سينما خبر- البته گاهي هم شايد لازم نباشد راهحلي در اين رسانهها بيابيم همانقدر که افرادي را پيدا کنيم که به اصطلاح با ما «درد مشترک» دارند ، کمي آرام ميشويم که تنها نيستيم و هستند کساني که يا شرايط شبيه ما دارند يا اوضاع و احوالشان از ما بدتر است.
فتحي در سريال «زمانه» دقيقا همين کار را انجام داده است. او در اين سريال آدمهايي را به ما نشان ميدهد که مابه ازاي واقعي دارند.
خانواده بهزاد، کپي برابر اصل خيلي از خانوادههايي است که در ظاهر زندگي خوبي دارند، اما وقتي روابط و زندگي آنها بزرگنمايي ميشود، نميتوان رنگ خوشبختي را در آن ديد.
خانواده عموي بهزاد هر چند پولدار هستند اما آنقدر حاشيههاي جور وا جور اطراف آنها را گرفته که آنها ديگر نميدانند خوشبختي و آرامش چه طعمي دارد. روابط انساني و عاطفي اين دو خانواده پيچيده و پر از تزوير است.
در سريال زمانه کارخانهاي به تصوير کشيده شده که بنا به دلايل مختلف رو به ورشکستگي است. کارگران ماههاست حقوق نگرفتهاند.
منوچهر (شهرام قائدي) به بهزاد که حالا همه کاره کارخانه است ميگويد با دادن زيرميزي (رشوه) ميتوان وام کلاني براي کارخانه جور کرد، آن هم نه وامي که کارمزد بالايي داشته باشد! شايد چنين مسائلي را نتوان در اخبار يا برنامههاي گفتوگومحور به صورت مستقيم مطرح کرد اما تلويزيون آنقدر به مخاطبش احترام ميگذارد که در يک سريال داستاني مسائلي چون بيکاري و روابط نادرست اقتصادي را بازگو کند و حتي آلودگي هوا را هم در داستان خود جاي دهد و در نمايي که از ساختماني مرتفع گرفته شده؛ هواي بشدت آلوده تهران را نشان دهد؛ هوايي که شبيه آلودگي اي است که روابط انساني را هم در بر گرفته است.
همه درهاي زندگي روي خانواده ارغوان بسته بود اما فتحي نشان داد که در ازدحام مشکلات غير قابل حل بازهم ميتوان اميد باز شدن دري را داشت.
براي خانواده ارغوان اين در را دکتر داوودي باز کرد و خوشبختي را به آنها هديه داد. داوودي همان روزنه اميدي است که همه ما در اين روزهاي دشوار به آن نيازمنديم.