این ۵ فیلم براساس داستانهای واقعی ساخته شدهاند

ايرنا/ بسياري از فيلمنامههايي که به فيلمهاي سينمايي تبديل ميشوند از يک داستان واقعي اقتباس شدهاند و تعدادي از آنها از آثار ارزشمند تاريخ سينما هستند.
اگرچه بخش عظيمي از پيشرفت و عظمت هنر سينما زماني به دست آمد که موفق شد تخيل دور از واقعيت انسان را به تصوير بکشد، اما واقعيت آن است که هنر هفتم هميشه به روايت واقعيت هم وفادار بوده است. به همين دليل تعداد فيلمهايي که براساس داستانهايي واقعي ساخته شدهاند، چندان هم کم نيست و در ميان آنها آثار ارزشمندي وجود دارند که فرصت تبديلشدن به بهترين فيلمهاي تاريخ سينما را هم پيدا کردهاند. واقعيت آن است که نوشتن يک فيلمنامه جذاب و بيبديل براساس يک داستان واقعي بسيار دشوارتر از نگارش يک داستان کاملا منحصربهفرد به نظر ميرسد.
فيلمهايي که براساس داستانهاي واقعي ساخته ميشوند، لزومي به پايبندي به اصل داستان نميبينند و در بسياري از موارد براي سينماييترشدن، نزديکي بيشتر به تماشاگر و روايت همزمان چند داستان تحت تاثير تغييرات متعددي قرار ميگيرند. حوادث باورنکردني، شخصيتهاي تاريخي، جنگهاي خونين و اتفاقات حماسي از جمله سوژههايي هستند که در فيلمهايي که براساس داستانهاي واقعي ساخته شدهاند به تصوير کشيده ميشوند.
در ادامه ميتوانيد با بهترين فيلمهايي که براساس داستانهاي واقعي ساخته شدهاند، آشنا شويد. با بخش سوم معرفي فيلمهايي که روايتي واقعي را به تصوير ميکشند همراه با ايرنا زندگي باشيد.
Apollo ۱۳ | آپولو ۱۳
نمره منتقدان: ۹۶ از ۱۰۰
ناسا پيش از فتح کره ماه، بارها براي سفر به تنها قمر کره زمين تلاش کرد. يکي از تلاشهاي ناموفق سازمان فضايي ايالات متحده آمريکا، پروژهاي بود که ميتوانيد روايت سينمايي آن را در فيلم «آپولو ۱۳» تماشا کنيد. اين ماموريت در سال ۱۹۷۰ انجام شد و ممکن بود پايان تلخي داشته باشد. به اين دليل که سفينه سه فضانورد ناسا که براي سفر به کره ماه آماده شده بودند، پيش از رسيدن به اين قمر دچار مشکلات فني شد. اين احتمال وجود داشت که سفينه آنها منفجر شود؛ بنابراين تيم اعزامي به اين ماموريت با باقيمانده انرژي و تواناييهاي خود به زمين بازگشت.
اين فيلم با کارگرداني ران هاوارد و با هنرنمايي بازيگران شناختهشدهاي مانند تام هنکس به يکي از بهترين فيلمهايي که براساس داستان واقعي ساخته شدهاند تبديل ميشود و البته يکي از بهترين عناويني است که درباره حوادث تاريخي ساخته شده و به همين دليل خيرهکننده به نظر ميرسد. روايت هيجانانگيز، احساسي و البته واقعي سفر ناموفق آمريکاييها به ماه به يک فيلم تاثيرگذار در سال ۱۹۹۵ تبديل شد و شانس آن را پيدا کرد تا براي ۹ جايزه اسکار نامزد شود و در نهايت دو جايزه را از آن خود کند.
خلاصه داستان: سومين تلاش انسان براي فرود روي ماه چالشهاي بسياري دارد. سه فضانورد که براي اين ماموريت خطير در نظر گرفته شدهاند بايد براي اين سفر طولاني و دشوار آماده شوند.
All the President’s Men | همه مردان رييس جمهور
نمره منتقدان: ۹۳ از ۱۰۰
رسوايي واترگيت که با استعفاي نيکسون، رييس جمهور ايالات متحده آمريکا، همراه شد يکي از مهمترين حوادث سياسي در تاريخ ايالات متحده است که همواره رنگ و بوي رسوايي را حفظ کرده و به همين دليل هنوز هم مورد بحث قرار ميگيرد. فيلم «همه مردان رييس جمهور» که در سال ۱۹۷۶ اکران شد يکي از بهترين فيلمهايي است که رسوايي سياستمداران را به تصوير کشيدهاند و در پردازش يک روايت متفاوت از رسوايي واترگيت هم موفق ظاهر ميشود.
اين فيلم براساس کتابي به همين نام نوشته باب وودوارد و کارل برنستين است. خبرنگاراني که نقش آنها در فيلم «همه مردان رييس جمهور» به ترتيب رابرت ردفورد و داستين هافمن هستند. اين فيلم براساس داستاني واقعي ساخته شده است.
خلاصه داستان: دو خبرنگار متوجه ميشوند تحرکات عجيبي پيرامون هتلي که حزب دموکرات آمريکا در آن رويدادي برگزار ميکند، وجود دارد. آنها در ابتدا تصور ميکنند اين ورود و خروجها از سوي دزداني انجام ميشود که ميخواهند از سياستمداران دزدي کنند، اما پس از مدتي پي ميبرند که ماجرا پيچيدهتر از بدترين تصورات آنها است. به نظر ميرسد رييس جمهور آمريکا تصميمهايي گرفته که ميتواند براي او گران تمام شود.
United ۹۳ | يونايتد ۹۳
نمره منتقدان: ۹۳ از ۱۰۰
حادثه يازده سپتامبر صرفا يک حادثه هوايي نبود. اين عمليات تروريستي باعث تغيير سياستهاي ايالات متحده آمريکا شد و تاثيرات بسياري روي فرهنگ آمريکاييها داشت. علاوه بر دو هواپيمايي که به برجهاي تجارت جهاني برخورد کردند، دو هواپيماي ديگر هم توسط تروريستهاي گروه القاعده ربوده شدند. يکي از آنها به ساختمان پنتاگون برخورد کرد و آخرين هواپيما پيش از برخورد به هدف نهايياش از کنترل تروريستها خارج شد. با اين حال هواپيماي خطوط هوايي يونايتد هم سقوط کرد و همه مسافران و خدمه آن کشته شدند.
اين فيلم توسط پل گرينگس ساخته شد و بازيگر مشهوري ندارد. آمريکاييها استقبال قابل قبولي از فيلم داشتند و به آن کمک کردند تا با کمک بودجه ۱۵ ميليون دلارياش بيشتر از ۷۶ ميليون دلار فروش داشته باشد. وقايع که فيلم «يونايتد ۹۳» از درون هواپيما به تصوير ميکشد، براساس مکالمات تلفني مسافران با اعضاي خانوادهشان شکل گرفته، اما پايان فيلم به تخيل کارگردان بازميگردد.
خلاصه داستان: تسخير و سقوط کمتلفاتترين هواپيماي ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمريکا سرشار از اتفاقات ريز و درشت است.
The Imitation Game | بازي تقليد
نمره منتقدان: ۷۳ از ۱۰۰
آلن تورينگ يکي از شناختهشدهترين دانشمندان بريتانيايي بود. او به پدر علم محاسبه نوين و هوش مصنوعي معروف است. اين فيلم درباره يکي از بزرگترين کشفهاي او است و به همين دليل نام فيلم هم از نام يکي از اولين نرم افزارها و کامپيوترهاي ساختهشده توسط بشر نشات ميگيرد. اين نرمافزار که توسط آلن تورينگ ساخته شده، دردسرهاي بزرگي را براي او به همراه دارد. نقشآفريني بنديکت کامبريج در نقش اين دانشمند شهير به خوبي درگيريهاي رواني او را نشان ميدهد. نيازي به يادآوري نيست که «بازي تقليد» هم براساس يک داستان واقعي ساخته شده است.
خلاصه داستان: آلن تورينگ، دانشمند بريتانيايي، روي يک نرم افزار کامپيوتري کار ميکند. نرم افزاري که اگر ساخته شود ميتواند بسياري از معادلات جهاني را براي هميشه تحت تاثير قرار دهد. اما رسيدن به اهدافي که تورينگ براي خودش تعيين کرده چندان هم ساده و بدون دردسر نيست.
The Pursuit of Happyness | در جستجوي خوشبختي
نمره منتقدان: ۶۷ از ۱۰۰
يکي از بهترين فيلمهاي انگيزشي تاريخ سينما که توسط گابريل موچينو کارگرداني شده که ميتواند يکي از ارزشمندترين آثار قرن بيست و يکم باشد و به همين دليل بايد در ليست بهترين فيلمهايي که براساس داستانهاي واقعي ساخته شدهاند هم قرار بگيرد. «در جستجوي خوشبختي» توسط ويل اسميت که در نقش اصلي فيلم هم حضور دارد، تهيهکنندگي شد. علاوه بر ويل اسميت فرزند او يعني جيدن اسميت هم در فيلم هنرنمايي ميکند. فيلم «در جستجوي خوشبختي» براساس کتابي به همين نام نوشته کريس گاردنر ساخته شده است. کريس گاردنر يک ميليونر سياهپوست است که در دهه ۱۹۸۰ ميلادي روزهاي سختي را پشت سر گذاشت تا در نهايت زندگي خوبي بسازد.
خلاصه داستان: کريس گاردنر زندگي معمولياش را دوست ندارد. او روياي بزرگ موفقيت در بورس را در سر ميپروراند، اما همسرش اين سبک زندگي را دوست ندارد. او تصميم ميگيرد کريس و پسرشان را ترک کند تا پيش از نابودي احتمالي زندگياش، راهي براي زندهماندن پيدا کند. اما کريس نااميد نميشود. او به همراه پسرش آواره خيابانها ميشود تا روزها براي واردشدن در يک شرکت فعال در بازار بورس تلاش کند و شبها هم جايي براي خوابيدن پيدا کند. اما اين وضعيت قرار نيست هميشگي باشد. کريس براي رويايش ميجنگد.