انگ توقیف، شگردی برای دیده شدن فیلمهاست

محمدرضا عباسيان مستندساز و تهيهکننده ايراني درباره مشکل توليد محتواي بصري بيان کرد: مشکل توليد محتواي بصري در کشورمان اين است که اين بخش رسالت اصلي خودش را که فرهنگ سازي و انتقال مفاهيم درست به مخاطب است، فراموش کرده است. امکان آموزشي که توليد محتوا مانند فيلمهاي سينمايي و مستند براي نسلهاي مختلف ما به خصوص نسل جوان دارد، هيچ يک از آموزشهاي ديگر اين امکان را ندارد. قطعا نياز به ژانر سرگرم کننده داريم و نميتوانيم آن را مغفول بگذاريم، اما توليدکنندگان ژانر سرگرم کننده نيز بايد دغدغه انتقال حداقلي ارزشهاي فرهنگي، اجتماعي باشد. زيرا ممکن است روي مخاطب تاثيرگذار باشد.
وي افزود: فيلم سرگرم کننده طنز ميسازيم، اما در قالب همان اثر طنز احترام به حقوق ديگران و بزرگتر يا بديهيات اخلاقي جامعه را از طريق شخصيتها گوشزد کنيم، اين خيلي تاثيرگذار است. مهمترين نکته اين است که فيلمهاي ما آموزههاي صحيح را به مخاطبان آموزش دهد. جامعه ايراني اسلامي ما در هر دو بخش ايراني و اسلامي غني از ارزشهاي فرهنگي است که متاسفانه اين امر را در توليدات تصويري فرهنگي نميبينيم. روابط زناشويي و خانوادگي که الان در فيلمها ميبينيم نسبتي با مردم جامعه امروز ما ندارد، شايد با برخي از افراد جامعه مرتبط باشد که اين سقوط فرهنگي را داشته اند، اما شامل همه افراد نميشود.
اين تهيه کننده باسابقه سينما درباره فرهنگ سازي آمريکا با فيلمهاي هاليوود توضيح داد: در آثار سينماييمان گسترده جغرافيايي کشورمان را نميبينيم، سواحل زيباي درياي خزر و سواحل جنوب، کوير مرکزي ايران و ديگر جاذبههاي طبيعي کشورمان را نميبينيم. حتي جامعه روشن فکري ما که به نوعي وامدار سينماي غرب وهاليوود است اين مسائل ديده نميشود. حتي در فيلمهاي هاليوود مجموع ارزشهاي جامعه خودشان را به همه مردم دنيا نشان ميدهند، اما ما همچنين چيزي را نداريم. من و شما مخاطب سينماي هاليوود آموزش مسيحيت نديديم، اما اصول اصلي اين دين را بلديم.
کم توجهي فيلمساز ايراني به افراد بزرگ کشور
وي در اين باره افزود: فيلمساز آمريکايي، کليسا را به عنوان مکان مقدس نشان ميدهد مثلا در فيلم «هفت مرد خشن» کليسا را به عنوان مرکز مقاومت نشان ميدهند و متهم به سفارشي سازي نميشوند، اما فيلمسازان ما هيچ وقت متقاعد نميشوند که مسجد را به عنوان مکان مقدس نشان دهند. فيلمساز ايراني حتي براي هيچ يک از آدمهاي بزرگ و خدوم کشورش فيلمي نساخته، حتي براي شهدايمان تنها به نام گذاري خياباني بسنده کرده ايم، اما در کشور امريکا اگر فرد بحراني را حل کرده قهرمان سازي ميکنند. اين قهرمان در فيلمهاي آمريکايي عمدتا همان سرباز سابق ارتش آمريکاست که در انتهاي داستان برعکس فيلمهاي ايراني قهرمان زنده ميماند، در همه اين زمينهها چه انتقال بديهي خوبيها آنان موفق عمل ميکنند.
عباسيان درباره فرهنگ سازي هاليوود بيان کرد: حقيقتا سينما براي هاليوود است، زيرا بيشترين بهره برداري را از آن کرده است و ارزشها و خوبيها را منتشر ميکند. حتي آنان اگر فيلم سرقت ميسازند انتهاي داستان، سارق گير ميافتد. يعني هاليوودي که از نظر ما خشنترين و مساله دارترين سينما است به اصول اخلاقي پايبند است. اگر سينماي ايران در اين دهه را با دهه ۸۰ مقايسه کنيم متوجه وجود انحطاط فرهنگي ميشويم. مثلا فيلم سينمايي «عقابها» هنوز پرفروشترين فيلم سينمايي است، زيرا داستان قهرماني را نشان ميدهد که از ميهنش دفاع ميکند.
انگ توقيف، شگردي براي ديده شدن فيلمها
وي هم چنين توقيف شدن فيلم را براي فيلمسازان جنبه تبليغاتي عنوان کرد و گفت: عوامل متعددي در فروش بالاي فيلم تاثيرگذار است؛ امروز مد شده است انگ سانسور شدن و توقيف شدن را به فيلمشان ميزنند. بيشتر اين کارها جنبه تبليغاتي به خود گرفته تا مردم حتما اين فيلم را تماشا کنند. يک بخش از سينماي ما نگاهش صرفا به جشنوارههاي خارجي است و طبعا بايد تصوير سياهي از کشور را نشان دهد تا جامعه غربي به سمت آن متمايل شود.
ساده انگاري موضوع خيانت در نمايش خانگي
عباسيان درباره مشکلات حوزه محتوا در فيلمها و سريالهاي ايراني توضيح داد: به غير از سرمايه گذاري بخش خصوصي، سرمايه گذار بخش دولتي هم دچار چالشهاي جدي در انتقال محتواست؛ به جاي آن که فيلم ما اسطوره را مقدستر نشان دهد جايگاه وي را نيز متزلزل ميکند. در همه آثار خيانت به يکي از جذابترين موضوعات تبديل شده است و اين فرهنگي است که از سريالهاي ترکيهاي وارد شده است. در سينما و سريالهاي تلويزيوني و نمايش خانگي موصوع خيانت به وفور ديده ميشود. به تصوير کشيدن اين موضوعات آيا کمکي به برطرف شدن آن و ساده انگاريش ميکند؟ انتقال اين موضوع به کل جامعه چه بار روانياي را منتقل ميکند؟ تنها اتفاقي که ميافتد اين است که شک منجر به جدايي و تلخي خانواده تشديد شده يا حتي منجر به ساده انگاري ميشود.
وي افزود: همان طور که درباره محصولات غذايي کيفيت سنجي ميکنند، بايد در زمينه توليد محصولات فرهنگي نيز نظارت زيادي بکنند. الان مميزيهاي فرهنگي ما به کم رنگ شدن آرايش خانمها بسنده کرده و لايههاي پنهان اثر را آشنا نيستند و درک نميکنند که در بلند مدت چه تاثيري روي روان مخاطب ميگذارد. مجموعه کلان فرهنگي بايد سياست گذاري بلند مدت داشته باشد. امروزه حتي بايکوت کردن حضور يک فيلم در جشنواره فيلم فجر يک اتفاق مهم و مثبت براي هنرمند نماها ارزيابي ميشود.