برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

چرا شکیبایی و عبدی بی‌جایگزین هستند

منبع
بروزرسانی
چرا شکیبایی و عبدی بی‌جایگزین هستند

سينما سينما/ هر بازيگر روايتگر تجربه هاي زيسته خود در عرصه نقش آفريني است و هر نقشي که ايفا مي کند برآمده از تکه اي از وجود اوست‌. به واقع اگر هر شخصيت سينمايي و تلويزيوني نِشسته در کارنامه هر بازيگر را براساس همان تجربه زيسته اش، سبک زندگي اش، گفتمان جاري در خانواده اش، گروه رفقايش و مناسبات حرفه اي‌اش در سينما و تلويزيون ارزيابي کنيم بهتر مي توانيم درباره اين موضوع که کدام بازيگران بي جايگزين هستند صحبت کنيم.


به ظاهر در اين بحث بايد فراتر از قواعد صرف سينمايي و تکنيکي عمل کرد و دايره اي از عواطف عمومي نسبت به بازيگر را هم در کنار قدرت منحصر به فردش در ايفاي نقش ها مورد لحاظ قرار داد. به عنوان مثال دايره و گستره نقش آفريني هاي بهروز وثوقي بيشتر تداعي گر يک لوطي است. لوطي هم در معناي مثبت آن در مفهوم فردي مرام مند که قانون اجتماعي خود را دارد و عملش قهرماني است و از سوي ديگر در معناي منفي آن به عنوان يک فرد ضد قانون و بدون رعايت هنجارهاي عرفي که عليه شهروندان عمل مي کند. چنين تعبير دوگانه اي درباره پرويز پرستويي هم قابل استناد است گو اينکه هم بهروز وثوقي و هم پرويز پرستويي در نقش هاي مختلف درخشيده اند اما آن شمايل لوطي وار در جنبه هاي مثبت و منفي اش بر کليت کارنامه بازيگري آنها سايه انداخته است و شنيدن نام آنها تداعي گر دو نقش پررنگ ايفايي از سوي آنها در فيلم هاي قيصر و گوزن ها براي وثوقي و فيلم هاي آژانس شيشه اي و مارمولک براي پرويز پرستويي است.


در اين ميان فردين بيشتر تداعي گر گنج قارون و سلطان قلب هاست، جمشيد هاشم‌پور همچنان زينال بندري است، عزت الله انتظامي بيشتر با گاو و اجاره نشين ها در يادها نشسته گو اينکه نمي توان بازي او در روسري آبي را هم از ياد برد. علي نصيريان هم بيشتر در شمايل پير شيدا دل در تجربه هاي بوي پيراهن يوسف و ميوه ممنوعه به خاطر مي آيد و حتي بزرگ آقاي سريال شهرزاد هم در کارنامه اش رد آن شيدايي را پاک نمي کند. براي محمدعلي کشاورز بيشتر سه نقش ايفايي اش در فيلم مادر و سريال هاي هزاردستان و پدرسالار قابل مثال زدن است. حتي داود رشيدي هم بيشتر با سه نقش مثال زدني اش در کندو، شيلات و هزار دستان در يادها نشسته است. رضا کيانيان براي مخاطبان سينمايي با آژانس شيشه اي، خانه اي روي آب و مختارنامه به ياد آورده مي شود. در اين ميان خسرو شکيبايي و اکبر عبدي(به طور ويژه تر عبدي) مي توانند مدعي اين نکته باشند که تقريبا همه نقش هاي سينمايي را ايفا کرده اند.
به واقع از تيپ هاي شناخته شده سينمايي خسرو شکيبايي تنها زن پوش و پسربچه نشده و اکبر عبدي هم با فاصله اي درست از هر نقش توانسته تعريف خودش از نقش را به باور مخاطبان برساند.


از منظر ديگر اگر نقش به نقش جلو بياييم شباهت هايي غريب را به لحاظ ماهيت هاي ايفاي نقش اين دو بازيگر قدرتمند مي يابيم.
براي مثال شکيبايي و عبدي پدر بزرگ شوخ و شنگ براي نوه هايشان در دو تجربه حيران و شش قهرمان و نصفي هستند. استيصال و دردي اجتماعي و فردي در دو نقش حميد در فيلم هامون و اکبر در فيلم هنرپيشه قابل رصد است. نقش هاي مرتبط با موسيقي را در دو تجربه خواهران غريب و دلشدگان از سر گذرانده اند.
اگر دکترکالي در سريال کاکتوس شمايلي پدرخوانده وار مي يابد عبدي هم در سوءتفاهم در چنين شمايلي فرو مي رود.
هر دو نقش معتاد را در سالاد فصل و اتوموبيل ايفا مي کنند. حتي تجربه ايفاي نقش رزمنده هم در کارنامه شان، با بازي در کيميا و معراجي ها ديده مي شود. شايد عيار روزي روزگاري و جاهل در چشم باد هم تا حدودي در يک دسته بندي شمايلي مشابه بگنجند. در عين همه اين مشابهت ها عبدي هم در قالب پسربچه بازيگوش ايفاي نقش داشته و هم توانسته در تجربه هاي زن پوشي عيار بالاي بازيگري‌اش را به رخ بکشد. عبدي حتي در دو نقش روحاني و پادشاه هم يادگاري هاي ارزنده اي از خود برجاي گذاشته است تا به سلطان بي رقيب تيپ در سينماي ايران بدل شود.
همه اين تجربه آزمايي ها و هنرنمايي ها را که به کناري نهيم هر دو اين بازيگران با سادگي و ايجازي منحصر به فرد توانسته اند مخاطب را با خود همراه سازند و در ياد مخاطبان به عنوان بازيگراني مطرح باشند که چيره دستانه انواع تيپ ها را ايفا کرده و استاندارد خود را همواره حفظ کردند.
نکته مهم، توجه به همين موضوع است يعني حفظ استاندارد بازي در عين هنرنمايي در فيلم هاي ضعيف. يعني هم عبدي و هم شکيبايي در تجربه هاي ضعيفشان هم کم نگذاشتند و ايرادي به بازيشان وارد نيست. با اينکه برخي بازيگران قدرتمند در فيلم هاي ضعيف بيشتر تداعي گر تصويري پيشينه اي و کليشه اي از خودشان بودند و اتهام حرکت بر موج يک نقش را به خود وارد ديدند. اما اين اتهام هيچگاه به عبدي وارد نشد. گرچه شکيبايي هم تا مدت ها و البته به نظر نادرست اسير هامون دانسته شد اما کاري که عبدي و شکيبايي در بازيگري سينماي ايران انجام دادند همواره به عنوان يک سند باقي مي ماند.

نيما بهدادي مهر 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره