چطور «مهین» قاتل زنجیرهای شد؟
خراسان/ نگاهي به مستند تحسين شده اولين قاتل سريالي زن در ايران که در نمايش خانگي منتشر شده است
از ديروز مستند سينمايي «مهين» به کارگرداني محمدحسين حيدري در پلتفرمهاي فيليمو و نماوا منتشر شده است. اين فيلم مستند که به جنايتهاي «مهين قديري» نخستين قاتل زنجيرهاي زن ايران ميپردازد، سال 98 در گروه سينمايي هنر و تجربه به نمايش درآمد و حدود 40 ميليون تومان فروخت. اين فيلم مستند پيش از اين نيز نظر علاقهمندان به سينما را جلب کرده بود و در جشنواره فيلمهاي مستند سينماحقيقت، دومين فيلم از نگاه تماشاگران شده بود. گزارش پيش رو، نگاهي به مستند سينمايي 93 دقيقهاي «مهين» است که پيشبيني ميشود با استقبال تماشاگران پلتفرمهاي اينترنتي روبهرو شود.
يک سوژه حساسيتبرانگيز
«مهين» در نگاه نخست، واجد سوژهاي بسيار جذاب و حساسيتزاست؛ يک زن جوان که مادر دو فرزند کوچک است و تحت تأثير برخي شرايط و مسائل زندگي، به جنايتهاي هولناکي دست ميزند. اين جنايتها که 13 سال پيش در شهر قزوين اتفاق افتاده، دستمايه ساخت فيلم مستندي شده است که جزئياتي تکاندهنده و جذاب از قتلهاي مهين قديري را به نمايش ميگذارد. نکته جالب آن که اين فيلم، محصولي از خانه مستند انقلاب اسلامي وابسته به سازمان هنري-رسانهاي اوج است و ورود اوج به چنين سوژه ملتهبي، در نوع خود چشمگير است؛ خصوصاً آن که اين زن در عين حالي که مادر است، مرتکب جرم ميشود و از قضا انگيزه جنايات او ارتباط مستقيمي با همين حس مادرانگي وي دارد! در نگاه نخست، به نظر ميرسد مستند «مهين»، با مفهوم «مادري» ناسازگار است اما با نگاه به فيلم، مشخص ميشود که اينگونه نيست و اين فيلم با نگاه دقيق فيلم ساز و سرنخهايي که مصاحبهشوندگان از جمله روان شناس و مأموران پيگيري قتلها به دست ميدهند، اين تفکيک را به درستي قائل ميشود.
ضعف در بازسازي
بخش اعظم فيلم مستند «مهين» خصوصاً در نيمه نخست، بازسازي شده و در آن استفاده خاصي از تصاوير آرشيوي و عکس نشده است؛ امري که سختي کار را دوچندان ميکند؛ سازندگان هيچ بهرهاي از بريده جرايد که در اين گونه فيلمهاي مستند، رايج است، نبردهاند و با استفاده از يک بازيگر تئاتر به عنوان بازيگر نقش «مهين قديري» و تعدادي بازيگر ديگر، صحنه جنايتها را بازسازي کردهاند. به همين دليل بيترديد واجد جذابيت بيشتري براي مخاطب است. اگرچه در بازسازيها، بيدقتيهايي به چشم ميخورد که براي روايت سال 1387 چندان توجيهپذير نيست؛ مانند نمايش هدست بيسيم و خودروي تيبا که در سال 87 هنوز به توليد انبوه نرسيده بود.
ورود نسبي به جزئيات
محمدحسين حيدري کارگردان مستند «مهين» کاملاً به سوژه وفادار بوده و ذرهاي از روايت شاهپيرنگ غافل نمانده است. با اين حال به نظر ميرسد از نظر پرداخت، با وجودي که فيلم بدون پردهپوشي موارد ملتهب ساخته شده اما سوژه، همچنان جذابترين چيزي است که به تصوير کشيده شده و به نوعي، سوژه از پرداخت آن جلوتر است. حيدري تلاش کرده تا روند تحقيقات را با بخشي از جزئيات قابل نمايش، به تصوير بکشد و در اين کار، تا حدي موفق بوده اما پنج قتل در فاصله کمتر از شش ماه توسط يک زن، هنوز جزئيات بيشتري دارد که سازندگان به هر دليل از نمايش آن دست کشيدهاند؛ اگرچه ممکن است دليل آن بدآموزي احتمالي براي مخاطبان باشد. شواهد يافتشده در خانه قاتل و جزئيات بامزه از خريداري دارو توسط وي از گيراييهاي مستند «مهين» به شمار ميآيد.
يک درام کارآگاهي جذاب
با وجود آنچه گفته شد، فيلم مستند «مهين» براي مخاطب عام بسيار جذاب است؛ به مثابه يک فيلم داستاني جنايي/کارآگاهي هيجانانگيز که مخاطب با گروه پليس و بازپرس همراه ميشود و به دنياي تاريک ذهني قاتل پا ميگذارد. مهم ترين نقطه قوت مستند «مهين» به جز سوژه، روند تدريجي و سينوسي روايت، در تبديل قاتل به قرباني و دوباره قاتل است که از نظر حسي، درام بسيار خوبي براي مخاطب ميسازد و بيننده را ميخکوب ميکند. انگيزه عجيب يک مادر براي وقوع 5+1 قتل و همچنين تصوير زني که با يک جنازه روي صندلي عقب خودرويش، ساعتها در خيابان پرسه ميزند، از نکات تکاندهنده «مهين» است. يافتن سوژههاي قتل و روايت پرضرباهنگ لحظات منتهي به دستگيري قاتل، ديدني از آب درآمده است.
پايانبندي بهاندازه
مستند سينمايي «مهين» اگرچه در دقايق اوليه نياز به حوصله دارد و در نيمه دوم نيز ضرباهنگ تندي ندارد اما به دليل همان جذابيت و ديگرگوني سوژه و قتلها که گفته شد، براي مخاطب عام گيرا و خوشايند است. نقطه عطف دوم مستند که يک فراز حسي ديگر براي مخاطب ايجاد ميکند، نيمههاي بازجوييهاست که قاتل به تدريج با بازجوها نيز انس ميگيرد و روايت خود از قتلها را راحتتر بيان ميکند؛ ماجرا تا جايي پيش ميرود که عبارت قابل تأمل «طلافروشي سيار» را براي يکي از طعمههايش به کار ميبرد. مستند «مهين» اگرچه به آسيبشناسي شعاري نميپردازد اما بدون ريشهيابي نيز تمام نميشود و مسائل و مشکلاتي را که کمک ميکند شخصيت «مهين قديري» به يک هيولا تبديل شود، بدون تأکيد بيان ميکند؛ تا جايي که از فيلم بيرون نميزند و اثر را به يک محصول نصيحتگر تلويزيوني تبديل نميکند.
نويسنده : مصطفي قاسميان