مریم سرمدی: «احضار» جای «او یک فرشته بود» را نمیگیرد
خراسان/ مريم سرمدي بازيگر سريال «احضار»، از سختتر شدن شرايط سريالسازي در تلويزيون ميگويد.
مريم سرمدي از بازيگراني است که تا به حال در سريالهاي تلويزيوني، نقشهاي مادر مختلفي را ايفا کرده است. او در مجموعه «احضار» که اين شبها روي آنتن است نيز نقش شخصيت يک مادر زحمتکش و مستقل به نام «شيده» را بازي مي کند که با ديگر تجربههايش در نقش يک مادر، متفاوت است. با اين بازيگر گفتوگويي داشتهايم که در ادامه ميخوانيد.
عده زيادي از مخاطبان با ترسناک بودن سريال و هشدار درجهبندي سني شوخي کردند.
درباره اين هشدار، موضوع اصلا ترسناک بودن نيست. هنوز اعمال نشده اما قرار شده که حتي درخصوص مباحثي مانند خيانت و امثال آن هم درجهبندي سني وجود داشته باشد بنابراين قرار نيست هنگام نمايش اين هشدار، مخاطب حتما بترسد. روز اول هم که براي بازي در اين سريال دعوت شدم، اصلا به من نگفتند سريال ترسناک است، در واقع يک درام اجتماعي است. اگر هشدار ۱۴+ نوشته ميشود خود آقاي افخمي هم نميگويند وقتي که روح «کامراني» با «مينو» حرف ميزند، صحنه ترسناکي است اما چون براي کودکان پر از سوالاتي است که در حد فهمشان نيست، گفتند در اين صحنهها درجهبندي سني وجود داشته باشد تا بچهها نبينند که بخواهند سوال کنند، چون اصلا در سني نيستند که معني احضار روح را بفهمند. آقاي افخمي قصد ساخت سريال ترسناک را نداشتند، يعني خودشان ميگويند «او يک فرشته بود» براي من گونه وحشت بود اما تا جايي که من ميدانم نگفتند ميخواهند سريال ترسناک بسازند. طبق گفته خودشان، ايشان احساس کردند به حدي خرافات، مخصوصا در ميان خانمها دارد رواج پيدا ميکند که بايد کاري کنند. اين خيلي برايم ارزشمند بود و نيت درستي داشتند.
به نظرتان «احضار» هم ميتواند مانند «او يک فرشته بود» و «اغما» بهيادماندني شود؟
انصافا فکر نميکنم، چون زماني که «او يک فرشته بود» و «اغما» ساخته شد، خيلي از اعمال فشارها و محدوديتها در متنها وجود نداشت. سرمايه هم خيلي موثر است. وقتي سرمايه در يک سازمان پايين ميآيد، روي همه قسمتهاي کار تاثير ميگذارد به همين دليل کارگردان در سينما و تلويزيون ايران خيلي مظلوم است. آقاي افخمي همان کارگرداني است که «او يک فرشته بود» را ساخته و فيلم سازي را هم فراموش نکرده است.
در سريال «زيرخاکي ۲» چه نقشي را بازي کرديد؟
در فيلم نامه شخصيت «پريچهر» با بازي ژاله صامتي وارد محلهاي ميشود، من جزو همسايههاي جديد خانم صامتي و خياط محله هستم.
نظرتان درباره بازي آقاي جمشيدي که از حوزه ورزش وارد بازيگري شدند، چيست؟
با تقسيمبنديهايي که يک نفر از حوزه ورزش يا روان شناسي وارد شده موافق نيستم، هرکسي از يک حوزهاي وارد ميشود. موضوع، ورودش نيست، موضوع اين است که آيا آن آدم مختصات جايي که وارد شده را ميداند؟ ايشان وقتي وارد شد متوجه شد استعدادي دارد اما خيلي چيزها را بلد نيست. براي ايشان از اين جهت خيلي احترام قائل هستم که کلاسهاي مختلف رفت، بازيگري را ياد گرفت و تا اندازهاي ياد گرفت که امروز ستاره سينماست.
در سريال «ملکه گدايان»، نقش شخصيت «بتول» را بازي کرديد، اين کاراکتر به عنوان مادر «سارا» حضور کم رنگي در قصه دارد و هر اتفاقي براي دخترش ميافتد، حضور ندارد که باورپذير نيست.
بله، اصلا منطقي نيست. اصولا از ابتدا که وارد کار ميشويم، متن را به طور کامل در اختيار نداريم. درخصوص «ملکه گدايان» تصورم به هيچ وجه اين نبود و اصلا فکر نميکردم چنين حضور کمي در کار داشته باشم و براي خودم و مخاطبان هم غيرقابل باور بود. اين مادر که شوهرش را از دست داده و ادعا ميکند تنها زندگياش ساراست، از قسمت سوم ديگر هيچ خبري از دخترش ندارد تا قسمت نوزدهم که اين اصلا از نظر دراماتيک قابل دفاع نيست. من هم نميتوانم هيچ دفاعي بکنم و متاسفانه اين اشکال وجود داشت.