نویسنده سریال «یاور»: من خودم مثل یاورم!

توجه به سفرههاي نذري
اگرچه نقاط مثبتي هم مثلِ توجه به سفرههاي نذري، يا اينکه "ياور" را پدري نشان داد که با اينکه همسرش در دوران جواني از او ميخواهد همسر ديگري اختيار کند تا بتواند فرزندان بيشتري داشته باشد اما او از اين کار امتناع ميکند و حتي در مواجهه با پسرش که همسر ديگري اختيار کرده بود برخورد قاطعانهاي دارد و از طرفي ديگر توجه به برخي از سنتهاي قديمي خانوادههاي ايراني قابل تقدير است.
چرا تکليفِ سازندگان با ژانر و گونه سريال مشخص نيست؟
با اين حال سعيد سلطاني نتوانسته "ياور" را طوري بسازد که مخاطب را سرذوق آورد. در هر قسمت و پخش برخي از سکانسها، ضعف داستان و صحنههاي کسلکننده و کشدار سريال با واکنشهاي منفي مردم و کاربران شبکههاي اجتماعي روبهرو شده است. برخي در کنار همه نقدها، اين سؤال را مطرح کردند چرا تکليفِ سازندگان با ژانر و گونه سريال مشخص نيست؟ جايي ميخواهيد معما ايجاد کنيد معما نميشود، گاهي ميخواهيد چالش ايجاد کنيد چالش نميشود و گاهي هم ميخواهيد عاشقانه و خانوادگي شود که اين اتفاق هم نميافتد؟
شايد مهمترين نقطه اين انتقادات، مفهوم اصلي "ياور" باشد که خودش را به وضوح نشان نميدهد؛ ميخواهد حرف از جوانمردي و رفاقت بزند يا روابط خانواده را با زبانِ خودش نشان دهد. بعضاً مخالف رفتار مردسالارگونه و ضدزن بودن شخصيت اصلي داستاناند؛ باورهاي پوسيدهاي که دوباره احياء ميشوند؛ حتي برخي نوشتند آيا هنوز مثل "ياور" در جامعهمان داريم که حرف حرفِ خودش باشد و ولاغير. چرا که سبک زندگيِ قصه با سبک زندگي امروز هيچ سنخيتي ندارد.
انتقادها به دوربين نداشتنِ دانشگاه
اين سؤال کليدي براي بسياري به وجود آمده که آيا هنوز هم مردهايي مثل ياور چلويي وجود دارند؟ آيا اين تفکرها و انديشهها نسبت به خانوادهها و سبک زندگي در جريان است؟ و همچنين برخي هم از نويسنده سريال سؤال کردند آيا به دانشگاه رفته؟! به غير از عدم توجه به دوربين داشتنِ دانشگاه، داستان منطق ندارد؛ اگر آن درس را محسنِ قصه نميتوانست قبول شود ترمِ ديگري به او اضافه ميشد و يا نهايتاً ارائه به استاد برميداشت؛ اصلاً اين پيچيده کردن ماجرا و ماندن در آن گره داستاني، هيچ منطقي ندارد.
ابتلاي به کرونا و بستري در منزل
خيلي از اين ابهامات و سؤالات باعث شد به سراغ سعيد مطلبي نويسنده سريال "ياور" برويم و با او لحظاتي صحبت کنيم. متأسفانه متوجه شديم او چند روزي است به کرونا مبتلا شده و در منزل درمان خودش را دنبال ميکند. مطلبي در اين باره توضيح داد: تستم مثبت شد به دکتر مراجعه کردم و اسکن ريه گرفتم و متوجه شدم کرونا 20 تا 25 درصد ريهام را درگير کرده و الان در منزل بستريام.
هدف اصلي ساخت سريال "ياور" چه بود؟
با همين حال و هوا چند لحظهاي درباره "ياور" با او صحبت کرديم. اول سؤالي که مطرح کرديم هدف اصلي ساخت "ياور" و مطلع اصلي داستانش را جويا شديم که او در پاسخ به اين پرسش گفت:در نقطه اصلي خانواده؛ من تمام زندگيام را مرهون و مديون خانواده ميدانم و هر موفقيت و لذتي که داشتهام از طريق روابط خانواده شکل گرفته و خواستم اين روابط را تبليغ کنم.
شباهتها به حشمت فردوس
مطلبي در پاسخ به اين سؤال که چرا آنقدر ياور هم مثل حشمت فردوس، خودش و خودش است؛ به گونهاي مردسالاري در سريالتان ديده ميشود، تأکيد کرد: در ستايش ميگفتند حشمت فردوس خودش و خودش است گفتم بله واقعاً اينطور بود و در طول 110 قسمت ثيقل داده شد. نهايتاً در قسمت 111 حشمت فردوسي را تحويل دادم که مخاطب خوشش آمد. اينجا مدنظرم بود که نمايش دهم آدمها در کورانِ زمان تغيير ميکنند.
وي افزود: اينجا هم در قسمتهاي اخير "ياور" در گفتوگو با محسن نوهاش ميگويد ما هميشه فکر ميکنيم از بچههايمان طلبکاريم اما آنها از ما طلبکارند و آنجا به خاطر نکتهاي که گفته و او را به غلط حرکت داده، حلاليت ميخواهد. واقعاً هم در زندگي واقعي اين موضوع دو طرفه است؛ هم ما مديون بچههايمان هستيم و هم بچههايمان مديون ما؛ کسي از کسي طلبکار نيست.
توجه به المانهاي خانوادههاي سنتي
مطلبي درباره شباهت ياور و حشمت فردوس به همديگر، تأکيد کرد: من کارم با خانواده است؛ جايي شخصيتم در چلوکبابي روايت ميشود و جايي هم اين شخصيت در ميدان ميوه و ترهبار مشغول کار است. اصل درونمايه و المانهاي خانوادگي است که به آن معتقدم که در اين خانوادههاي سنتي آنها را پيدا ميکنم. اگر اين دو کاراکتر شبيه به هم باشند هم اشکالي نميبينم. چون در فيلمهاي "جانفورد" همه قهرمانانش طي 25 سال يک نفر (جان وين) بود و عيناً يک خاصيت داشتند.
ياور مثل فردوس ضدزن نيست!
وي خاطرنشان کرد: بايد به تفاوت اين دو شخصيت توجه کرد؛ آنجا حشمت فردوس ضدزن و ضد همهچيز به غير از خودش بود؛ زندگي او را ساخت و ثيقلش داد. اما شخصيت "ياور" آدمي است که همينها را به فرزندش يادآوري ميکند که اگر اينها را نکني زندگي خودش به تو ياد خواهد داد؛ اينجا در واقع آن پروسه را گذرانده است.
زود قضاوت کردند
اين نويسنده در پاسخ به اين سؤال که برخي انتقاد دارند سريال ترويج چند همسري کرده، گفت: يک عدهاي نسبت به هر اتفاق در تلويزيون جبهه دارند و طاقت ندارند حرفها را کامل بشنوند و همه اتفاقات را در کنار هم ببينند و بعد قضاوت کنند. برخي هنوز اتفاقي منعقد نشده گفتند سريال ترويج چند همسري ميدهد و حالا که کاملاً جريان را ديدند که اينطور نيست و زود قضاوت کردند ناراحت نيستند از اين قضاوتي که کردند. چرا که هم ياور و هم جلوتر رفتيم پسرش چند همسري را رد کردند.
اصل داستان ياور/ رفاقتهايي که تمام نشدهاند
او با اشاره به اينکه ميخواستيم با سريال "ياور" بگوييم که رفاقتها و معرفتهاي گذشته تمام نشده است، تأکيد کرد: ما در "ياور" يک خط داستاني مشخص داريم؛ اينکه فکر کنيم هرچه در گذشته خوب بوده و گذشته با خودش همه اين خوبيها را برده و نسل جديد پُر از بيمعرفتي است؛ اينطور نيست و اين غلط است. اصل داستان ما اين است که اين خوبيها در وجودِ نسل جديد هست. شاميز و ياور نوع رفاقتشان به گونهاي است و محسن و آصف امروزي طور ديگري؛ در واقع مقطع زماني و اتفاقاتش از جيگرکي به دانشگاه رسيده است. تنفر دارم باور کنيم نسل گذشته ما خيلي خوب بودند و نسل فعلي ما بدند. خود من از نسل گذشتهام و جواناني امروز داريم که گاهي حسرتِ معرفت و رفاقتهايشان را ميخورم.
چرا اين دانشگاه دوربين مداربسته ندارد؟
نويسنده سريال "ياور" درباره نکتهاي که برخي گفتند چرا اين دانشگاه دوربين مداربسته ندارد، توضيح داد: کاملاً درست است. اما شما يک جغرافيا تعريف ميکنيد و براساس اين جغرافيا داستان روايت ميشود. ما دانشگاهي را در "ياور" تعريف کرديم که دوربين در آن موقع نبوده است. در تمام دانشگاهها دوربين هست اما هيچزماني را در فيلم معين نکردم. وقتي راجع به شرايط وکالت صحبت ميشود اگر بخواهيم بگوييم فيلم براي امروز است شرايط وکالت امروز اين نيست.
او همچنين در پاسخ به اين سؤال که اساساً چنين آدمهايي مثل "ياور" امروز وجود دارند، گفت: بله وجود دارند من خودم اينطوريام.