نماد آخرین خبر

کسی از دوست داشتن بدش نمی آید!

منبع
بروزرسانی
کسی از دوست داشتن بدش نمی آید!
آيدا فقيه زاده را مي توان از پديده هاي بازيگري در سال 91 دانست. «زمانه» اولين کاري است که از او ديده ايم اما با همين اولين تصويري که از او روي صفحه تلويزيون نمايش داده شده خود را به مخاطب شناسانده است. تماشا: آيدا فقيه زاده را مي توان از پديده هاي بازيگري در سال 91 دانست. «زمانه» اولين کاري است که از او ديده ايم اما با همين اولين تصويري که از او روي صفحه تلويزيون نمايش داده شده خود را به مخاطب شناسانده است. شايد مرسوم نباشد در مقدمه مصاحبه ها از اين دست حرف ها زده شود اما بايد اعتراف کرد آرامش، وقار و سواد بسيار اين بازيگر طبيعتا کارگردان کاربلدي مثل حسن فتحي را مجاب کرده از بازيگري بي تجربه چون او در کارش استفاده کند. او با بازي در نقش «بهار» به يکباره ديده شد و مخاطبان تلويزيون را واداشت طرفدارش شوند. اگر مي خواهيد بيشتر از زندگي شخصي او و افکار و احساساتش بدانيد، با گفت و گوي خودماني و صميمانه تماشا با اين ستاره نوظهور همراه باشيد: شما حرفه بازيگري را از چه زماني و به چه صورت شروع کرديد؟ - من رشته تحصيلي ام در دانشگاه، مهندسي کامپيوتر شاخه نرم افزار بود. سال 87 در دوره جامع کارگاه بازيگري آقاي امين تارخ شرکت کردم. سال 88 در يک سريال بازي کردم به نام «راه شيري» که يک کار اپيزوديک بود و من نقش اصلي اپيزودي با عنوان «خلسه» را برعهده داشتم. کارگردان آن آقاي عبدالحسين برزيده بودند و خود آقاي تارخ هم در آن کار حضور داشتند. البته اين سريال هنوز پخش نشده است. «راه شيري» مجموعه اي اپيزوديک بود که هر اپيزود کارگردان و بازيگران و تيم خودش را داشت. بعد از آن هم «زمانه» را شروع کردم که دومين کارم است. چند سال تان است؟ - متولد سال 63 هستم. چه شد که يک مهندس کامپيوتر سراغ بازيگري آمد؟ - بازيگري هميشه دغدغه من بوده و خيلي اين کار را دوست داشته ام ولي خانواده دوست داشتندکه رشته دانشگاهي ام رشته اي جز بازيگري باشد و پيشنهاد دادند که در يک رشته فني درس بخوانم. روي همين حساب من کامپيوتر خواندم و تصميم گرفتم به خواست خانواده احترام بگذارم اما بعد از آن رفتم سراغ راهي که علاقه شخصي ام بود و از بودن در آن احساس رضايت و مفيد بودن مي کردم اما چرا بازيگري؟ فکر مي کنم دليلي که هميشه بازيگري را دوست داشتم اين بود: من هميشه فکر مي کنم که کار تصويري کردن زيرمجموعه آن يعني بازيگري، از ابزاري است که فرهنگ عمومي را ارتقا مي دهد و در کنار ابزاري مانند ادبيات، کتاب، رسانه هاي نوشتاري، مجازي و تصويري، ديد مردم و سطح فکرشان را تحت تاثير قرار مي دهد. به نظر من، مردم با فيلم و سينما مي توانند ارتباط خوبي برقرار کنند و تاثيرگذاري اين شاخه هاي هنري روي مردم زياد است. من دوست دارم از طريق بازيگري به فرهنگ و هنر کشورم و مردمم خدمت کنم و در راه ارتقاي فرهنگ و هنر تلاش کنم. من خودم چون خيلي از اين هنر تاثير مي گرفتم دوست داشتم بتوانم خودم هم از اين راه روي جامعه تاثير بگذارم. اين اولين تصويري است که مردم از شما ديدند اما همانطور که گفتيد دومين تجربه بازيگري تان است و حتما فاصله اي بين اين کار و کار قبلي تان بوده. از يک طرف هم شاگرد امين تارخ بوده ايد و با توجه به چهره اي هم که داريد به نظر مي رسد کارهاي ديگري هم در اين فاصله به شما پيشنهاد شده است. در مورد آن پيشنهادها و اينکه چرا آنها را نپذيرفتيد بگوييد و اينکه چطور از «زمانه» سردرآورديد؟ - من سال 88 سريال «راه شيري» را کار کردم. سال بعد از آن يعني زماني که هنوز دوره آموزش و يادگيري بازيگري ام تمام نشده بود، پيشنهادهايي برايم وجود داشت. فيلم، سريال، نقش اصلي، نقش فرعي و خلاصه همه جور پيشنهادي داشتم اما در بين اينها يکي، دوتا کار سينمايي بود که حتي قرارداد هم بستم ولي خب اين کارها خورد به دوره اي که مشکلات اقتصادي در سينما به اوج خود رسيدو اکثر سرمايه گذارها همان ابتدا کارها را رها مي کردند و هيچکدام از آن کارها شکل نگرفت و کليد نخورد. من هم حساسيت هاي شخصي براي شروع فعاليت هايم داشتم. دوست داشتم کارم را با آثاري شروع کنم که هم به سليقه من نزديک باشد و هم کارهاي موجه و قابل دفاعي باشند؛ بهتر است بگويم کمي سختگير بودم تا اينکه از طريق آقاي تارخ به «زمانه» معرفي شدم. اينکه در اين مجموعه نقش اصلي زن نيستيد برايتان مسئله اي نبود؟ چون در کار قبلي و آن يکي، دو کاري که نشد نقش اصلي بوديد و به نظر مي رسد اين مسئله برايتان مهم بوده؟ - به نظر من، بهار يکي از نقش هاي اصلي «زمانه» است. کلا در «زمانه» شخصيت هاي اصلي؛ ارغوان و بهزاد هستند اما شخصيت هاي ديگر آن هم کاملا ديده مي شوند و جزو کاراکترهاي اصلي و پررنگ کار هستند. بهار هم که فکر مي کنم بعد از ارغوان پررنگ ترين شخصيت زن داستان است. بعد هم آقاي فتحي کارگردان سرشناسي هستند و من از اين موقعيت خوشحال بودم. خيلي دوست داشتم با ايشان کار کنم. از طرف ديگر فيلمنامه اين سريال را خيلي دوست داشتم. عوامل ديگري هم در اين انتخاب موثر بود. مثلا نقش پدر من را که آقاي محجوب بازي کردند در ابتداي کار قرار بود آقاي تارخ بازي کنند و مدتي هم سر کار بودند که بعدها به دلايلي رفتند. حضور ايشان به عنوان استاد من برايم خيلي دلگرمي و باعث ايجاد انگيزه بود. چطور به «بهار» نزديک شديد؟ و چقدر آن از شما دور يا نزديک است؟ - خيلي به اينکه چقدر به خودم نزديک يا دور است، فکر نکردم. چون اين را از همين ابتدا پذيرفتم که به عنوان بازيگر بايد از پس هر نقشي بربيايم اما به هر حال آنجاهايي که مي توانستم براي باورپذيرتر و بهتر شدن اين نقش از وجود خودم استفاده کنم، استفاده کردم. براي بقيه ماجرا هم از کتاب هايي که خواندم، فيلم هايي که ديدم و آدم هايي که مي شناسم و راهنمايي هاي آقاي فتحي، کمک گرفتم. براي بعد شغلي و اجتماعي «بهار هم تحقيق کردم. البته اين هم از راهنمايي هاي آقاي فتحي براي همه نقش ها بود که بروند و درباره شغلي که دارند تحقيق و مطالعه کنند. من مدت ها به بيمارستان هاي مختلف مي رفتم و از نزديک با انترن ها گفت و گو مي کردم و کارشان را مي ديدم. کلا به نظرم يک بازيگر بايد آن چيزي که از او خواسته مي شود را از فيلتر وجودي اش عبور دهد و نکاتي را از خودش بگجيرد و از محيط، پيرامون، منابع ديگر و دانش خود هم استفاده کند. الان که سريال در حال پخش است چه تغييري در زندگي تان ايجاد شده و مردم در کوچه و خيابان چه واکنشي به شما نشان مي دهند؟ آيا پيشنهادهاي کاري تان زياد شده است؟ - خدا را شکر استقبال از کار خيلي خوب بوده و مردم هم وقتي من را مي بينند محبت دارند و مي گويند «بهار» را دوست دارند و حتي دلشان براي او مي سوزد. پيشنهادهاي کاري هم که طبيعتا بيشتر شده اما خيلي عجله اي براي شروع کار جديد ندارم و اتفاقا هر چقدر قبلا حساسيت داشتم الان بيشتر شده. کمي بيشتر از آيداي پشت دوربين و زندگي شخصي اش برايمان بگوييد. جز بازيگري چه کارهاي ديگري انجام مي دهيد؟ - من در رشته تحصيلي خودم هيچ وقت کار نکردم چون بلافاصله که فارغ التحصيل شدم به کلاس بازيگري رفتم. من هميشه چه الان که مشغول اين کار هستم و چه قبل از اينکه وارد کار بازيگري بشوم بيشترين زمانم را به کتاب خواندن مشغولم و اصلي ترين و بيشترين زمان زندگي من به کتاب خواندن مي گذرد بعد هم فيلم ديدن و تمرين هاي کاري. از کتاب هاي تاثيرگذاري که اين اواخر خوانديد بگوييد؟ - من کتاب «برنده تنهاست» نوشته پائلو کوئيلو را چند وقت پيش خواندم و خيلي دوست داشتم. «مرشد و مارگاريتا» را هم به تازگي خواندم که البته فکر مي کنم همه اهل کتاب ها آن را خوانده اند. چون کتاب خيلي معروفي است و من هم واقعا شيفته اش شدم. اين روزها هم دارم «دنياي سوفي» را مي خوانم و خيلي دوستش دارم. معمولا کتاب هايي را که دوست دارم يک بار نمي خوانم و تازه بار اول که مي خوانم علاقه مند مي شوم و بعد چند بار ديگر هم مي خوانم. مهمترين ويژگي «زمانه» براي شما چيست؟ - اينکه تاثير ويرانگر دروغ در زندگي آدم ها را نشان مي دهد. آن زماني هم که براي تحقيق به بيمارستان ها مي رفتم سختي کار پزشک ها و پرستاران خيلي روي من تاثير گذاشت. کسي در خانواده شما سابقه کار هنري دارد؟ - نه، پدرم مهندس کشاورزي هستند و مادرم بازخريد هواشناسي. چندتا بچه هستيد؟ - 2 تا دختريم. من دختر بزرگ خانواده هستم. شما مجرد هستيد يا متاهل؟ - مجردم. اميدوارم خوش شانس باشم آيا آيدا فقيه زاده تصميم دارد ديگر بازيگر باشد و اگر از او بپرسند شغلش چيست، بگويد بازيگري؟ - اصلا دوست ندارم به بازيگري به عنوان شغل نگاه کنم. بازيگري بيشتر براي من يک دغدغه مهم است و مي خواهم اين داداه را به شکل حرفه اي دنبال کنم. يعني بحث شغلي آن برايم مهم نيست و بيشتر دوست دارم دغدغه ها و حرف هايي را که دوست داشتم به مردم گفته شود بگويم و تاثير هنري و اجتماعي را که مي خواهم، بتوانم روي مردم بگذارم. يعني مسئله درآمد براي تان اهميتي ندارد چون به هر حال شغل راهي براي امرار معاش و تامين نيازهاي مالي در زندگي است. - من چون خيلي روي انتخاب هايم حساسيت دارم، فکر مي کنم بين کارهايم فاصله هاي طولاني خواهد افتاد، مگر اينکه خيلي خوش شانس باشم. وقتي اين فاصله ها بيفتد به هر حال بحث درآمد مهم مي شود. بنابراين اينطور نيست که اصلا به درآمد فکر نکنم اما اينکه به صرف درآمد بخواهم مرتب کار کنم با حساسيت هايم را کنار بگذارم و هر کاري انجام دهم، نه اين تصميم من نيست. به خلوتم وابسته ام - من خلوت خودم را خيلي دوست دارم. قطعا هيچ کس بدش نمي آيد که دوستش داشته باشند ولي شهرت مي تواند خلوت آدم را به هم بريزد و من اينقدر به خلوتم وابستگي دارم که مي خواهم از همين نقطه شروع اصلا به اين مسائل فکر نکنم و به طرفشان نرم. من فقط زماني دوست دارم اذز خلوتم بيرون بيايم که سر کار باشم و بحث کار در ميان باشد. سر همين کار، شلوغي پشت صحنه را دوست داشتم و ديدن تلاش و انرژي تک تک بچه هاي گروه کلي به من انرژي مي داد. کارگاه بازيگري مان را هم خيلي دوست داشتم و با بچه ها رابطه صميمانه و خوبي داشتيم. بيشتر دوستان سينمايي من هم دوستان همکلاسي ام در کارگاه بازيگري هستند. متين ستوده، شهرام قائدي و عطا عمراني از همدوره اي هاي من بودند.