رابطه مالک و منصوره چگونه سانسوری شد؟
برترين ها/ محمدحسين مهدويان در پي پخش قسمت جديد از سريال «زخمکاري» در شبکه خانگي در قالب يادداشتي از عملکرد نظارتي «ساترا» در اين حوزه انتقاد کرد و در ابتدا نوشت که اگر مميزيها ادامه پيدا کند از انتشار سريال معذور است، اين يادداشت با واکنش اين سازمان مواجه شد.
اين کارگردان در ادامه يادداشت خود خطاب به برخي مديران تصميمگيرنده در امر پخش سريالهاي شبکه نمايش خانگي که زيرمجموعه صداوسيما محسوب ميشوند، عنوان کرده: «شما در کدام جامعه زندگي ميکنيد و براي کدام مردم نسخه ميپيچيد؟ اصلا جامعه و مردم را کنار بگذاريد. آيا فرزندان خود را هم نميبينيد؟ نميدانم خبر داريد يا مثل هميشه در خواب خوش بيخبري سير ميکنيد. شنيدهايد که چند پلتفرم بزرگ بينالمللي ازجمله نتفليکس براي سرمايهگذاري روي طرحها و ايدههاي فيلمسازان ايراني ابراز تمايل کردهاند؟ ترديد نکنيد که بهزودي زود پلتفرمهاي خارجي، مقصد هنرمندان خلاق ايراني خواهند شد و نخبههاي فرهنگي ما هم مثل نخبههاي علمي و اقتصادي عرصه را خالي خواهند کرد.»
وي در پايان يادداشت خود آورده است: «به خدا که شما نه از ما مسلمانتر هستيد و نه براي مردم و جامعهمان دلسوزتر. نميدانم به چه معتقديد، اما به همان چيز قسمتان ميدهم که لااقل براي مدت کوتاهي دستتان را برداريد و بگذاريد کمي نفس بکشيم. شايد بتوانيم در اين روزگار دشوار، به اندازه يکسريال، يک فيلم يا يک موسيقي زيبا براي دقايقي هم که شده مردممان را به خوشي در آغوش بگيريم و شعله اميد را در دل جوانان اين خاک زنده نگه داريم.»
پس از انتشار گلايهنامه و تهديدنامهي محمدحسين مهدويان فيلمساز برآمده از سازمان اوج براي سانسور سريال زخم کاري واکنشهاي انتقادي فراواني دربارهي اين تمهيدِ سازندهي فيلمهاي رد خون و لاتاري، منتشر شده است.
فاضل ترکمن در اين باره نوشت: چه کسي از «بيست زخم کاري» ميترسد؟ «انتقام دههي شصت به سبک چريکهاي کافهنشين» عنوان مطلبي بود که خبرگزاري تسنيم با هدف پروندهسازي براي رمانِ بيست زخم کاري نوشتهي محمود حسيني زاد منتشر کرد. بدون آنکه هيچ اشارهي خاصي به سريال زخم کاري يا محمدحسين مهدويان داشته باشد. درحقيقت نوع گفتار و نوشتارِ مهدويان چنان تکيه بر عوام فريبي دارد که نميگذارد هيچ سره و ناسرهاي از آن تميز داده شود.
نه شفافيتي در گِلههاي عموزادهاياش از ارشاد و ساترا و صداوسيما ديده ميشود و نه خط بطلان مشخصي روي سانسور و توقيف ميکِشد. ديگر حتي نه ايستاده در غبار که خوابيده در وسط لحاف است! يک لحاف گلدوزيشده که سرگرمي ديگران را به دنبال داشته باشد، اما جنابش همچنان زيرزيرکي کلهکِشي کند براي چيدن سناريوهاي نخنمايي شبيه به همان لاتاري تنها نيست... مهدويان در ميانهي اين ميدان غير از منفعت مالي و تطهيرِ چُرتِ ماجراي نيمروز براي ساخت يک اپوزيسيون قلابي اهميتي به رد خون نميدهد و با پرداختن به حاشيههاي بياهميت، از موضعگيري دربارهي اصل مطلب خودداري ميکند.
با صراحت ميپرسم: چرا تا امروز کارگردانِ زخم کاري درخصوص توقيفِ کتاب سکوت پيشه کرده است و کلمهاي در محکومکردن توقيف اثري که براساس آن سريالش را ساخته، نميگويد يا نمينويسد؟! با چه مرام و منطقي يک کارگردان ميتواند در ارتباط با جمعآوري کتابي که اساسِ سريالش بر آن بنا شده، بيتفاوت باشد؟ آن هم بعد از انواع شعارهاي کذب تبليغاتي که اين سريال باعث رونق فروش و تجديد چاپ کتاب شده... از رونقِ فروشِ کتابي حرف ميزنيد که بهطورکل ممنوعه است و بايد سراغ آن را از اُفستفروشان گرفت؟!
دربارهي ابهامات فراوان اطلاعيهي نشر چشمه نيز پرسشهايي دارم. چشمه ادعا ميکند که کتاب کمتر از دو سال پيش توقيف شده (يعني حدود سال ۹۸؟)، اما از طرفي آخرين شناسنامهي کتاب، خبر از چاپ چهارم رمان در (تابستان ۹۹) دارد. اين يعني کتاب توقيفي را تجديد چاپ کردند؟ مگر ميشود ناشر براي فروش يک کتاب توقيفشده پاي قرارداد سريال برود؟ امکان ندارد عوامل سريال و از جمله تهيهکننده محمدرضا تخت کشيان و پلتفرم فيليمو يک کتاب ممنوعه را براي ساخت سريال انتخاب و خريداري کنند. ضمن اينکه حسينيزاد در چندين مصاحبه و همچنين کلابهاوس تاکيد کرد که در آبان و آذر سال ۱۳۹۹ با مهدويان ملاقاتي دربارهي جزئيات داستان کتاب داشته است. چرا همان زمان هيچ يک از طرفين دربارهي مسئلهي توقيف چيزي نگفتند؟ چه کسي از بيست زخم کاري ميترسد؟
اما ماجراي سکانسي که منجر به اعتراض مهدويان شد چه بود؟
در قسمت ششم سريال، به صورت ضمني به دو رابطه نامشروع بين کاراکترها اشاره شد و به نظر ميرسد مميزي مربوط به اين دو ماجرا باشد. روزنامه خراسان در اين باره نوشت: عصر جمعه هانيه توسلي بازيگر اين سريال، در صفحه اينستاگرام خود تصويري از يک سکانس حذفشده را به اشتراک گذاشت و تلويحا اشاره کرد که مميزي شده است. در ميان کاربران شبکههاي اجتماعي، نظرات درباره محتواي سريال «زخم کاري» مختلف است.
بسياري به ميزان زياد مصرف دخانيات در قاب اين سريال انتقاد دارند و عدهاي نيز به اشارات صريح به رابطه جنسي (به نسبت فرهنگ مردم ايران) انتقاد وارد کردهاند. کاربري در اين باره نوشته است: «قسمت جديد زخم کاري طوري بود که اگه از قبل ميدونستم چي داره، با دختر ۱۶ سالهام نميديدم.» اگرچه سينماگراني که درباره ماجراي مميزي قسمت ششم سريال «زخم کاري» موضع گرفتهاند، با مميزي مخالفت کردهاند، اما به نظر ميرسد در اين ميان از يک نکته غفلت شده است. مضامين حساس مجموعه «زخم کاري» که از ابتدا با رده سني ۱۵ + منتشر شد تا قسمت پنجم عمدتاً حول مصرف مواد مخدر و قتل ميچرخيد و در اين قسمت براي نخستين بار پاي مسائل جنسي به صورت گسترده به اين سريال باز شده است.
بر اساس نظام ردهبندي سني که در آمريکا استفاده ميشود و کمابيش با تغييراتي مورد تأييد نظامهاي ردهبندي سني کشورهاي مختلف دنيا هم هست، ميزان بالاي برهنگي و اشارات جنسي، ردهبندي سني اثر را تا ۱۸+ بالا ميبرد. به دليل اين که در فيلم و سريالهاي ايراني، برهنگي وجود ندارد بنابراين اين بخش از نظام ردهبندي سني را ميتوان با اغماض، به همان اشارات جنسي (مانند آن چه در قسمت ششم «زخم کاري» ديده شد) ترجمه کرد. اگرچه مميزيها در اغلب موارد سليقهاي و گاه عملا بدون دليل است، اما به نظر ميرسد با توجه به حساسيتهاي جامعه و مخاطبان بايد در باره ورود سريال «زخم کاري» به اين مباحث با حساسيت بيشتري عمل ميشد.