جیمز باندهای ایرانی در خدمت صدام
اجراي عمليات شايد کمي شبيه به سريالهاي تخيلي جيمز باند باشد، اما اينجا مسعود رجوي بهعنوان شخصيت داستاني ۰۰۷، تلاش ويژهاي براي اقناع صدام انجام داد و مخالفتهاي سرلشگر فاضل البراک تکريتي رئيس سرويس اطلاعاتي صدام، افاقه نکرد. چون مسعود به صدام قول اطمينان داد که سازمانش ظرف چند ساعت وارد همدان در ۲۵۰ کيلومتري مرز خواهد شد![۱] البته پذيرش چنين فرضيهاي از طرف صدام خيلي هم بعيد نبود، چون همين حدود ۸ سال قبلتر از اين ماجرا بود که خودش نيز از سمت خوزستان تصميم داشت که به تهران بيايد، اما اندکي بعد از کرده خود پشيمان شد!
شرح عملياتي که بهصورت ويژه براي سرنگوني نظام ايران و همچنين نجات صدام از شکست در جنگ طراحي شد و قرار بود در طي ۳۳ ساعت اجرا شود، بدينصورت بود که در مرحله اول فرمانده جهانگير پس از عبور از مرز خسروي در ساعت ۴ بعدازظهر سوم مرداد شهرهاي قصر شيرين، کرند و اسلامآباد غرب را با سه تيپ فتح نمايند. در مرحله دوم ابراهيم ذاکري با ۵ تيپ کرمانشاه را تصرف کنند و از بالگردهاي پايگاه هوانيروز کرمانشاه براي حمله به تهران استفاده نمايد (به همين علت ارتش عراق در پشتيباني اوليه از منافقين براي نفوذ به داخل خاک ايران، اين پايگاه را موردحمله هوايي قرار نداد). محمود مهدوي نيز فرمانده محور سوم و در مرحله سوم با دو تيپ تحت امر خود، ميبايست پايگاه شهيد نوژه را تصرف کند و فرمانده محور چهارم در مرحله چهارم خود را با دو تيپ به قزوين برساند. درنهايت در مرحله پنجم محمود عطايي در تهران ميبايست بيت امام خميني (ره) در جماران و نيز صداوسيما را به تصرف درآورد![۲]
پيرامون اين عمليات شگفتانگيز و البته تخيلي يک سخنگوي نظامي سازمان منافقين در مورد اهداف سازمان اعلام کرد: استراتژي مجاهدين، وارد آوردن هرچه بيشتر تلفات به نيروهاي ايران و باز کردن راه براي يک انقلاب عمومي ضد [امام] خميني است.[۳]
شايد مهمترين اشتباه منافقين خطاي محاسباتي آنها از مردم ايران باشد. بهطوريکه آنها اگرچه حمايت کامل نيروهاي بعثي عراق را چه در زمينه تأمين تجهيزات و چه در اجراي عمليات به همراه خود داشتند، انتظار آنها اين بود که پس از ورود به ايران، عموم مردم از آنها حمايت کنند. بهطوريکه راديو منافقين خطاب به مردم باختران اعلام کرد نيروهاي سازمان در حال پيشروي به سمت شهر کرمانشاه هستند و از مردم اين شهر خواست، به نيروهاي آنها بپيوندند.[۴] البته بسيج عمومي مردم به سمت نيروهاي منافقين شتافتند، اما رودرروي آنها و براي تسويه جنايتهاي گذشته منافقين و همپيمان استراتژيکشان، يعني صدام!
قيام منافقين براي کشتار مردم ايران
مسئله پذيرش قطعنامه توسط ايران مانند ساير تصورات تخيلي منافقين از وضعيت داخلي ايران، يکي از عوامل مهم براي اجراي اين عمليات بود. زيرا آنها اين اقدام جمهوري اسلامي را تصميمي بر اساس ضعف پنداشته بودند که با يک ضربه نظامي از بين ميرفت!
شايد علاوه بر چنين موردي، مسئله به خوي جنايتکارانه اين سازمان مربوط باشد. بهطوريکه پس از کشتار و ترور گسترده مردم ايران و فرار به فرانسه، حضور در اين کشور را براي ادامه جنايات خود عليه مردم ايران مناسب نميدانستند و با ورود به عراق و همکاري صدام که ۸ سال شهرها، روستاها، زنان، مردان و کودکان اين سرزمين را با عملياتهاي زميني، هوايي، موشکي و شيميايي به خاک خون کشيده بود، همپيمان شدند تا تکميل کنند آنچه را که صدام نتوانسته بود!
اين همکاري تنگاتنگ مسعود با حزب بعث عراق براي کشتار مردم ايران، شامل خدمات گسترده صدام به منافقين ميشود. بهطوريکه در عمليات ورود منافقين به کرمانشاه، دولت عراق ۱۲۰ تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۹۰ قبضه خمپارهانداز ۸۰ مم، ۳۰ قبضه توپ ۱۲۲ مم، ۱۵۰ قبضه خمپاره ۴۰۰ مم، هزار قبضه تيربار کلاشينکف، ۳۰ قبضه توپ ۱۰۶ مم و ۱۰۰۰ دستگاه کاميون و خودرو در اختيارشان قرار داده بود.[۵] همچنين علاوه بر کمک تجهيزاتي، عمليات با حمايت کامل حملات ارتش عراق همراه بود و بهموازات پيشروي نيروهاي منافقين به سمت شهر کرند، نيروهاي عراقي نيز ضمن اجراي آتش پشتيباني از جنوب گردنه «پاطاق» از نزديکي سرپل ذهاب پيشروي کردند و تانکهاي عراقي با آرم منافقين، اسلامآباد را تصرف کردند.[۶]
بلافاصله پس از اطلاع مردم از هجوم منافقين؛ نيروهاي مردمي به همراه يگانهاي سپاه، راه را بر منافقين بستند و از روبهرو و پهلو به آنها حمله شد و سازمان نظامي آنان متلاشي شد. نيروهاي اين سازمان با آشکار شدن ناتواني و برملا شدن آثار توهمات خود، با برجاي گذاشتن تلفات و اسيرهاي بسيار، مجدداً به داخل خاک عراق فرار نمودند.[۷]
درنتيجه منافقيني که قرار بود ۳۳ ساعته به تهران برسند و براندازي کنند، پس از چند روز و با واکنش نيروهاي مردمي سپاه و ارتش، حدود ۳۰ درصد از منافقين،[۸] يعني ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر به هلاکت رسيدند و ۱۰۰۰ نفر زخمي مجبور به عقبنشيني شدند و تا هماکنون در پستوهاي ورقهاي چرکين تاريخ پرسه ميزنند.
[۱] - تاريخ تحليلي جنگ ايران و عراق ج ۲، حسين علايي، نشر مرزبوم، تهران ۱۳۹۵، ص ۴۶۶.
[۲] - تاريخ تحليلي جنگ ايران و عراق ج ۲، ص ۴۶۹
[۳] - سيري در جنگ ايران و عراق ج ۵(پايان جنگ)، محمد دروديان، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، چ ۱، تهران ۱۳۸۷، ص ۱۹۴.
[۴] - سيري در جنگ ايران و عراق ج ۵(پايان جنگ)، ص ۱۸۶.
[۵] - سيري در جنگ ايران و عراق ج ۵(پايان جنگ)، ص ۱۸۵.
[۶] - سيري در جنگ ايران و عراق ج ۵(پايان جنگ)، ص ۱۸۵.
[۷] - سيري در جنگ ايران و عراق ج ۶(آغاز تا پايان)، محمد دروديان، مرکز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس، چ ۲۱، تهران ۱۳۹۴، ص ۱۹۴.
[۸] - تاريخ تحليلي جنگ ايران و عراق ج ۲، ص ۴۷۶.