهه اخير باشد که داستان آن در روشنايي روز روايت ميشود. اين فيلم داستان شخصيتي به نام داني را روايت ميکند که دنيايش پس از مرگ پدر و مادرش به آشفتگي رسيده. او به همراه همسرش به ملاقات دوستان دورشان و شرکت در يک جشن تابستانه ميروند که هر ۹۰ سال يکبار برگزار ميشود، اما خيلي زود همه چيز به يک کابوس تبديل ميشود.
تپهها چشم دارند (۲۰۰۶)
اين فيلم به تهيه کنندگي وس کريون و کارگرداني الکساندر آژا داستاني ترسناک از آدمخوارها در يک بيابان دور افتاده را به تصوير کشيده است. «تپهها چشم دارند» داستان خانواده آمريکايي کارتر را روايت ميکند که اتومبيل آنها در جست و جو براي رسيدن به يک معدن نقره که برايشان به ارث گذاشته شده به طور ناخواسته به قلمرو غارنشينهاي وحشي و آدمخوار وارد ميشوند. نسخه ديگري هم از اين فيلم وجود دارد که در سال ۱۹۷۷ ساخته شد.
مرد حصيري (۱۹۷۳)
اين فيلم سينمايي ساخته رابين هاردي فيلمساز معروف فيلمسازي ژانر ترسناک فولک است و همينطور يکي از اولين و موثرترين نمونههاي فيلم ترسناک محسوب ميشود که داستان آن درطي روز اتفاق ميافتد. «مرد حصيري» در مورد يک مامور پليس است که در جست و جو براي يافتن يک زن گمشده، به جزيرهاي دور افتاده ميرسد. افراد محلي اين جزيره وجود چنين زني را انکار ميکنند، اما اين پليس بعد از تحقيقات متوجه ميشود که آيين هاي کافرکشي در اين مکان اجرا ميشود که يکي از آنها قرباني کردن يک شخص با سوزاندن است.
پرندگان (۱۹۶۳)
آلفرد هيچکاک در فيلم سينمايي «پرندگان» با نشان دادن پرندهها در نقش حيوانات قاتل، باعث شگفت زده شدن مخاطبان شد. اگرچه فيلم با داستاني عاشقانه و کمدي شروع ميشود، اما به تدريج با هجوم پرندهها به اثري ترسناک تبديل ميشود. داستان فيلم حول يک دختر ثروتمند به نام ملاني دنيلز ميگذرد که با وکيل جواني به نام ميچ به خليجي در کاليفرنيا ميروند، اما به اتفاقاتي کابوس وار بر ميخورند. هيچکاک با اين فيلم به خوبي حس نا امني را درمخاطب بر انگيخته ميکند.
آخرين خانه در سمت چپ (۱۹۷۲)
«آخرين خانه در سمت چپ» فيلم ديگري از کريون است که در دهه ۷۰ بسيار محبوب شد. اين فيلم که اقتباسي نصف و نيمه از يکي از فيلمهاي اينگاربرگمن است، داستان دو دختر جوان را روايت ميکند که ربوده شده به جنگلها برده ميشوند و به قتل ميرسند. حالا والدين اين دو دختر به دنبال گرفتن انتقام از قاتلان ميروند.
طلوع مردگان (۱۹۷۸)
در دنباله فيلم تحسين شده «شب مردگان زنده» به کارگرداني جرج رومرو به نام «طلوع مردگان»، شخصيتها با ميزان بيشتري از زامبيها درگير ميشوند. اين فيلم در مورد گروهي از بازماندگان است که خودشان را در يک فروشگاه حبس کرده اند که از زامبي حاضر در بيرون فروشگاه در امان باشند. اگرچه بسياري از سکانسها طي شب اتفاق ميافتند، اما چراغهاي اين فروشگاه فضا را روشن نگه ميدارند.
آروارهها (۱۹۷۵)
فيلم سينمايي «آرواره ها» ساخته استيون اسپيلبرگ علت وحشت يک نسل از پا گذاشتن به آب است. بيشتر سکانسها و بخشهاي اين فيلم در يک روز کاملا آفتابي روايت ميشود تا آن را يکي از برترينها در بين فيلمهاي ترسناک که اتفاقات آن در طي روز رخ ميدهد بدانيم. در اين فيلم کلاسيک شاهد داستان يک رئيس پليس و تحقيق بر روي پرونده قتل کوسهها هستيم.
کشتار با ارّه برقي در تگزاس (۱۹۷۳)
در سال ۱۹۷۳، تام هوپر يکي از مشهورترين فيلمها در تاريخ ژانر وحشت را خلق کرد. در فيلم «کشتار با ارّه برقي در تگزاس» براي اولين بار از ارّه برقي به عنوان يک وسيله براي کشتار استفاده شد که در دست قاتلي ترسناک و ساکت قرار ميگرفت. اگرچه يکي از نمادينترين سکانسهاي اين فيلم در شب فيلمبرداري شده، اما بخشهاي اصلي فيلم در طي روز روايت ميشود. استفاده از روشنايي روز در اين فيلم مخاطب را متقاعد ميکرد که هر آنچه که ميبيند واقعي است.
منبع: Taste Of Cinema