اطلاعات غلطی که فیلمهای جنگی هالیوود به شما می دهند
باشگاه خبرنگاران/ معمولاً فيلمهاي جنگي باعث ايجاد تفکرات غلط و اطلاعات اشتباه در ذهن مخاطبان ميشوند.
به نقل از ليست ورس، درگيري و جنگ انسانها با يکديگر قدمتي طولاني دارد، اما هنوز هم افراد زيادي هستند که تصور درست و دقيقي از جنگ واقعي ندارند. تصوير ذهني ما از آنچه در ميدانهاي جنگ اتفاق ميافتد به شدت تحت تأثير فرهنگ عامه و به ويژه فيلمهاست. متأسفانه افرادي که اين فيلمها را ميسازند عموماً هيچگاه درگير يک دعواي واقعي نبودهاند و هميشه سعي ميکنند چيزي را که به ذهن خوذشان ميآيد، براي جذاب تر کردن فيلمشان استفاده کنند.
البته در اين مورد که داستان فيلمها براي لذت بخش بودن نياز به تعليق و ناباوري دارد عده زيادي اتفاق نظر دارند. اين تعليق و ناباوري بيشتر در مورد ژانرهاي علمي - تخيلي و ترسناک صدق ميکند؛ اما ارائه اطلاعات نادرست در موضوعات قابل اهميتي مانند جنگ در سينما با معايب و مشکلات قابل توجهي همراه است. در اينجا به اطلاعات اشتباه فيلمهاي سينمايي اشاره ميکنيم.
نشان دادن پلاک هويت حرکت خوبي نيست
پلاک جنگي يا پلاک هويت، هميشه يکي از اجزاي اصلي فيلمهاي سينمايي جنگي بوده است. ظاهراً استفاده از آنها در نظر کارگردانها بسيار جذاب به نظر ميرسد و به همين دليل شاهد استفاده مکرر از آنها در فيلمها بوده ايم. با ديدن فيلمهاي هاليوودي، بسياري از ما تصور ميکنيم که استفاده از نشان هويت به عنوان گردنبند کاري است که نيروهاي مسلح هميشه انجام ميدهند. با اين حال، اگر از افراد کهنه کار جنگ بپرسيد به شما ميگويد، نمايش دادن پلاک جنگي در ارتش جزو آداب صحيح محسوب نميشود. البته اين درست است که سربازان بايد نشانهاي خود را براي شناسايي در حين انجام وظيفه به همراه داشته باشند، اما اکثر آنها نشان هويت خود را داخل کيفشان نگه ميدارند.
تقريبا هيچ کس از اسلحه در حالت خودکار استفاده نميکند
فيلمهاي هاليوود در مورد تأثير سلاحهاي مختلف تصويري مبالغه آميز را به مخاطب نشان ميدهند تا جلوه بيشتري داشته باشند. براي مثال در فيلمهاي مختلف تأثير نارنجکها به شکلهاي مختلفي به تصوير کشيده ميشود. در يک فيلم ترکشهاي نامرئي نارنجک پاهاي يک فرد را فلج ميکند و در فيلمي ديگر به اندازهاي قدرت دارد که يک خانه را منفجر ميکند. اين اطلاعات نادرست از نحوه عملکرد نارنجکها نه تنها باور اشتباهي نسبت به جنگ به مخاطب ميدهد، بلکه بر تصميم گيري در شرايطي مشابه در دنياي واقعي تأثير ميگذارد.
يک تفاوت آشکار بين جنگ افزارهاي خودکار در جنگهاي واقعي و داستاني وجود دارد. اگرچه سلاحهاي نظامي تنظيماتي براي فعال کردن حالت شليک اتوماتيک و مداوم دارند، تقريبا هيچ کس از آنها در نبردهاي واقعي استفاده نميکند. جدا از هزينههايي که ساخت گلوله دارد، شليک خودکار در نبردي که فاصله زيادي دارد نميتواند کارآمد باشد.
امکان شليک در حالت ايستاده وجود ندارد
فيلمهاي «رمبو» ممکن است بهترين نمونه از اين نوع فيلم باشد. در بسياري از فيلمهاي جنگي شاهد حضور يک قهرمان تک و تنها هستيم که با دشمنان بي شماري مقابله ميکند و براي اين کار از مسلسل استفاده ميکند. اما در واقعيت اين کار ممکن نيست، زيرا مسلسلها بسيار سنگين هستند و تقريباً غيرممکن است که بتوانيد با يک اسلحه سنگين راه برويد چه برسد به اينکه بخواهيد با آن شليک کنيد. بسياري از فيلمها اين کار را با اسلحههايي مانند کلاشينکف انجام ميدهند. حتي اگر از خطرات اين کار چشم پوشي کنيم، لگد زدن اسلحه در هنگام شليک باعث ميشود که نگه داشتن و شليک با آن در طولاني مدت غيرممکن شود. علاوه بر اين، شليک کردن به اين شکل در هيچ برنامه آموزشي حرفهاي وجود ندارد و چيزي است که فقط در هاليوود ديده ميشود.
کشتار گسترده معمولا بخشي از نبرد نيست
به لطف ساخت فيلمهايي مانند ارباب حلقهها تصوير ذهني ما از يک جنگ باستاني يا قرون وسطايي به اين صورت است که هر دو طرف با سواران خود به سمت يکديگر ميتازند و در طول نبرد درگير جنگهاي تن به تن ميشوند. اگرچه کشتار بخشي وسيع و مهم از هر نبردي است، اما معمولا در پايان يک جنگ و زماني که نيروهاي شکست خورده درحال فرار هستند اتفاق ميافتد. نبردها، حداقل قبل از اينکه کشتار جمعي با استفاده از توپخانه و به بخشي از جنگها تبديل شود، عمدتاً فرسايشي بوده و در بيشتر نبردها تلاش ميشد که سربازان را خسته کنند.
مهمات نامحدود
فيلمهاي جنگي نسبت به ميزان مهماتي که يک نفر به آن دسترسي دارد بسيار اغراق ميکنند. بخشي از اين موضوع را ميتوان به جذاب بودن آن نسبت داد، زيرا ديدن نبرد کسي که گلولههاي خود را ذخيره ميکند در يک فيلم سينمايي براي مخاطب جذاب نيست. در واقعيت، محدوديت مهمات و مديريت آنها بخش مهمي از تاکتيکهاي نظامي است. اهميت آن در جنگهايي که در مناطق برون مرزي رخ ميدهد بسيار بيشتر است.
در يک نبرد واقعي احتمال دارد براي چندين دقيقه حتي صداي شليک يک گلوله را هم نشنويد برخلاف فيلمها که شليک متوالي را در آنها شاهد هستيم. نکته ديگري که سربازان بايد به آن توجه کنند اين است که شليک متوالي باعث داغ شدن اسلحه خواهد شد.
پرتاب چاقو
مشخص نيست که پرتاب چاقو به طرف دشمن براي اولين بار در کدام فيلم سينمايي مورد استفاده قرار گرفت، اما اهميتي ندارد. پرتاب کردن چاقو مثل پرتاب کردن هر چيز ديگري، کاربردهاي زيادي در دنياي واقعي ندارد با اين حال کارگردانهاي زيادي از اين ايده استفاده کرده اند و شخصيتهاي زيادي در تاريخ سينما بر اثر پرتاب چاقو کشته شدند. اما در دنياي واقعي اينگونه نيست و فولاد چاقو بايد آنقدر تيز باشد و همينطور با قدرت پرتاب شود که بتواند از گوشت و استخوان عبور کند.
شما نميتوانيد به هرکسي شليک کنيد
ما تصور ميکنيم که آغاز نبرد يک امر هماهنگ و يکدست است. فرمانده دستور تيراندازي را به سربازانش صادر ميکند و آنها فقط بي وقفه شليک ميکنند؛ اما همانند ديگر موارد موجود در اين ليست، اين مورد هم فقط در هاليوود وجود دارد. قوانين مشخص و مکتوبي در مورد آنچه که ميتوانيد و نميتوانيد در جنگ انجام دهيد وجود دارد. هر جنگ قوانين مربوط به خود را دارد که بسته به اهداف تغيير ميکند.
قدرت سواره نظام ها
اسب سواران درطول تاريخ و پيش از آنکه جاي خودشان را به تانک و توپخانه بدهند، به عنوان يک واحد فوق العاده قدرتمند شناخته ميشدند که بر ميدانهاي جنگ در سراسر جهان تسلط داشتند و ميتوانستند نتيجه هر نبردي را تغيير دهند. اين موضوع درست است که سواره نظام سنگين، يک واحد فوق العاده قدرتمند بود، اما بسياري از واحدهاي پياده نظام در طول تاريخ به راحتي با آن مقابله کردند.
منيع: Listverse